آخرین بخش از کتاب "صدام از این جا عبور کرد"

ماجرای رشوه صدام حسین به کوفی انان

ماجرای رشوه صدام حسین به کوفی انان
جمعه 7 اسفند 1394 - 19:36

احمد چلبی می‌گوید : دو بار با کوفی انان ملاقات کردم. از قضیه نفت مقابل غذایی که کشف کردیم که در آمد فساد بزرگی در آن در جریان است، ترسیده بود.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم ، خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار هنوز کنه بسیاری از مسائل غامض باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.

کتاب "عراق از جنگ تا جنگ/صدام از این جا عبور کرد" از جمله کتاب هایی است که تلاش دارد از چهار زاویه بر بخش هایی از دوران تاریک رژیم بعث و پس از آن نوری بتاباند و حقایقی را بر ملا کند. این کتاب که توسط غسان الشربل، روزنامه نگار مشهور لبنانی و سردبیر روزنامه الحیات نوشته شده در حقیقت مصاحبه با چهار مقام سابق عالی رتبه عراقی است که هر کدام از دیدگاه خود به توصیف تاریخ عراق در دوران مسئولیتشان پرداخته اند. دیپلماسی ایرانی در چارچوب سلسله مصاحبه ها و مطالبی که هر هفته منتشر می کند، این بار به سراغ این کتاب رفته است که در این جا آخرین بخش آن را می خوانید:
روابط  با فواد عجمی چگونه است؟
از دوستان قدیمی من است و به او و نظراتش احترام می گذارم.
و عدنان مکیه؟
او هم از دوستان قدیمی من است.
آیا او هم نقشی در آماده سازی برای سرنگونی صدام بازی کرد؟
او در این رابطه نقش فکری در دولت و ایجاد افکار عمومی ]امریکا[ ایفا کرد.
آیا دستت به خون آلوده است؟
ابدا. خدا را شکر. بر عکس، من خیلی ها را از کشتن نجات دادم و به هیچ شخصی تعرض نکردم. در طول دوران کاری ام در سیاست، هر کس اذیتم می کرد، او را طرد می کردم.
متوجه شدم مواضعت نسبت به اخضر الابراهیمی دوستانه نیست؟
قضیه، قضیه دوستانه نیست. تفکر ابراهیمی کاملا با شیوه تغییر متفاوت است. او مخالفت حکومت صدام نبود، و در سال 1998 تلاش کرد او را نجات دهد. در فوریه این سال، از سخت ترین زمان ها برای ما بود، برای این که دولت کلینتون تصمیم گرفت که با صدام به تفاهم برسد. و اخضر الابراهیمی با فرستادن کوفی انان به بغداد در آن سهیم شد. مواضعش کاملا با ما متفاوت است. ترجیح می داد صدام در قدرت بماند تا سقوط کند. شاید از او انتقاد می کرد، اما بقای او را ترجیح می داد.
و کوفی انان؟
دو بار با او ملاقات کردم. از قضیه نفت مقابل غذایی که کشف کردیم که در آمد فساد بزرگی در آن در جریان است، ترسیده بود. قبل از این که به عراق برگردم درباره آن با او صحبت کردم. تا اندازه بسیاری در تهیه گزارش فولکر که بحث بر سر این موضوع را باز کرده بود، سهیم بودیم. پرونده نفت در برابر غذا یکی از اختلافات با بریمر در شورای حکومت داری بود. نمی خواست که این موضوع را کشف کنیم.
چه کسی بیشترین سود را از برنامه نفت در برابر غذا برد؟
روسیه. هیئت های روسی. و بسیاری در هند که سبب برکناری وزیر امور خارجه و استعفای بسیاری دیگر بر سر این موضوع شد. همچنین، بسیاری از شخصیت های عربی، از جمله سیاستمدارانی در لبنان و افراد خانواده حاکم در کشورهای خلیج ]فارس[ و مصری ها و اردنی ها و سوری ها و لبنانی ها، و احزاب سیاسی در اروپای غربی.
وقتی این قضیه را کشف کردیم عمق مشکل را کشف کردیم. به وقتش بر من تمرکز شد، و گفته شد که من از سازمان ملل متنفرم و می خواهم برای آن مشکل ایجاد کنم.
آیا پسر کوفی انان هم در میان استفاده کنندگان بود؟
بله. نامش بود. مشکل کوفی انان مشکل سازمان ملل است. افراد مسئول در برنامه از صدام رشوه می گرفتند.
یعنی تو قضیه نفت در برابر غذا را فاش کردی؟
البته. اولین گزارش در روزنامه «المدی» منتشر شد، و آن را به بعضی از اعضای کمیته مالی دادم و می دانستم که منتشر خواهد شد. بعد از انتشار آن بعضی از اعضای شورای حکومتداری در تنگنا قرار گرفتند، و خواستار گزارش وزارت نفت شدند که به رئیس شورای حکومتداری تسلیم شد. بعضی از اعضای شورا نسخه ای از آن را خواستند، و من هم خواندم. وقتی که نام بعضی از عراقی هایی که برای شورای نمایندگان انتخاب شده بودند، کشف شد، از مواضعشان عقب نشستند.
وقتی که قضیه کشف شد، در ابتدا بریمر از من تشکر کرد. اما وقتی که حجم مشکل که سازمان ملل مسبب آن بود، کشف شد، تصمیم گرفت در کشف قضیه با من همکاری نکند. من هم آن را در روزنامه های جهانی منتشر کردم، که جنجال بزرگی به پا کرد. انان گفت که سازمان ملل در درون خود تحقیق خواهد کرد، اما این کافی نبود. وقتی این مساله را از پل فولکر، رئیس ذخیره فدرال (بانک مرکزی در امریکا) خواستند، نفس راحتی کشیدم. گزارش فولکر منتشر شد که خیلی مستند بود. خیلی مورد حمله قرار گرفتم، اما آن چه گفتم با آن چه فولکر یادآور شد تفاوت نداشت. در نیویورک، قرارهای قضایی صادر شد و بعضی از افرادی که در این طرح سهیم بودند جریمه شدند، اما در عراق، کسانی از این وضعیت بهره برده بودند و باعث خسارت ملت عراق شدند. متاسفانه بعضی از شرکت ها که در برنامه نفت در برابر غذا سهیم بودند به کار در عراق بازگشتند بدون این که ما به ازایی به ملت عراق بدهند.
روابطت با نوری مالکی چگونه است؟
خوب. او دوست من است. با همدیگر در پاکسازی بعثی ها کار کردیم. او قبل از این که نخست وزیر شود نایب رئیس کمیته پاکسازی حزب بعث بود. روابطم با او خیلی خوب است.
از کدام سیاستمدار عراقی بیش از همه متنفری؟
هیچ کس. به هیچ وجه از کسی بدم نمی آید. همه آنها دوستان من هستند.
یعنی ایاد علاوی دوست تو است؟
بله. خیلی دوستم است.
در چه سالی ازدواج کردی؟
1972.
چه کسی عقد تو را خواند؟
سید موسی صدر.
با او رابطه داشتی؟
رابطه ای بسیار قوی.
آیا ازدواجت در بیروت بود؟
عقد دینی ما در صیدا بود. یک روز قبل از روز تعیین شده برای مراسم ازدواج یعنی قبل از 48 ساعت، برادر همسرم، مرحوم عبدالله عسیران ترور شد، برای همین مراسم لغو شد.
آیا می توان گفت که تو تاجری؟
نه. من هیچ کار تجاری ای ندارم. نه شرکتی دارم نه موسسه ای.
پس چگونه زندگی می کنی؟
من سرمایه دارم. در روزنامه ها نوشتند که من شرکت برنامه های کامپیوتری دارم، اما آن را فروختم. در اردن شرکت تکنولوژی کارت های اعتباری را تاسیس کردیم. به اسم همسرم بود و آن را به مبلغ بالایی فروختیم.
آیا توجهی به پول داری؟
به اندازه ای  که مرا از مردم بی نیاز کند و نیازمند نباشم. اما توجه زیادی به جمع کردن پول ندارم. با آنها چه کار کنم؟ لباس و ماشین و سفر و خانه، همه اینها هستند.
آیا جاه طلبی های مالی نداری؟
ابدا.
پس چرا حملات بر تاسیس شرکت ها و بانک های تو و بیرون کشیدن پول هایت از آنها متمرکز شد؟
من شرکت هایی را در اردن تاسیس کردم. و دوست داشتم موسسه های حقوقی ایجاد کنم.
اما در اردن محکوم به اختلاس شدی؟
من از اردن در حالی خارج شدم که پولم کمتر از حدی بود که به آن وارد شده بودم.
و در هنگ کنگ؟
شکایتی به دادگاه فرستاده شد تا اموال خانواده ما استرداد شود. ما شرکتی تاسیس کرده بودیم و می خواستند که پول هایش را مصادره کنند. اما در دعوای قضایی پیروز شدیم. این تنها ادعای قضایی است که علیه من در خارج صادر شد و با پول ارتباط داشت، که ما هم در آن برنده شدیم.
اگر مثلا در جشنی با جورج بوش برخورد کنی به او چه می گویی؟
به او می گویم برای سرنگونی صدام متشکرم، اما از کارهایی که بعد از سقوط او کردید راحت نیستم.
آیا معقول است کشوری به این بزرگی چنین اشتباهات فاحشی مرتکب شود؟
البته. کاملا معقول است.
خوب اگر بخواهی بوش را توصیف کنی، چگونه توصیفش می کنی؟
فردی بی کفایت و کم اطلاع.
آیا سرنگونی صدام خدمت بزرگی به ایران بود؟
ایران از سرنگونی صدام استفاده کرد. منظور این نیست که بوش به آن خدمت کرد، اما روشن بود که ایران از سرنگونی صدام استفاده می کند. من بر این باورم که اگر تفاهمی ضمنی میان امریکا و ایران نمی شد سرنگونی صدام ممکن نبود.
و چنین اتفاقی هم افتاد؟
البته که افتاد.
از طریق چه کسی؟
ما بر سر آن کار کردیم، همچنین مجلس اعلا و جلال طالبانی نیز کار کردند.
نقش طالبانی در سرنگونی صدام چه بود؟
خیلی مهم بود. او پایگاهی اصلی برای ما در خاک عراق در کردستان فراهم کرد تا از آن جا علیه حکومت صدام کار کنیم. و این کار مهمی بود.
آیا مسعود مردد بود؟
همین قدر کافی است.
گفته می شود تو قبل از سرنگونی صدام با اسرائیلی ها جلسه داشتی؟
بله. در امریکا. در مراکز مطالعاتی حضور داشتند، و با آنها تشکیل جلسه دادیم. با استادها و بعضی از سیاستمداران اسرائیلی. مصاحبه مفصلی با روزنامه ای اسرائیلی انجام دادم که یک صفحه کامل بود.
یعنی هیچ مشکلی بر سر این موضوع نداری؟
نه. قطعا با آنها هم صحبت کردیم.

 

منبع :  دیپلماسی ایرانی /  ترجمه  سید علی موسوی خلخالی
 

 

پربیننده ترین خبرها