پنجم اردیبهشت 1359؛ شکست آمریکا در طبس

پنجم اردیبهشت 1359؛ شکست آمریکا در طبس
سه شنبه 5 ارديبهشت 1396 - 10:28

5 اردیبهشت 1359، مداخله نظامی آمریکا در ایران، با انهدام و از کارافتادن چند فروند از هواپیماها و هلیکوپترهای آنها در صحرای طبس به شکست انجامید.

العالم- ایران

بازخوانی یک سناریوی شکست خورده ( عملیات پنجه عقاب )

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که با اسارت گرفتن 53 نفر از جاسوسان آمریکا به پایان رسید آن چنان ضربه ای به حیثیت آمریکا وارد کرد و سیاست های استعمار گرانه آن ها را از هم پاشید که کاخ سفید را بر آن داشت که به هر نحو ممکن این مساله را حل کند.
بنابراین آمریکا در گام اول با اقدامات دیپلماتیکی خود به تحریم روابط سیاسی و اقتصادی ایران زد و در گام دوم طرح تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرارداد

خلاصه اینکه برخورد با جاسوس خانه آمریکا در تهران که با اراده انقلابی دانشجویان مسلمان انجام پذیرفت، کاخ سفید را برای فرار از کابوس این ماجرای تحقیرآمیز با سردرگمی های زیادی مواجه نمود.

امریکا با طراحی عملیاتی پیچیده و دقیق برای حمله نظامی به ایران، به بهانه رهاسازی جاسوس های مستقر در محل سفارت روی اورد : آمریکایی ها با غرور و اطمینان ناشی از پیش بینی نیروی انسانی کارآزموده و تجهیزات مدرن و کارآمد در شبانگاه پنجم اردیبهشت ماه سال 1358 در حالی که خود را بر زمین طبس می دیدند، در اوج حیرت و ناباوری ها با وقوع طوفان شن و برخورد بالگردهای متجاوز به یکدیگر، شکست سنگین و غیرقابل تصوری را متحمل گردیدند و سرانجام با لغو عملیات مجبور به فرار از خاک ایران شدند.

● نقشه عملیات

در ابتدا بهترین روش در نظر نیروهای ویژه، وارد شدن به ایران از طریق كامیون‌ها و به وسیله مرز زمینی تركیه بود ولی این روش به دلایل سیاسی و ریسك تلفات سنگین، كنار گذاشته شد. سپس موضوع عملیات از طریق هوا مطرح شد. در دسامبر ۱۹۷۹ گروهی از نیروهای ویژه انتخاب شده و تحت تمرینات مخصوص قرار گرفتند. این تمرینات تا مارس ۱۹۸۰ به طول انجامید. در تاریخ ۱۶ آوریل ۱۹۸۰ (۲۷ فروردین ۱۳۵۹) انجام عملیات تایید شد و دستور شروع آن داده شد. بین روزهای ۱۹ تا۲۳ آوریل (۳۰ فروردین تا ۲ اردیبهشت ۵۹) نیروهای ‌عمل‌كننده به جنوب غربی آسیا منتقل شدند. این نیروها تمرینات خود را در پایگاهی در مصر گذرانده بودند.
نیروهای شركت‌كننده در ماموریت از هر ۴ نیروی مسلح آمریكا انتخاب شده بودند. ۸ فروند بالگرد RH-۵۳D مین روب از نیروی دریایی با خدمه از نیروی تفنگدار دریایی ۱۲ فروند هواپیما از نیروی هوایی ( ۳ فروندEC-۱۳۰E - ۴ فروند MC-۱۳۰E - ۳ فروند AC-۱۳۰ و دو فروند C-۱۴۱ ) و كماندوها نیز از ارتش آمریكا انتخاب شده بودند. تعدادی از رابطین نیز قبل از شروع عملیات به تهران فرستاده شده بودند. ناوهای هواپیمابر USS Nimitz (CVN۶۸) و USS Coral sea (CV۴۳) نیز در دریای عمان حاضر بودند و آمادگی پشتیبانی هوایی عملیات را با F-۱۴A - A-۶E و A-۷E های خود داشتند.
كلیات نقشه خیلی ساده بود. نیروهای عمل‌كننده شب قبل از حمله وارد ایران می‌شدند؛ به نحوی خود را به تهران می رساندند و تا شب حمله مخفی می‌شدند، حمله را انجام می‌دادند و سپس از ایران خارج می‌شدند.
ولی در جزییات نقشه كمی پیچیده‌تر به نظر می‌رسید. در شب اول عملیات ۳ فروند MC-۱۳۰E وارد ایران می‌شدند و در نقطه‌ای نزدیك شهر طبس فرود می‌آمدند. این ۳ فروند حامل نیروهای دلتا، فرماندهان عملیات، مترجمین و رانندگان كامیون‌ها بودند. ۳ فروند EC-۱۳۰E به دنبال هواپیماهای قبلی روانه می‌شدند و خود را برای سوخت رسانی به بالگردها در محل فرود آماده می‌كردند. زمانی كه بالگردها سوخت‌گیری كردند، نیروهای دلتا را سوار كرده و عازم منطقه‌ای در نزدیكی تهران می‌شدند تا در آن جا با رابطینی كه ازقبل در ایران حضور داشتند، دیدار كرده و در مكان امنی پنهان شوند. بالگردها نیز به مكان امنی در همان نزدیكی رفته و تا زمان فراخوانده شدن توسط نیروهای ویژه، در آن جا مخفی می‌شدند.
در شب بعد مجددا MC-۱۳۰E و EC-۱۳۰E ها به ایران پرواز می‌كردند. منتها این بار حامل تعدادی كماندو و هدف آنها فرودگاه منظریه می‌باشد. كماندوها به فرودگاه حمله و آن جا را تصرف می‌كردند تا دو فروند C-۱۴۱پیش بینی شده برای تخلیه گروگان‌ها و نیروهای دلتا بتوانند فرود بیایند.۳ فروند AC-۱۳۰E نیز به منظور پشتیبانی و پوشش كماندوهایی كه به فرودگاه منظریه حمله می‌كردند وارد عمل می‌شدند. همزمان با حمله گروه دوم كماندوها به فرودگاه منظریه، نیروهای دلتا به محل سفارت حمله می‌كردند، گروگان ها را نجات داده و با كامیون‌ها به سمت استادیوم امجدیه (شهید شیرودی) حركت می‌كردند. بالگردهای RH-۵۳D در این مكان منتظر آنها بودند. كماندوها و گروگان‌ها سوار بر بالگردها شده و به سمت فرودگاه منظریه حركت می‌كردند و با دو فروند C-۱۴۱ از ایران خارج می‌شدند و راهی پایگاهی در عربستان سعودی می‌شدند. البته چون بالگردها را نمی‌توانستند از ایران خارج كنند، قبل از ترك ایران آنها را منهدم می‌كردند.
همان‌طور كه می‌بینید طرح عملیات به خوبی برنامه‌ریزی شده بود ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود و به شكست افتضاح‌آمیز نیروهای آمریكایی انجامید.

● بالگردها

چرا بالگرد RH-۵۳D برای این عملیات انتخاب شد؟

بالگرد RH-۵۳D نمونه ویژه ضدمین CH-۵۳ سیكورسكی می‌باشد. نیروی دریایی آمریكا اولین فروند از ۳۰ فروند سفارشی خود را در سال ۱۹۷۳ تحویل گرفت تا آن را با نمونه‌های قدیمی RH-۳A جایگزین كند. تصادفا تنها مشتری دیگر این بالگرد نیروی دریایی ایران با ۶ فروند سفارش بود. در ابتدا انتخاب نوع مشخصی از این بالگرد برای شركت در عملیات مشكل بود، ولی همه بر سر شركت این بالگرد در عملیات توافق داشتند. این بالگرد به خاطر ظرفیت زیاد حمل نفرات و حمل بار، مورد توجه بود. در حالت كاملا بارگیری شده قادر به حمل ۳۰ نفر و در حدود ۴۲۰۰۰ پوند بار (در حدود ۱۵ تن) و رسیدن به سرعت ۱۶۰نات بود. نوع RH-۵۳D به مخازن سوخت اضافی مجهز بود از این رو توانایی حمل مسافت بیشتری را نسبت به نمونه اصلی خود یعنی CH-۵۳ داشت.
یك سال قبل از این جریان، یك فروند RH-۵۳D اسكادران HM-۱۲ نیروی دریایی آمریكا پرواز بدون وقفه‌ای را از پایگاهی در ویرجینیا به پایگاهی در كالیفرنیا انجام داد. این پرواز حدودا ۱۸ ساعت و نیم طول كشید و بالگرد بیش از ۲۰۷۷ ناتیكال مایل را طی كرده بود. در طول مسیر بالگرد از یك فروند HC-۱۳۰ دفاع ملی هوایی آمریكا سوخت‌گیری می‌كرد. این پرواز كه قابلیت‌های RH-۵۳D را در پروازهای طولانی مدت به خوبی نشان می‌داد، توسط ستوان رادنی دیویس انجام شده بود.
در اكتبر ۱۹۷۹ اسكادران HM-۱۶ نیروی دریایی آمریكا در یك رزمایش مشترك نظامی با كانادا شركت داشت. در این رزمایش، هدف اصلی این اسكادران پاك‌سازی یك آبراه استراتژیك از مین‌ها بود. ۴ روز بعد از پایان رزمایش، به این اسكادران دستور داده شد تا در اسرع وقت خود را به اقیانوس هند برسانند. طی ۳۴ ساعت تمام پرسنل و تجهیزات از ویرجینیا به ناو هواپیمابر نیمیتز منتقل شدند. جایی كه RH-۵۳D های آنها با رنگ قهوه‌ای پوشانده شده بود تا هم در صحرا استتار شوند و هم این كه شبیه به بالگردهای نیروی هوایی ایران به نظر برسند. افراد اسكادران ۸ فروند بالگرد را برای عملیات آماده كردند و پس از ۱۹۳ روز حضور مستمر بر روی دریا، به خانه بازگشتند.

● شروع عملیات

در بعد از ظهر ۲۷ آوریل ۱۹۸۰، ۶ فروند C-۱۳۰ از پایگاهی در عمان برخاسته و راهی منطقه‌ای در نزدیكی طبس شدند كه با كد Desert ۱ شناخته می‌شد. همزمان ۸ بالگرد هم از روی ناو نیمیتز برخاسته و عازم همان مكان شدند.

 ● اولین مشكلات

یك ماه قبل از شروع عملیات، یك متخصص نیروی هوایی آمریكا منطقه‌ای را برای فرود هواپیماها آماده كرده و اطراف آن را به چراغ‌های راهنمای فرود مجهز كرده بود. همچنین یك هواپیمای جاسوسی CIA در پروازی در آن منطقه امواج راداری را در ارتفاع ۳۰۰۰ پایی ردیابی كرده بود. با این وجود به خلبانان بالگردها دستور داده شده بود كه زیر ارتفاع ۲۰۰ پایی پرواز كنند تا از شناخته شدن توسط رادار جلوگیری كنند.
این محدودیت ارتفاع باعث شد تا بالگردها دچار طوفان شن بشوند. این طوفان باعث شد تا دو بالگرد دچار نقص فنی شده و از ادامه عملیات بازبمانند. یكی از بالگردهای سالم بازگشت تا خدمه دو بالگرد معیوب را سوار كند كه با این كار عملا ۲۰ دقیقه از برنامه عقب افتاد. اكنون عملیات با ۶ فروند بالگرد كه حداقل مورد نیاز برای اجرای عملیات بود، بایست ادامه می‌یافت. اولین گروه ۳ فروندی از بالگردها ۱ ساعت دیرتر از برنامه به Desert ۱ رسیدند درحالی كه گروه دوم نیز با ۱۵ دقیقه تاخیر به محل فرود رسیدند. بعد از استقرار بالگردها، معلوم شد كه یكی از آنها سیستم هیدرولیك خود را از دست داده و از آن جایی كه ادامه ماموریت با ۵ فروند امكان پذیر نبود، ماموریت لغو شد و بالگردها برای بازگشت به پایگاه مشغول سوخت‌گیری از EC-۱۳۰E ها شدند. مشكل دیگری نیز وجود داشت. یك اتوبوس با ۴۰ مسافر كه از جاده‌ای در آن نزدیكی عبور می‌كردند، راننده و مسافرین تا لحظه‌ای كه نیروهای آمریكایی ایران را ترك كردند، به عنوان گروگان دستگیر شده بودند.

● حادثه اصلی در صحرای طبس

درحالی كه بالگردها وهواپیماها خود را برای بازگشت آماده می‌كردند، اتفاقی باعث شد كه شرایط بدتر از قبل شود.
یك فروند بالگرد كه سوخت‌گیری كرده بود تیك آف كرد تا جای خود را به بالگرد دیگری بدهد كه به دلیل طوفان شن و عدم دید كافی به یك فروند MC-۱۳۰E برخورد كرد. هر دو بالگرد به تلی از آتش بدل گردیدند و باعث كشته شدن ۸ نفر و مجروح گردیدن ۴ یا ۵ نفر دیگر شدند.

كشته شدگان عبارت بودند از :
كاپیتان هارولد لوییس فرمانده MC-۱۳۰E
كاپیتان لین مكینتاش خلبان MC-۱۳۰E
كاپیتان ریچارد بیك خدمه MC-۱۳۰E
كاپیتان چارلز مك میلیان خدمه MC-۱۳۰E
سروان جویل مایو مهندس پرواز MC-۱۳۰E
ستوان روی جانسون خدمه RH-۵۳D
ستوان جان هاروی خدمه RH-۵۳D
جورج هلمز خدمه RH-۵۳D
به خاطر هرج و مرج پیش آمده پس از برخورد دو بالگرد، نیروهای امریكایی سعی در تخلیه منطقه در اسرع وقت داشتند. از این رو ۵ فروند بالگرد باقیمانده را سالم رها كرده و حتی مدارك و اسناد محرمانه موجود در آنها را نیز از بین نبردند. همین اسناد باعث شد كه اكثر رابطین این عملیات كه از قبل در تهران به سر می بردند، دستگیر شوند.

● بررسی عملیات

پس از بازگشت افتضاح آمیز (بخوانید فرار) نیروها، یك كمیسیون ۶ نفره مامور بررسی دلایل شكست شد. یكی از موضوعاتی كه كمیسیون به آن انتقاداتی وارد كرد، انتخاب خدمه پروازی كم تجربه از نیروی تفنگداران دریایی برای خلبانی بالگردهای RH-۵۳D نیروی دریایی بود. به گفته این كمیسیون، این خلبان تجربه كمی در پروازهای دور از پایگاه و طولانی مدت داشته بودند؛ همچنین در سوخت گیری از C-۱۳۰ هم تبحر كافی نداشتند و این درحالی بود كه صدها خلبان با تجربه H-۵۳ در نیروی هوایی و نیروی دریایی وجود داشت.موضوع دیگر تعداد بالگردها بود. به عقیده كمیسیون حداقل ۱۰ یا ۱۲ بالگرد باید از ناو نیمیتز پرواز می كردند تا وجود ۶ فروند الزامی برای اتمام عملیات تضمین می شد. همچنین كمیسیون معتقد بود اگر از روش سوخت گیری در هوا استفاده شده بود، شاید نتایج بهتری بوجود می آمد. كما این كه اگر از این روش استفاده می شد، دیگر نیازی به فرود هواپیماها و بالگردها در نقطه Desert ۱ برای سوخت رسانی به بالگردها وجود نداشت.

بالگردها:

بالگرد با رجیستر ۱۵۸۷۶۱ در برخورد با MC-۱۳۰E با رجیستر ۶۲-۱۸۰۹ نابود شد.
۵فروند بالگرد RH-۵۳D در منطقه Desert ۱ رها شدند.
رجیستر این بالگردها عبارت بود از: ۱۵۸۶۸۶-۱۵۸۷۴۴-۱۵۸۷۸۰-۱۵۸۷۵۸-۱۵۸۷۵۳
 ذكر چند نكته ضروری است:

این كه طراحان عملیات فكر می كرده‌اند كه نیروی هوایی ما با خروج مستشاران آمریكایی كاملا فلج شده و به راحتی می‌توانند ۸ فروند بالگرد عظیم الجثه RH-۵۳D و بالغ بر ۱۰ فروند هواپیمای ترابری C-۱۳۰ و C-۱۴۱ را به راحتی در آسمان تهران پرواز دهند و كسی هم مزاحم كارشان نشود. ولی حتی اگر ماموریت به دلیل طوفان شن شكست نخورده بود، اولا كار آزادسازی گزوگان‌ها كار راحتی نبود و مسلما از دو طرف تلفات سنگینی می‌گرفت و ثانیا تیزپروازان نیروی هوایی ما مسلما اجازه خروج از فضای هوایی كشورمان را به هیچ كدام از این هواگردها نمی‌دادند.
چند نكته دیگر در مورد هواگردهای حاضر در عملیات:
AC-۱۳۰ نمونه‌ای از هواپیمای ترابری هركولس است كه جهت پشتیبانی از نیروی پیاده به ۴ عدد مسلسل سنگین در سمت چپ بدنه مجهز شده است.
پس از شكست این عملیات بود كه نیاز به هواگردی كه دارای مشخصات بالگرد و هواپیما باشد، احساس شد. از این رو طرح V-۲۲ یك سال بعد از واقعه طبس شروع شد.

دسته بندی ها :

پربیننده ترین خبرها