به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از مهر، اردک لنگ (Lame duck) لقبی است که در ادبیات سیاسی آمریکا کاربردی ویژه دارد! اردک لنگ به رئیس جمهور گفته می شود که به واسطه حضور در آخرین سال و آخرین ماههای حضور خود در قدرت، عملا قدرت اتخاذ تصمیم های اساسی و اجرایی تعیین کننده را در سیاست داخلی و خارجی کشورش را ندارد و قدرت مانور آن در برابر مخالفان سیاسی به اندازه زیادی محدود شده است.
هر اندازه به ماه نوامبر سال ۲۰۱۶ میلادی (آذرماه سال ۱۳۹۵) یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا نزدیک تر می شویم، قدرت مانور سیاسی اوباما در کاخ سفید کمتر می شود، خصوصا اینکه کنگره آمریکا متشکل از جمهوریخواهان مخالف دولت وی است.
هم اکنون اصلی ترین دغدغه اوباما، تصویب جمع بندی نهایی مذاکرات هسته ای ایران و اعضای ۱+۵ در کنگره آمریکاست. دغدغه ای که باعث شده است پس از اعلام جمع بندی مذاکرات، افرادی مانند جان کری، ارنست مونیز و وندی شرمن راهی کنگره شوند و در دفاع از توافق صورت گرفته به بحث و جدل با سناتورها و نمایندگان بپردازند.
در این میان، یکی از اصلی ترین ماموریتهای درخواستی اوباما از جان کری، اعلام اطمینان به کنگره جهت حفظ گزینه نظامی در قبال ایران است. وزیر امور خارجه آمریکا نیز در اکثر سخنرانی های خود و مخصوصا زمانی که فریاد جمهویخواهان علیه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ به آسمان بلند می شود، به آنها در قبال امکان کلی استفاده از گزینه نظامی علیه ایران اطمینان می دهد!
وزیر امور خارجه ایالات متحده اخیرا در دفتر خبرگزاری رویترز در نیویورک حضور یافت و به برخی سوالات و ابهامات در خصوص برجام پاسخ داد. وی در قسمتی از سخنان خود می گوید: «ما گزینه نظامی را داریم و اوباما به من گفته است که آماده استفاده از گزینه نظامی است. در صورتی که به توافق هستهای ایران رأی منفی داده شود دیگر محدودیت و بازرسی بر برنامه هستهای این کشور وجود نخواهد داشت. ما باید نخست گزینه دیپلماسی را با ایران بهطور کامل پیگیری کنیم تا نیازی به استفاده از گزینه نظامی نباشد. گزینهها همیشه در دسترس ما هستند با این حال باید نخست گزینه توافق هستهای را پیگیری کنیم.»
ادعای اوباما و کری مبنی بر آمادگی آمریکا در خصوص آمادگی استفاده از گزینه نظامی علیه ایران در حالی صورت می گیرد که در تاریخ پنجم آگوست (۱۴ مرداد ماه)، اوباما در نشستی محرمانه با یهودیان آمریکا در خصوص حمله نظامی با ایران اعلام کرد: «جنگ با ایران برای آمریکا و حتی بیشتر از آن برای اسرائیل میتواند یک فاجعه باشد... در صورتی که ما به ایران حمله کنیم، حزب الله اسرائیل را موشکباران خواهد کرد....»
به عبارت بهتر، اوباما خود پاسخ ادعایش در خصوص آمادگی استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را به بهترین نحو ممکن داده است!
نکته مهم تر اینکه حتی اوباما در همان جمع یهودیان آمریکا به صورت تلویحی گزافه گویی های بوش پسر در خصوص حمله نظامی به ایران را نیز رد کرده و آن را دروغ دانسته است: «وقتی من به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسیدن و قدرت را در اختیار گرفتم، فهمیدم که دولت بوش طرحی را برای حمله نظامی به ایران آماده نکرده بوده است.»
اوباما با این اظهار نظر، پیام مستقیمی را به طرفداران گزینه نظامی علیه ایران مخابره کرده است، اینکه حتی دولت نومحافظه کار جرج واکر بوش نیز در عمل جرات و جسارت حمله به ایران را نداشته است.
در هر صورت، تهدید کاخ سفید مبنی بر استفاده از گزینه نظامی علیه ایران از یک سو و هشدار اوباما نسبت به عواقب و تبعات چنین حمله ای از سوی دیگر، نشان دهنده بحران فکری و پارادوکس آزاردهنده ایست که ذهن مقامات آمریکایی را نسبت به خود مشغول ساخته است.
در اینجا اساسا اهمیتی ندارد که جان کری و اوباما با چه هدفی از آمادگی خود برای استفاده از گزینه نظامی علیه ایران سخن می گویند، بلکه آنچه موضوعیت دارد، استیصال دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در مواجهه با «ایران قدرتمند» محسوب می شود. این استیصال برآمده از واقعیاتی است که امروزه در خاورمیانه و نظام بین الملل وجود دارد. واقعیاتی که منجر به حضور مستمر آمریکا و متحدان آن پای میز مذاکره با ایران و در نهایت به رسمیت شناخته شدن حق استفاده از انرژی هسته ای توسط ایران شد.