العالم ـ ایران
دعوايي كه بايد دو هفته قبل رخ ميداد با نه بزرگ مردم به ورزشكاران در انتخابات شوراي شهر، اتفاق افتاد. درست در صحن شورا. جايي كه 30 منتخب دوره قبل شورا آنجا بودند؛ همان جماعتي كه 28 نفرشان به زودي بايد بروند خانههايشان، چون ملت خواستهاند اميد در شهر جاري شود. غم تلخ از دست رفتن صندلي اما براي آقايان پهلوان حسابي سنگين بود. اينقدري كه صحن را به چاله ميدان تبديل كنند.
همه چيز از دو هفته قبل شروع شده بود. زماني كه عباس جديدي نتوانسته بود مجوز حضور در انتخابات را بگيرد. او در اين اتفاق علي دبير را مقصر ميدانست. چرايش را كسي نميداند اما او دبير را مقصر مشكلاتي كه برايش ايجاد شده بود ميدانست. برای همین تلفنی حسابی از خجالت همکار و هم تیمی سابقش در آمده بود. عباس جديدي در بخشي از گفتوگو به دبير ميگويد: «(..) عمرا اگر بگذارم تو صحيح و سلامت در خيابانهاي تهران راه بروي.»
جديدي در نهايت تأييد صلاحيت ميشود. ولي جايي در ليست خدمت پيدا نميكند و مثل هادي ساعي و حسين رضازاده به عنوان نامزد مستقل به انتخابات شوراي شهر ميآيد و مجموع آراء او در تهران، مثل هر دو قهرمان ديگر بيرون از ليست، تقريباً فاجعهآميز است. البته عليرضا دبير كه توي ليست قرار گرفته هم شانسش براي بودن در جمع اعضاي عليالبدل هم خيلي نيست! در اين شرايط جو سنگيني بر جلسه شوراي شهر حاكم است. جلسهاي كه غير علني و به نوعي يكي از آخرين حضورهاي اين گروه تصميمساز براي شهر در ساختمان شورا بوده.
تماس دو هفته قبل و حساسيت و فشار اعلام نتايج آرا، تقريباً نه فقط جديدي و دبير كه همه اعضاي اصولگرا و غير اصولگراي بازمانده از شورا را كمي عصبي كرده بود. جلسه پتانسيل انفجار را داشت كه دبير در زمان رد شدن از كنار عباس جديدي اين جرقه را روشن كرد. او جمله تند چند روز قبل عباس را به يادش آورد و تأكيد كرد كه هنوز روي پاهايش در شهر راه ميرود. اين جمله را دبير گفت و رفت سر صندلياش نشست. جديدي كمي از راه دور با دستانش خط و نشان كشيد و بعد دلش طاقت نياورد. او سمت دبير رفت و ضربهاي به اين نماينده شوراي شهر زد. دبير هم متقابلاً سيلي عباس جديدي را پاسخ داد، اما ضربه قهرمان سبك وزن كه به حوالي چشم جديدي خورده بود، پوست صورت قهرمان سنگين وزن را شكافت و خون جاري شد. فريادها و توهينها فضاي شورا را پر كرد و ...
عباس جدیدی كه مدام آقا تختي را الگوي اخلاقياش معرفي ميكرد،كوتاه هم نميآمد. بقيه ريختند تا سوايشان كنند و به سختي و با سلام و صلوات هر كدام را به سمتي بردند.
جديدي كه به شدت عصباني بود، به گفته شاهدان با مأموران تماس گرفت و شكايتي عليه عليرضا دبير تنظيم كرد، اما در آن دقايق عليرضا دبير از شورا خارج شده بود.
تقريباً تمام چهرههاي ورزشي حاضر در شوراي چهارم از عباس جديدي شاكي بودند. آنها از اينكه رأي نياوردهاند دلخورند. اينكه رضازاده و ساعي كمتر از 70 هزار رأي بياورند. اينكه جنبش «نه» به ورزشيها سبب شود بهنام محمودي در كرج، بهنام طيبي در قائمشهر، ابراهيم مهربان در لاهيجان، فريدون اصفهانيان در زنجان، رسول جزيني در اصفهان و ديگر ورزشكاراني كه از ساير شهرها در شوراها ثبتنام كرده بودند، نتوانند به اين مجالس شهري وارد شوند را برايش يك مقصر بزرگ معرفي ميكنند. تقريباً همه جوي كه در يكسال گذشته عليه ورزشكارها راه افتاد را حاصل عملكرد عباس ميدانند. جنبشي كه به خاطر عباس جديدي و تصوير معروفش با مرحوم پورحيدري و جمله معروف او درباره زاويه افق بدن به پا شد و در تداومش در ماجراي پلاسكو به اوج رسيد.
اتفاق صبح يكشنبه در روز پاياني ارديبهشت 96 و ساعاتي قبل از اعلام نهايي برتري مطلق ليست اميد در شوراها، آخرين ضربه تبر به پيكره نيمهجان درخت ورزشيهاي شورا بود كه محكمتر از همه ضربههاي قبلي زده شد!
خبرانلاین