العالم - فلسطین
«عبدالستار قاسم» تحلیلگر مطرح فلسطینی در تحلیلی نوشت : ملتهایی که خواهان دفاع از خود و سرزمینشان در برابر تجاوزات و ادامه بقای خود هستند، نظریه امنیتی را وضع میکنند که بر اساس آن به ساماندهی و تنظیم برنامههای نظامی، اطلاعاتی، اجتماعی و اقتصادی خود میپردازند و ملت فلسطین هم نیاز به تدوین یک نظریه امنیتی خاص خود دارد.
نظریه امنیت، حیاتی است، زیرا پایههای تدابیر مختلفی را شکل میدهند که میتواند سبب مصونیت و حفاظت از ملت و امت ، استقلال و اقتدار ملی شود.
اگر کشوری میخواهد توانمندیهای دفاعی خود را توسعه دهد، ناگزیر باید اصول و مبانی نظری وجود داشته باشد که به آن استناد و تکیه کند.
در این زمینه، دشمن صهیونیستی را مثال میزنم از این نظر که یک نظریه امنیتی واضح و دارای مبانی به هم پیوسته و تکمیل کنندهای دارد، دشمن(رژیم صهیونیستی) اولا بر اساس اصل خوداتکایی و تلاش مستمر برای رهایی از کمکهای دیگران به طوری که اسرائیل تحت وابستگی دیگران قرار نداشته باشد، عمل می کند. نظریه اسرائیل میگوید که تولید، اساس و پایه سازندگی است و چارهای جز توسعه اقتصاد و به ویژه کشاورزی وجود ندارد .
این تحلیلگر آورده است : نظریه امنیتی اسرائیل بر این موضوع تصریح میکند که اطلاعات رکن و پایه اساسی در ساختار امنیتی است و باید امکانات مختلف به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به دشمن فراهم شود وهمچنین توانمندیهای داخلی را توسعه داد. این نظریه میگوید جنگ پیشدستانه بهترین راهکار است تا دشمن پیش ازآنکه قوی شود، دچار فرسایش شود و از پا در آید. همچنین جنگ همواره باید در اراضی دشمن جریان داشته باشد، البته این نظریه اصول و مبانی دیگری دارد.
بر اساس گزارش رای الیوم در ادامه این تحلیل آمده است : ما طرف دیگر معادله درگیری هستیم و باید از ناحیه علمی و عملی، یک نظریه امنیتی خاصی برای خود تدوین کنیم، ولی این مسئله محقق نشده است. ما اعراب هیچ نظریه امنیتی نداریم و ما ملت فلسطین هم نظریه خاصی برای خود وضع نکردهایم.
به نظر نمیرسد که ما تلاش کرده باشیم یا حتی درباره ضرورت وجود چنین نظریهای آگاه شده و آن را مورد توجه قرار داده باشیم. من کاملا تحولات وضعیت امنیتی فلسطینی را زیر نظر دارم و حتی یک روز نشنیدهام که رئیس یا یک مقام امنیتی یا فرمانده گروهی از نظریه امنیت حرف زده باشد و نیز مطلبی را که نظامیان یا مبارزان در این زمینه گفته باشند، مشاهده نکردهام.
نظریه امنیتی به منظور وضع راهبردی عملی در زمینههای مختلف یک ضرورت است. بر اساس نظریه امنیت، کارشناسان اجتماعی میتوانند اوضاع اجتماعی را بر اساس طرحهای بلندمدت ساماندهی کنند و اقتصاددانان هم همینطور. اما از همه مهمتر این است که گروهها میتوانند از چنین نظریهای استفاده کرده و اوضاع و برنامههای امنیتی و فعالیتهای نظامی وامنیتی آن را بر اساس آن طراحی و تدوین کنند.
نمیخواهم خیلی درباره کوتاهی خودمان در این زمینه اطاله کلام کنم، بهتر است به محورهای اساسی نظریه امنیتی که میتواند شکل گیرد، اشاره کنم :
1- هیچ امنیتی بدون خوداتکایی محقق نمیشود، هر کس بر دیگران تکیه کند، ناامید میشود ودست خالی برمیگردد، این اصل اساسی و حیاتی نه تنها برای ملت فلسطین بلکه برای همه ملتهای روی زمین است، بر این اساس ما باید فکر کنیم که چگونه به این وضعیت برسیم. در توافق مکه، دو گروه بزرگ در صحنه فلسطین(حماس و فتح) درباره ادامه کمک گرفتن از دیگران به توافق رسیدند، اما حتی یک کلمه از آنها درباره اینکه چه کاری باید برای خوداتکایی انجام دهیم، نشنیدیم.
2-در سایه تجاوزگری، هیچ راهی موثرتر و نتیجهبخشتر از انسجام اجتماعی و توسعه مفاهیم فعالیت اجتماعی و همکاری متقابل و همبستگی وجود ندارد، برای ما بهتر بود که در راستای تحکیم پیوندهای ارتباط اجتماعی و محبت و همبستگی در داخل جامعه برای ایجاد جامعهای برنامهریزی کنیم که بتواند ضربهها و شوکها را مهار کند، آنچه من در صحنه فلسطین میبینم این است که به نظر میرسد ما بر ضد این اصل عمل کردهایم و از هم گسیختگی اجتماعی و گسترش روحیه قبیلهای متعصبانه را ترجیح دادهایم که سبب ضعیف شدن ما در رویارویی با دشمن شده است.
3- عنصر اخلاقی اهمیت فوق العاده ای برای کسانی دارد که خواهان امنیت برای جامعه و ملت خود هستند. باید بر ویژگی اخلاقی تاکید شود تا وجدان انسانی، زنده و پویا و همواره آماده ایثار و وفاداری و راستی و اخلاص در کار و انجام وظیفه و دفاع از حق باقی بماند. جامعهای که از نظر اخلاقی وضع نابسامانی داشته باشد، به آسانی تحت سیطره دیگران قرار میگیرد، متاسفانه ما هیچ نظریهای در بحث اخلاق نداریم و سخت است که رهبری فلسطینی را پیدا کنیم که نظریه اخلاق را بشناسد. قدرت اخلاق در درجه نخست قرار دارد، اگر سلاح بدون اخلاق فراهم شود، این سلاح ایستادگی نمیکند، بزرگترین دلیل و شاهد در این زمینه، شکست سال 1967 میلادی است به طوری که اعراب از نظر عددی و تجهیزاتی بر اسرائیل برتری داشتند، ولی آنها از مقابل دشمن فرار کردند، دلیل دیگر مربوط به وضعیت دردناک ما فلسطینیهاست که تعداد سلاحها افزایش یافته ولی محصول و نتیجه کاهش.
4- سری و محرمانه عمل کردن یک مسئله اساسی در فعالیت فلسطینی است تا بتواند شر دشمنان را دفع کرده و به تجاوزات آنها پاسخ دهد. ملت فلسطین در تمام اماکنی که حضور دارند، در محاصره دشمنان هستند که از آنها اطلاعات جمع میکنند و برای ضربه زدن و کشتن و آواره کردن آنها نقشه میکشند. دستگاههای امنیتی اسرائیل و کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا ما را تحت نظر و کنترل دارند و دستگاههای امنیتی بسیاری از کشورهای جهان اخبار و اوضاع ما را تحت نظر دارند تا ما را همچنان آواره و به دور از وطنمان باقی نگه دارند و اسرائیل را تقویت کنند. به نظر میرسد ما تنها انقلاب در جهان هستیم که از طریق مانیتورهای تلویزیونها مبارزه میکند، ما همانند کف دست باز در مقابل دشمن بدون حصار و دفاع هستیم و خیلی به ندرت اتفاق میافتد که ما رازی را حفظ کنیم، ما اکنون بر ضد امنیت و منافع خود عمل میکنیم که این کار خدمت به دشمن است.
5-ایجاد حالتی از موازنه رعب و وحشت میان ما(فلسطینیها) و دشمن(رژیم صهیونیستی) . ما به سبب شرایطی که داریم نمیتوانیم موازنه نظامی با اسرائیل ایجاد کنیم، ولی امکان ایجاد نوعی از موازنه رعب وجود دارد به طوری که مقاومت خیلی بیشتر از یک ارتش نظامی، معمولا از توان غافلگیرکردن و مانور تاکتیکی برخوردار است.
6-تمایز قائل شدن میان زندگی عادی فلسطینیها و مقاومت بدون اینکه آنها را از یکدیگر جداکرد. هماهنگ سازی در زندگی عادی به شیوهای که به مقاومت خدمت کند، ضروری است ودر کنار آن باید تدابیر امنیتی را اتخاذ کرد.
7-توسعه برنامهها که بتوان بر وحدت ملت فلسطین درهر مکانی تاکید کرد و همچنین تمام طیفهای ملت فلسطین را با شبکه واحد و منسجمی از ارزشهای اخلاقی، فرهنگی و فکری به هم مرتبط کرد و پیوند داد، آنچه به فرهنگ کرانه و فرهنگ غزه و فرهنگ اردوگاه و فرهنگ کشاورز و شهری است باید برچیده شود.
8- هرگز نباید به مزدوران رحم کرد، چرا که آنها همچون غده سرطانی هستند، ما درحال حاضر با تعداد قابل توجهی مزدور و جاسوس در تمام سطوح روبرو هستیم، این افراد به فتنه گری و جاسوسی و ضربه زدن به زندگی و طرحهایمان مشغول هستند.
9-سیاستمداران باید اجازه دهند تا مقاومت به امور خود بپردازد ومقاومت هم باید برنامههایش را توسعه داده و بدون توجه به مسائل سیاسی و تحولات سیاسی داخلی و منطقه به ماموریتهای خود بپردازد.
خطر آمریکایی صهیونیستی
آمریکا در حال حاضر با همکاری اسرائیل به ارائه کمکهای امنیتی و نظامی به دولت کرانه باختری میپردازد و دایتون(مقام آمریکایی) به طور مشخص به انجام اقدامات قیمومیتی بر فلسطینیها و همچنین ارائه دستور به دستگاههای امنیتی(تشکیلات خودگردان) میپردازد.
آنچه آمریکاییها انجام میدهند، بسیار خطرناک است زیرا در نهایت به نفع امنیت اسرائیل است، مردم ساکن کرانه باختری خواستار پایان یافتن ازهم گسیختگی امنیتی هستند، تسلیم شدن در برابر خواستههای امنیتی اسرائیل و پیگرد سلاح مبارزان فلسطینی هیچ توجیهی ندارد، آمریکاییها و اسرائیلیها با سیاستهای امنیتی خود در حمایت از دولت کرانه باختری، جامعه فلسطینی را در مقابل یک خطر جدید قرار میدهند که حتما منجر به تقابل و درگیری داخلی شدید خواهد شد.
پیگرد سلاح مقاومت به معنای حمایت مستقیم از اسرائیل و تضعیف ملت فلسطین است، راه حل در یافتن راههای ارتقای مقاومت و نه پیگرد آن به بهانه مقاومت در برابر تروریسم است، اولویت نخست ما فلسطینیها این است که با تروریسم صهیونیستی و تروریسم آمریکایی مقابله کنیم.
منبع: خبرگزاری قدس(قدسنا)