العالم – عربستان
جملات بهرام قاسمی، صحنۀ مرگ ذلتبار دو دیکتاتور جهان عرب؛ و فرار، زندانی شدن و آوارگی چند دیکتاتور دیگر را به یاد آورد که پشتیبان نامطمئنی چون آمریکا، پشتشان را خیلی زود خالی کرد و همپیمان دیروز، حتی دادگاه محاکمه و اعدامشان را هم خودش تشکیل داد.
از ویژگیهای مشترک طغیانگران و گردنکشان تاریخ آن است که از دیدن عبرتهای آشکار، ناتوانند و تکاندهندهترین وقایع هم نمی تواند به آنها "درس" بدهد؛ و اکنون منطقه و جهان اسلام، دچارِ یکی از جوانترین و خامترین دیکتاتورهای چند دهۀ اخیر شده است.
بن سلمان که با کودتای آرام پدرش یک شبه، ره چندین ساله را پیمود و با کنار زدن همۀ شاهزادگان سعودی، به کمترین فاصله از تخت شاهی رسید، با دیکتاتورهای معدوم منطقه شباهتهای زیادی دارد؛ نخست آن که همۀ دیکتاتورهای معدوم و فراری، آشکارا یا پنهان، دشمن جمهوری اسلامی ایران بودند. صدام خود را سردار قادسیه نامید و سودای فتح یک هفته ای تهران را داشت. قذافی هم مثل ین سلمان، در اوج جوانی با کودتا به قدرت رسید و بلندپروازانه، پیشرفت سریع لیبی و فراهم کردن رفاه و آسایش برای ملتش را به طور اغراق آمیز وعده داد؛ همان کاری که بن سلمان این روزها با کمک رسانههای نفتی درصدد القاء آن است.
صدام، روزگاری نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه بود و در آن روزها شاید بدبینترین ناظران هم فکرش را نمی کردند که او در دادگاهی که در زمان حضور نیروهای آمریکایی در عراق تشکیل خواهد شد، محاکمه شود و بالای دار مجازات برود.
قذافی هم که بیش از 40 سال ملت لیبی را در اسارت خود داشت، شاید هرگز گمان نمی کرد که کسی در آن کشور جرأت سر دادن یک شعار برضد او را داشته باشد، چه رسد به این که به دست جوانک 17 سالهای، با ذلت هرچه تمامتر از سوراخ بیرون کشیده و اعدام شود.
همه شاهان پیشین عربستان در سنین پیری به قدرت رسیدند و چه بسا در دوران کوتاه زمامداریشان، فرصتی پیش نیامد تا به دست مردم انقلابی یا نیروی خارجی، مجازات شوند، اما بن سلمان جوان است و باید از هر دو احتمال، کاملا هراسان باشد؛ چرا که با دشمنتراشی گستردهای که به دست خود در میان شاهزادگان سعودی به راه انداخته، هم احتمال انقلاب و شورش و کودتا در عربستان زیاد است و هم همپیمان آمریکاییاش از همیشه سستپیمانتر و نامطمئنتر است!