خاویار سولانا در تحلیلی که از اوضاع جاری در اراضی اشغالی فلسطین و موضع گیری واشنگتن در زمینه ی شهر اشغالی قدس نوشت تاکید کرد: هم اکنون ، بهترین راه برای تشویق اسرائیل و فلسطینی ها به بازگشت به میز گفتگوها ، برابر کردن شرایط برای دوطرف است. زیرا روشن است که آمریکا چنین کاری نمی کند ، از این رو اتحادیه اروپا باید ابتکار عمل را در اختیار بگیرد و خیلی فوری کشور فلسطینی را به رسمیت بشناسد تا پیامی قوی و ضروری به جامعه ی جهانی بفرستد.
سولانا گفت: یکبار دیگر ، دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا رویکردی یکجانبه گرایانه به سیاست خارجی اتخاذ کرد و این بار ، اورشلیم (شهر اشغالی قدس) را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. و یک بار دیگر ، ترامپ واقعیت های خاورمیانه را اشتباه تفسیر کرد. با توجه به اینکه تازه ترین اقدام او - که در عمل بیش از 70 سال اجماع بین المللی را از هم پاشید - می تواند اوضاع را در منطقه خیلی پرشتاب به سوی سراشیبی سقوط رهنمون شود ، ضروری است که اتحادیه اروپا بجنبد. سیاست خاورمیانه ی دولت ترامپ به قوت گرفتن اتحاد بین آمریکا و عربستان سعودی اتکا دارد. هر کدام از روسای جمهور آمریکا از دوران جان اف کندی به این سو ، نخستین سفر خارجی خود را یا به مکزیک و کانادا یا اروپا رفته اند. ترامپ چنین نکرد. او مستقیم به ریاض رفت و در نشست سران 54 کشور دارای اکثریت مسلمان شرکت کرد و در سخنانی فتنه جویانه به بدگویی از ایران پرداخت و مدعی شد جامعه ی بین المللی باید ایران را منزوی کند. پس از عربستان سعودی ، ترامپ به اسرائیل ( اراضی اشغالی فلسطین) سفر کرد و بار دیگر با رجزخوانی تند و تیز به بمباران ایران پرداخت. عربستان سعودی و اسرائیل روابط دیپلماتیک ندارند اما هر دو هم پیمان آمریکا هستند و دشمن مشترک شان ایران است. در ماه نوامبر ، فرمانده ارتش اسرائیل ، ژنرال گادی آیزنکات حتی از اعلام آمادگی تل آویو برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات با عربستان سعودی با هدف برخورد با ایران خبر داد. آیزنکات در گفتگو با نشریه سعودی ایلاف اعلام کرد: با وجود رئیس جمهور ترامپ ، فرصتی پیش آمده تا ائتلاف بین المللی تازه ای در منطقه شکل بگیرد.
به قدرت رسیدن محمد بن سلمان ، ولیعهد تازه کار آل سعودی به دوستی عربستان و اسرائیل کمک کرد. او دارد برنامه ی مدرنیته را هم در داخل کشور و هم در زمینه ی سیاست خارجی پیاده می کند. ابتدای ماه جاری ، شایعه هایی مطرح شد مبنی بر اینکه محمد بن سلمان طرح (به اصطلاح) صلح اسرائیلی - فلسطینی پیشنهاد داده است که بسیار مطلوب تل آویو بوده ، گرچه دولت های آمریکا و عربستان چنین گزارش هایی را رد کرده اند. در هر صورت ، روشن است که ترامپ می خواسته از این اوضاع بهره بردای کند تا کودتایی دیپلماتیک را رقم بزند. اما با این وجود تصمیم او درباره اورشلیم ، سعودی ها را بر سر دو راهی قرار می دهد. عربستان یا باید دفاع از آرمان فلسطین را در اولویت بالاتری قرار بدهد و یا برای مهار ایران به سوی عادی سازی روابط با اسرائیل گام بردارد. به نظر می رسد برخی سعودی ها به گزینه ی دوم امید بسته اند و پیشنهاد داده اند پرسش های جنجالی درباره وضعیت اورشلیم و در کل فلسطینی ها کنار گذاشته شوند. ترامپ نیز تلاش کرد تفاوتی ظریف در اعلامیه ی خود بگنجاند و مدعی شد بر سر مرزهای ویژه ی جغرافیایی اقتدار اسرائیل در اورشلیم موضع گیری نمی کند و اینکه سفارت آمریکا خیلی فوری از تل آویو منتقل نخواهد شد. اما ، همانگونه که مارتین ایندیک ، نماینده پیشین ویژه آمریکا در گفتگوهای اسرائیلی - فلسطینی می گوید: آمریکایی ها می توانند تلاش کنند از حجم آسیب ها بکاهند اما موفق نخواهند شد زیرا اورشلیم موضوعی بسیار حساس است. این واقعیت خیلی زود در فوران اعتراض های خیابانی در خاورمیانه پس از اعلامیه ترامپ نمود پیدا کرد ، گرچه آن خشونت گسترده ای که برخی هراس داشتند اتفاق نیافتاده است. مهم تر از همه ، سازمان همکاری اسلامی نشستی اضطراری در استانبول برگزار کرد و اعضای آن محوریت آرمان فلسطین و القدس الشریف را برای امت مسلمان مورد تاکید قرار دادند ، بیت المقدس شرقی را به عنوان پایتخت فلسطین به رسمیت شناختند و اقدام های ترامپ را به شدت محکوم کردند. به نظر می رسد هیچ مسلمانی آمادگی ندارد این مهم را فراموش کند که مسجدالاقصی ، سومین مکان مقدس در اسلام در اورشلیم (شهر اشغالی قدس) قرار دارد. سلمان ، پادشاه عربستان سعودی هنگامی که به ترامپ هشدار داد چقدر تصمیم او در مورد اورشلیم زیانبار است موضوع مسجدالاقصی را به او یادآور شد و هنگامی که ترامپ تصمیم خود را بدون توجه به این هشدار اعلام کرد پادشاه سعودی گفت اقدام ترامپ غیرمسئولانه و توجیه ناپذیر است. حقیقت ساده این است که عربستان سعودی نمی تواند خود را از آرمان فلسطین دور کند و به کشورهای دیگر همچون ترکیه و ایران اجازه بدهد پرچم آرمان خواهی فلسطین را به دوش بکشند. اگر چنین اتفاقی بیافتد اشتباهی تاکتیکی همچون تیره سازی روابط با قطر خواهد بود که چند ماه پیش اتفاق افتاد . برای سعودی ها اگر نه غیرممکن، اما خیلی سخت خواهد بود که خیلی ناگهانی از طرحی پشتیبانی کنند که با ابتکار صلح اعراب که با نام ابتکار عمل سعودی ها شناخته می شود و در سال 2002 تصویب شد و اتحادیه عرب در سال جاری از آن پشتیبانی کرد تفاوت ریشه ای دارد. بنابراین سناریوی خیالی ترامپ که در آن سعودی ها در کنار اسرائیل قرار می گیرند تا فلسطینی ها را زیر فشار بگذارند تا صلح برقرار کنند محقق نخواهد شد. نخست ، عربستان سعودی در جایگاهی نیست که ادعای اعراب را درباره اورشلیم (شهر اشغالی قدس) لغو کند. دوم ، راهبردی که به فلسطینی ها اجازه ندهد درباره سرنوشت شان و درباره ی سرنوشت اورشلیم حرفی برای گفتن داشته باشند هرگز موفق نخواهد شد. و سوم ، دولت ترامپ ، از جمله دامادش جرد کوشنر ، کسی که ترامپ مامور کرده در فرآیند (به اصطلاح) صلح اعراب با اسرائیلی ها نقش آمریکا را ایفا کند - پر شده است از تجار و بازرگانان و نه سیاستمداران ، همانگونه که کوشنر خودش خاطرنشان کرد. اما درگیری فلسطینی ها با اسرائیل خیلی گسترده تر از آن است که همچون قراردادی تجاری با آن برخورد شود. گرچه ترامپ راه حل دو کشوری را رد نکرده است - رویکردی که از پشتیبانی سازمان ملل برخوردار است - او احتمال دارد آخرین میخ را به تابوت راه حل دو کشور فرو کند. تنها راه برای نجات آن یا حتی سر میز نشاندن فلسطینی ها و اسرائیل ، همکاری برای ایجاد زمین بازی هم سطح تر است. هم اکنون اتحادیه اروپا باید ابتکار عمل را به دست بگیرد و با به رسمیت شناختن آنی کشور فلسطینی آنگونه که بیش از 70 درصد کشورهای عضو سازمان ملل انجام داده اند کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت بشناسد و بدین ترتیب پیامی محکم و ضروری به دنیا بفرستد.