العالم ـ یادداشت
پایگاه خبری النبأ در یادداشتی با عنوان «رفتار آمریکا در قبال عراق در مرحله پساداعش... بازگشت به سوی تغییر»، نوشت که آمریکا برنامههای جدیدی برای دامن زدن به درگیریهای فرقهای در عراق و استفاده از این اوضاع برای یهودیسازی قدس شریف دارد.
نویسنده آورده است: این یادداشت موضوع «رفتار آمریکا با عراق را برای مرحله پیش رو تا سال 2022 » مورد بررسی قرار میدهد و در واقع ما نمیتوانیم کاملا مطمئن باشیم که در مرحله کنونی شاهد پایان داعش خواهیم بود. همه احتمالات وجود دارد، این نبرد ممکن است سالها ادامه یابد یا ممکن است سرکوب داعش تا سال آینده نهایی شود یا از بقایای داعش یا گروههای تندرو یک سازمان جدید با نام و وظایف جدید بیرون آید و هر کدام از این احتمالها دلایل و عواقب خاص خود را دارد.
النبأ افزود: اما در تعامل با چشمانداز پایان نبرد با داعش در سال آینده، رفتار آمریکا با عراق و بخصوص در روند سیاسی چگونه خواهد بود؟
در این یادداشت بر سه نکته تمرکز شده؛ نخست، رفتار آمریکا در روند سیاسی در عراق از سال 2003 تاکنون؛ دوم، مطالعه پروژههای مطرح آمریکا برای تعامل با وضعیت سیاسی در عراق و سوم، نگاهی به اهداف رفتار آمریکا و نحوه برخورد با وضعیت سیاسی پیش رو خواهد بود.
نویسنده معتقد است: در بحث رفتار سیاسی آمریکا باید گفت که این کشور در گرایش خود به سمت خاورمیانه و از جمله عراق تغییر رژیمهای به اصطلاح مستبد و برپایی دموکراسی را اساس کار خود توصیف میکند، این دو اصطلاح از رایجترین و پرآوازهترین اصطلاحات در گفتمان آمریکایی است اما با این وجود اشغال عراق ارتباطی با دموکراسی نداشت؛ دو بهانهای که آمریکا برای اشغال عراق آورده بود یکی ادعای در اختیار داشتن سلاح کشتار جمعی و دومی مربوط به رابطه ادعایی بین رژیم حاکم در عراق و سازمان القاعده بود.
النبأ آورده است: اما شروع مقاومت عراق در برابر اشغالگر آمریکایی باعث شد که این اشغالگری مسیر جدیدی در پیش بگیرد؛ همانطور که به ترسیم مجدد نقشههای آمریکا منجر شد نیروهای آمریکایی دستور ماندن در عراق گرفتند و مداخله آمریکا در امور داخلی عراق افزایش یافت و برای همه اینها میبایست توجیهی وجود داشته باشد.
نویسنده گفت: در خصوص موضوع گسترش دموکراسی و بهانه آزادی و حقوق بشر باید گفت آمریکا برای تسلط بر جایی به دنبال ابزارهای دیگری غیر از ابزارهای سنتی اشغالگری امپریالیسم بود به گونه ای که در واقع به دنبال تسلط نظامی، سیاسی و اقتصادی بر عراق و منطقه و گسترش نفوذ خود بوده است اما از تلاش برای سرکوب تروریسم و ایجاد تغییرات دموکراتیک سخن میگفت.
وی افزود: در همین راستا ما دریافتیم که به عنوان مثال جورج بوش پسر بنای استراتژی موسوم به آزادی و پیشرفت را گذاشت و از صندوق ملی دموکراسی (NED) درخواست کرد که 40 میلیون دلار از بودجه خود را به خاورمیانه اختصاص دهد همان مبلغی که در طول سالهای تغییر در صربستان هزینه کرد.
«کالین پاول» وزیر امور خارجه وقت آمریکا همچنین چیزی را که «ابتکار عمل آمریکایی برای دموکراسی در جهان عرب» نامیده بود، ترویج کرد و دولت ایالات متحده 29 میلیون دلار برای اجرای آن اختصاص داد و این هزینهها ادامه داشت اما هدف واقعی از آن بیشتر از اینکه تحول دموکراتیک باشد ایجاد فضایی در داخل عراق و کشورهای خاورمیانه برای پذیرش پروژههای ایالات متحده در منطقه بود.
«به منظور دستیابی به این اهداف، مطالعات زیادی انجام شده است که مسیرهای حرکت آمریکا را ترسیم میکند در اینجا به یکی از مهمترین این تحقیقات به رغم قدیمی بودن آنها اشاره میکنیم که در سال 2003 منتشر شد و میگوییم این مهمترینش است چون آن را واقعی و طی سالهای آتی در عراق قابل اجرا میبینیم.»
این تحقیق که به درخواست آژانس اطلاعات آمریکا تهیه شد و «اسلام مدنی دموکراتیک شرکا، منابع و راهبردها» نام دارد از این جهت حائز اهمیت است که به مثابه «بررسی ژئولوژیک مختصات جامعه اسلامی از درون» است آن هم در جستجوی شریکی برای آینده که مقاصد آمریکا را محقق کند.
این تحقیق گروههای اسلامی فعال را به چهار دسته تقسیم میکند؛ گروه نخست بنیادگرایان یا رادیکالهایی که مخالف ارزشهای دموکراسی و فرهنگ غربی معاصر هستند.
دوم؛ سنت گرایانی که به دنبال یک جامعه محافظه کار هستند و به دعوتها برای تمدن و نوآوری تردید دارند (از جمله اسلام سیاسی جاری)
سوم؛ مدرنیستهایی که میخواهند جهان اسلام بخشی از دنیای مدرن باشد و به دنبال مدرنسازی اسلام هستند (از جمله فتح الله گولن در ترکیه)
چهارم؛ سکولارها؛ این تحقیق میگوید که آنها بهتر از هر کسی میتوانند شریک اصلی آمریکا در دنیای مسلمانان باشند، در عین حال این مطالعه به تصمیم سازان آمریکایی توصیه کرده است ترجیحا به دو دلیل با آنها ائتلاف نکنند، نخست اینکه اکثریت آنها ضد آمریکایی و ملیگرا یا چپگرا هستند و دوم این که شمار آنها اندک است و در این جوامع اقلیت هستند.
بنابراین، این مطالعه ترجیح میدهد که با اسلامگرایان تعامل شود اما آنچه در مطالعه نیامده و دولت آمریکا آن را متوجه شده، این است که باید زمینه را برای پذیرش صعود سکولارها به قدرت آماده کند و به نظر ما این کاری است که آمریکا انجام داد. عراق هم اینک آماده پذیرش صعود سکولارهاست چون آمریکا به طور عمدی تجربه اسلام سیاسی را ناکام گذاشت و از هیچ کارشکنی برای ایجاد کشور پیشرفته عراق دست برنداشت تا مردم متقاعد شوند که تغییر لازم است و جریانهای اسلام سیاسی قادر به شکوفا کردن عراق نیستند در اینجا این سوال مطرح میشود که پس از گذشت پانزده سال از این تحقیق آیا آمریکا از طریق همپیمانی با کسانی که گفته میشود مناسبتترین گزینه برای سیاست آمریکایی هستند برای ایجاد تغییر در عراق اقدام خواهد کرد.
نویسنده آورده است: ماهیت رفتار سیاسی آمریکا در قبال عراق نخست با اوضاع داخلی این کشور ارتباط دارد بخصوص با موضوع منطقه کردستان و آیندهای که نتیجه همه پرسی 25 سپتامبر 2017 در این منطقه را محدود میکند، کمیساریای انتخابات منطقه کردستان عراق اعلام کرد که بیش از 92 درصد از شرکت کنندگان در همه پرسی جدایی آری گفتند و اوضاع جدید بر فرایند سیاسی در عراق و اوضاع امنیتی آن هرگز تاثیر مثبتی نخواهد داشت.
« آمریکا هم آشکارا اعلام کرد که با همه پرسی موافق نیست و نتایج آن را به رسمیت نمیشناسد چیزی که سفارت آمریکا در عراق در 29 سپتامبر اعلام کرد اما آنچه در پشت پرده جریان داشت نشان از موافقت آمریکا با موضوع همه پرسی دارد اما با بارزانی در خصوص زمان و مکانهای مشمول همه پرسی اختلاف داشت چون آمریکا با برگزاری همه پرسی در حال حاضر موافق نبود و مناطق مورد مناقشه مورد توافق بین بارزانی و آمریکا نبوده است.»
در همین راستا «زلمای خلیل زاد»، سفیر اسبق آمریکا در عراق روز بیست و پنجم سپتامبر در مقالهای در روزنامه واشنگتن پست با عنوان «کُردها رای دادند اکنون آمریکا چه باید بکند»، گفت: آمریکا باید وضعیت کنونی را پذیرفته و تعامل واقعی با آن داشته باشد و برای ممانعت از وقوع هر گونه درگیری مسلحانه در منطقه کردستان عراق تلاش کند چون کُردها بهترین متحد آمریکاییها هستند.
ژنرال «جوزف دانفورد» هم در جلسه رای اعتماد سنا به وی به عنوان رئیس کنونی ستاد مشترک ارتش آمریکا در نهم ژوئن 2015 گفته بود کُردها بزرگ ترین قدرت زمینی فعال در سوریه و عراق هستند و ما کار تسلیح و آموزش آنها را آغاز کردیم در اینجا باید یادآور موضع آمریکا در مخالفت با تصمیم دولت آمریکا برای بستن حریم هوایی در شمال عراق باشیم.
در همین راستا بارزانی در هفدهم فوریه 2017 نیز در کنفرانس امنیت و سیاستهای دفاعی مونیخ با هیاتی جدا از العبادی حاضر شد گویی او رئیس کشوری آتی است و اینگونه از وی استقبال شد بارزانی همان زمان در توئیتی گفت: «ما به منظور تحکیم روابط منطقه کردستان با شرکای خود در ائتلاف بین المللی در کنفرانس مونیخ حاضر شدم»؛ آمریکا نیز به همه اینها راضی بود و با کردستان به عنوان بخشی جدا از عراق تعامل کرد.
«آمریکا از همه تحولات آگاه است و آنچه اتفاق افتاد با رفتار پیش روی آمریکا در قبال عراق ارتباط دارد که ما معتقدیم طبق معادلهای که در ادامه شرح میدهیم خواهد بود؛(راضی کردن کُردها در ازای ایجاد تغییراتی گسترده در بغداد که به نفع منافع آمریکا و پروژه آمریکاست) که نخستین آن تغییر در سطح فرآیند سیاسی است که بارزانی پس از توافق با آمریکاییها به آن اشاره داشت و گفت: از حالا با دولتی طائفهای و دینی کار نخواهم کرد یعنی اینکه بازگشت کُردها به طرح آمریکاییها به معنای ایجاد تغییراتی سیاسی و پایان دادن به سلطه اسلام سیاسی است.
نویسنده تاکید کرد: رفتار پیش روی آمریکا در قبال عراق بر از سرگیری مداخلات گسترده در مسائل عراق آن هم پس از سالها عقبنشینی به خواست دولت آمریکا بود به گونهای که رفتار جدید مبتنی بر مداخله در امور سیاسی، نظامی و اقتصادی است و کاری که کمیته آمریکایی مبارزه با فساد در عراق انجام میدهد آغازگر افشای پروندههای بزرگی است که بر روند واقعیت سیاسی در عراق تاثیر خواهد گذاشت و آمریکا عرصه را برای نقش آفرینی آتی خود آماده میکند آن هم در کشور چند پارهای که هر لحظه قابل انفجار است به گونهای که کشورهای عربی را برای مداخله در عراق و جستجوی نقشهایی برانگیخته که از سال 2003 برایشان ممنوع بوده است و دوم اینکه برای کاهش نقش ایران در عراق تلاش شود و سوم اینکه نقش ترکیه نیز کنترل شده و شرکتهای امنیتی آمریکایی با پوشش و در قالب ماموریتهای جدیدی به عراق بازگردند.
پایگاه النبأ آورده است: بنابراین رفتار آمریکا در قبال عراق رویکرد تغییر را با یکی از این دو راه در پیش میگیرد نخست بر گروهی جدید در حکومت عراق اعتماد خواهد کرد که نقش گمشده آمریکا در عراق را بازخواهد گرداند و مورد رضایت سیاسی ترکیه و حمایت امنیتی آمریکا و مالی کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارد اما راه دوم اینکه آمریکا به تجزیه عراق به دو منطقه متوسل میشود چیزی که مورد تایید دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکاست، او گفت:« عراق جز به دو کشور شایسته تقسیم شدن نیست یکی کشور شیعیان و دیگری کشور کُردها اما اهل تسنن قادر به ایجاد اقلیم یا کشوری برای خودشان نیستند و اگر چنین اتفاقی افتاد بنا به اعتقاد ما اهل تسنن به کشور کردستان ملحق خواهند شد» و برخی هم از این نظریه دفاع میکنند.
«اما راه سوم این است که آمریکاییها به طرح جوزف بایدن و تجزیه عراق به سه اقلیم بازگردند. در همه حال اقلیمهای جدید با مشکلات زیربنایی جدی به سر خواهند بود اما ما هرگز نقش اسرائیل را از یاد نمیبریم که کُردها علنا با آن موافقت کرده و این رژیم را حامی بزرگتر خود خواندند، مساله ای که از تغییرات گستردهای خبر میدهد که بیشتر از اینکه به نفع عراق تمام شود به نفع پروژه آتی آمریکا در عراق و منطقه است».
به گزارش فارس، نویسنده آورده است: ما معتقدیم که دولت عراق از همه تهدیدهایی که وحدت این کشور را هدف گرفته آگاه است. این تهدیدها گرایشهای زمانی و مکانی مختلف دارد، برخی داخلی، منطقهای و بینالمللی است؛ حیدر العبادی، نخست وزیر عراق به صراحت در بیست و هفتم سپتامبر 2017 طی سخنانی در پارلمان عراق به بخشی از آن اشاره کرد و گفت که کشمکشهای داخلی عاملی مخالف قدرت گرفتن کشور است این را در حرفهای خود درباره اقدام گروههای مسلح در مخالفت با بازگشت اهالی جرف الصخر بیان داشت.
نویسنده در پایان آورده است: چالشهای عراق داخلی و خارجی خواهد بود دولت بغداد باید برای مقابله با آنها تلاش کند و همچنین باید با رفتار آتی آمریکا در راستای منافع عراق مقابله کند و این امر ایجاد راهبردهای فرعی فراگیر و چند بعدی و چند مقصودی را لازم میکند علاوه بر اینکه باید پروژهای ملی و داخلی آغاز شود که عراقیها را برای رویارویی با نقشههای آمریکا و اسرائیل گرد هم آورد چون این دو کشور میخواهند عراق را به عرصه کشمکش جدیدی مبدل کند که نگاهها را به سمت خود معطوف دارد به گونهای که بتوانند از غفلت مسلمانان برای ادامه طرح صهیونیستی خود در یهودی سازی قدس شریف استفاده کنند.