العالم _ ترکیه
با گذشت 20 روز از ماجرای قتل خاشقچی و در حالی که دست رسانه های مختلف در ترکیه برای رمزگشایی از این مساله کاملا باز بود اما مقامات ترک اصرار داشتند به شکلی قطره چکانی در این خصوص اعلام نظر و بیان موضع کنند. حاصل این رویکرد آنکه از یک سو اخبار و سناریوهای متعددی پیرامون این مساله رسانه ای شد و البته بخش قابل توجهی از این اطلاعات، حدسیات و سناریوها در قالب گذر زمان مهر تایید از سوی مقامات مطلع دریافت داشتند. نکته جالب توجه ماجرا آنکه در طی این 20 روز مقامات یا رسانه های سعودی از یک سو کوشیدند تا با تغافل نسبت به مطالب رسانه ای شده، آن را مشمول گذرزمان و النهایه فراموشی کنند و از سوی دیگر با اصرار بر تکذیب هر آنچه اعلام یا ادعا می شد دامان هیات حاکمه سعودی را از این به اصطلاح اتهامات مبرا کنند.
امروز بناست اردوغان با حضور در پارلمان آخرین یافته های کشورش درباره این ماجرا را رسانه ای کند این در حالی است که بسیاری بر این باورند که از ابتدای رسانه ای شدن ماجرای خاشقچی همه چیز و یا حداقل اغلب موارد تاریک این پرونده برای مقامات ترک کاملا روشن بوده است. مبتنی بر این نگاه احتمالا اولین سوال افکار عمومی پس از نشست اردوغان این خواهد بود که دلیل طولانی شدن اطلاع رسانی در این پرونده چه بوده است؟ آیا امتیازگیری هر چه بیشتر از مقامات سعودی دلیل اصلی این تاخیر بوده است؟ یا در واقع در پشت این اطلاع رسانی دیرهنگام گونه ای از انتقام گیری ترکیه از آل سعود به خاطر نقشی است که به زعم ترک ها سعودی در ماجرای کودتای علیه اردوغان و حزب عدالت و توسعه بر عهده داشته است؟
دومین سوالی که البته پس از اظهارات امروز اردوغان در مجلس همچنان اذهان عمومی را به خود معطوف خواهد کرد این است که نقش آمریکا در این ماجرا به دلیل تلاش جهت حمایت شدید و قوی از آل سعود و به ویژه پادشاه و بن سلمان چه بوده است؟ چرا ترامپ از اولین ساعات قتل به حمایت از بن سلمان و پدرش مبادرت کرد؟ به کدامین دلیل در شرایطی که انگشت اتهامات دقیقا بن سلمان را نشانه رفته و او را عامل این جنایت معرفی می کرد ترامپ فرضیه گروه خود سر را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد؟ آیا در نگاه ترامپ تروریست با تروریست فرق دارد؟ یا در این نگاه برخی تروریست و برخی تروریست ترهستند؟ اگر چه انتظار پاسخ گرفتن از کلام اردوغان در نطق امروز پارلمان در این خصوص قدری دور از ذهن است اما این سوال از جمله سوالاتی است که احتمالا از سویی خوراک تاملات رسانه ها در روزهای آینده را تشکیل خواهد داد و از دیگر سو احتمالا بدون انکه پاسخی قطعی دریافت کند مشمول مرور زمان خواهد شد.
در کنار دو سوال بالا به نظر چند سوال اساسی دیگر باقی می ماند که به آنها نه اردوغان که بایستی شخص بن سلمان پاسخ دهد و البته افکار عمومی و رسانه ها آن ها را رها نخواهند کرد. اول آنکه دلیل تناقض گویی های مکرر بن سلمان و دیگر مقامات سعودی در این ماجرا به چه دلیل بوده است؟ دوم اینکه آیا دستگیری 18 مظنون به قتل و برکنار کردن دو مسئول امنیتی چقدر در منحرف کردن پرونده و البته تحقیقات جنایی ترک ها موثر بوده است و به چه میزان رسیدن به حقیقت را با چالش مواجه کرده است؟ سوم اینکه 15 مامور اعزامی هرکدام انجام چه قسمتی ازنقشه قتل را عهده دار بوده اند؟ چهارم اینکه امریت بن سلمان در این قتل چگونه توجیه پذیر است؟ و بلاخره اینکه با فرض پایان یافتن ماجرا آیا بن سلمان ازاین شایستگی برخوردار خواهد بود که بر تخت سلطنت در آینده جلوس کند؟
به نظر می رسد با خاتمه یافتن این پرونده جنایی و چنانچه بن سلمان بتواند از آن جان سالم به در ببرد بایستی منتظر اقدامات تروریستی بعدی او در قالب انتقام از دیگر مخالفان و همچنین کشورهایی بود که در ماجرای خاشقچی بیشترین سهم را جهت روشن شدن حقیقت داشتند. بن سلمان در حالی که تاب تحمل یک مخالف با سلاح قلم را ندارد چه طور می تواند در مقابل کشورهایی که در این ماجرا او را سرزنش و محکوم کردند ساکت بماند؟ واقعیت آن است که در ماجرای خاشقچی کل جهان به استثنای امریکا، اسرائیل و چند کشور کوچک وامدار عربستان در منطقه او را یاری و حمایت کردند. بر این اساس شاید بهترین راه در مواجهه با تروریسم بن سلمانی آن باشد که او در دادگاهی بین المللی محاکمه و به دست عدالت سپرده شود. کافی است یک نظرسنجی بی طرف بین المللی در این خصوص انجام شود.
ابورضا صالح- العالم