حملات هوايي که از هفته گذشته عليه مواضع تحت کنترل سرهنگ قذافي در ليبي صورت گرفت، هر چند مقدمهاي به اندازه شروع اعتراضات مردمي در اين کشور عليه ديکتاتوري چهار دههاي سرهنگ و فرزندانش دارد، اما به نظر ميرسد در اين ميان اهداف ديگري نيز در وراي اين حملات نهفته باشد. به گزارش پايگاه اطلاع رساني شبکه العالم، در حالي که تا روز پنج شنبه هفته گذشته اما و اگرهاي فراواني در مورد حمله هوايي به ليبي و يا دستکم ايجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز اين کشور براي ستاندن برتري هوايي نظاميان وابسته به ديکتاتور اين کشور وجود داشت، اما به ناگهان ورق در عرصه بينالمللي برگشت و شوراي امنيت پس از دو نشست بينتيجه، در سومين نشست خود قطعنامهاي را تصويب کرد که به موجب آن ائتلافي از کشورهاي مختلف ميتوانستند براي پايان دادن به حملات هوايي سرهنگ قذافي به مواضع و مراکز تحت کنترل انقلابيون اين کشور، وارد عمل شوند. اما در اينکه چرا شوراي امنيت به ناگهان به اين نتيجه رسيد بايد دست به چنين اقدامي بزند و از سوي ديگر کشورهايي مانند روسيه و چين که پيوندهاي نزديکي با سرهنگ داشته و دارند به اين قطعنامه راي ممتنع دارند، را بايد در بازيهاي سياسي پشت پردهاي ديد که کمتر کسي از آن خبردار ميشود. اما آنچه در مجموع ميتوان از دلايل اين اقدام گفت، چنين است: 1- ترس از بوسنيزه شدن جنگ: غرب تجربه بدي از اقدامات خود در جنگ بوسني داشت. چند سال تمام دست صربها براي برافروختن هر جنايتي در اين کشور باز بود و غرب نيز نظارهگر نسلکشي. اما زماني که برخي از نيروهاي خارج از دايره اروپا وارد عرصه نظامي بوسني شدند و نيروهاي مسلمان را آموزش و تجهيز کردند، کشورهاي غربي براي کنترل اوضاع و خارج نشدن بوسني از دايره اختيار خود، تصميم به دخالت نظامي در اين کشور گرفتند. حال همين موضوع نيز در ليبي نيز وجود دارد. به نظر ميرسد برخي از کشورهاي اسلامي تلاش دارند به نيروهاي انقلابي ليبي از نظر فرماندهي و لجستيک کمک کنند و اين کمکها از هفته گذشته شروع شد و ترس از موفقيت انقلابيون خارج از مشارکت غربيها، آنها را وادار به دخالت سريع در ليبي کرد. 2- فشار بيش از اندازه فرانسه: فرانسه اولين کشوري بود که شوراي انقلابي ليبي را به رسميت شناخت. اين اقدام کاخ اليزه، هزينه سنگيني را براي اين کشور در پي داشت. در صورت عدم موفقيت انقلابيون، روابط آينده فرانسه و سرهنگ قذافي تحت هر شرايطي به شدت وخيم ميشد، از اين رو فرانسه رايزنيهاي گستردهاي براي مجاب کردن اعضاي شوراي امنيت در طرح تصويت قطعنامه 1973 کرد. در اين ميان فشارهاي پاريس بر مسکو و وساطت مسکو ميان پاريس و پکن قابل توجه است. 3- ترس از بالا رفتن بهاي نفت: يکي از مهمترين دلايل را در درگيري اخير بايد در رقابت بر سر طلاي سياه ارزيابي کرد. کشورهاي غربي در صورت پيروزي با يک تير چند نشان ميزنند. نخست آنکه با تسريع در پايان جنگ از بالا رفتن بهاي نفت جلوگيري ميکنند و ديگر آنکه در دولت آينده اين کشور، ديگر جايي براي شرکتهاي چيني که سرانش از قدافي حمايت کردهاند، نيست و از اينرو راه براي حضور شرکتهاي غربي و به خصوص آمريکايي که غايب بزرگ نفت گرانبهاي ليبي هستند، فراهم خواهد شد. 4- فشار کشورهاي عرب: کشورهاي عرب به خصوص سه کشور عربستان، قطر و امارات متحده رايزنيهاي گستردهاي براي حمله به ليبي داشتند. دلايل اين کشورها متعدد است اما دو دليل عمده در اين رابطه، تحت الشعاع قرار دادن اشغال بحرين توسط اين اين کشورها و همچنين رقابت و اختلافات ديرينه رياض و طرابلس را ميتوان برشمرد. 5- ترس از تشديد جنگ و مهاجرت به سمت اروپا: ليبي کشور پهناوري است که سواحل طولاني با مديترانه دارد. اين کشور به دليل کمي جمعيت از يکسو و به تبع آن کمي نيروهاي امنيتي و مرزباني، توان کنترل اين مرز طولاني را ندارد و از اينرو ليبي به يکي از مهمترين مراکز عبور مهاجران آفريقايي به اروپا تبديل شد که در روابط اخير ليبي و کشورهاي اروپايي تلاش شد تا اين شکاف پوشانده شود. اروپا که در طي سالهاي اخير قوانين سختگيرانهاي را در رابطه با مهاجرتهاي غيرقانوني وضع کرده است، از تشديد جنگ و هجوم مهاجران به مرزهاي دريايي خود نگران است، مسالهاي که قذافي تاکيد بسياري بر آن داشت و به نظر ميرسد با شروع حملات هوايي به مواضع سرهنگ قذافي اين مساله بيشتر خودنمايي کند. 6- انتقامگيري از سرهنگ: اروپا و آمريکا خاطره خوشي از سرهنگ قذافي نداشته و ندارند و او را سرهنگ ديوانه خطاب ميکنند. هر يک از کشورهاي اروپايي در طول دهه هشتاد و نود قرن گذشته به نوعي با وي درگير بودهاند که مهمترين اين درگيريها را ميتوان در سه قضيه تجهيز ارتش آزاديبخش ايرلند شمالي در حمله عليه منافع انگليس، سرنگوني هواپيماي آمريکايي پانامريکن بر ف