العالم-تحلیل روز
این قاعده در مسائل مختلفی نمود دارد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
- توافق هسته ای با ایران که ترامپ قویا معتقد بود که توافقی اشتباه است و به شکل غیر قانونی و یک طرفه آن را لغو کرد، این اقدام بمثابه رساندن پیام بی احترامی به همپیمانان اروپایی واشنگتن بود که در تحقق این توافق نقش داشتند، به علاوه لغو توافق هسته ای ترامپ تحریم های گسترده و شدیدی را علیه ایران اعمال کرد با این امید که در پرونده ایران "همه چیز" را ببرد!
-جنگ اقتصادی آمریکا علیه چین از دیگر مسائلی است که ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود بر روی آن متمرکز است، ترامپ با اعمال ضربه اقتصادی قوی علیه چین در تلاش بود تا پکن را بر سر میز مذاکره کشانده و امتیازات متعددی را از آن بگیرد بویژه اینکه پکن برگ برنده ای همچون وام و کمک های مالی هنگفتی به آمریکا دارد، انگیزه اصلی ترامپ در این جنگ اقتصادی علیه چین، برد همه چیز است، بردی که نهایتا به این بینجامد که آمریکا را به قدرت اول اقتصادی در جهان تبدیل کند.
-پرونده خاورمیانه از عراق و سوریه و یمن گرفته تا ایران! برای مثال در پرونده سوریه، ترامپ تمام تلاش خود را به کار بست تا خود را قهرمانی در زمینه نابودی داعش و گروه های تروریستی در سوریه جلوه دهد، حال آنکه نه تنها ائتلاف آمریکا هیچ نقشی در شکست داعش در سوریه نداشت بلکه در جایگاه های متعددی از این گروههای تروریستی حمایت کرد، حتی با آغاز عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه ترامپ اعلام کرد که نظامیان آمریکا باید از سوریه خارج شوند چرا که این جنگ ارتباطی به آمریکا ندارد، از همین منظر آشکار است که ترامپ درصدد بردن همه چیز است، تا افکار عمومی در آمریکا را اقناع کند که آمریکا به دنبال جنگ نیست.
با تمام این تفاسیر باید دید ترامپ درپی اینهمه کوشش چه دستاوردی را به دست آورد و هم اکنون چه جایگاهی دارد؟
در پرونده ایران، ترامپ نتوانست به هیچ کدام از اهداف خود در زمینه لغو توافق هسته ای و اعمال تحریم های شدید علیه ایران دست یابد، سیاست اعمال "فشار حداکثری" ترامپ بر روی ایران هیچ تاثیری نداشت و حتی باعث نشد که ایرانی ها پای میز مذاکره با آمریکا و پیش شرط های آن بنشینند، سیاست های اقتصادی نیز ایران را درمانده نکرد بلکه برعکس این شخص ترامپ بود که واسطه هایی را برای راضی کردن تهران به برقراری مذاکره به ایران فرستاد، تلاش های اخیر امانوئل ماکرون برای برقراری تماس تلفنی میان روحانی و ترامپ نمونه ای از این تلاش هاست که به در بسته خورد.
در پرونده اقتصادی نیز شعله های این جنگ اقتصادی علیه چین دامان آمریکا را گرفت و ناظران از افزایش احتمال رکود اقتصادی طی یک سال آتی در این کشور خبر می دهند و آمار و ارقامی که ترامپ درخصوص شاخص بیکاری و توسعه اقتصادی در آمریکا در توئیتر خود منتشر کرده است، دقیق به نظر نمی رسد و دلیل اختلاف ترامپ با بانک مرکزی آمریکا و انتقاداتی که از این مجموعه دارد به این دلیل است که در عرصه رسانه با ترامپ همکاری نمی کنند.
اما در پرونده سوریه باید تاکید داشت که تصمیم ترامپ برای خروج نظامیان آمریکایی از سوریه به دلیل این نبود که وی همه چیز! را در این پرونده برده است، بلکه چاره دیگری جز این برای ترامپ نمانده بود و این تصمیم را به دنبال فشارهای داخلی علیه وی در سایه تلاش های دموکرات ها برای استیضاحش در کنگره اتخاذ کرد که نمودی از شکست ترامپ در عرصه داخلی است، شکستی که به دنبال تلاش وی برای وارد آوردن یک ضربه شدید علیه دموکراتها و بردن همه چیز! حاصل شد.
به نظر می رسد که رئیس جمهور آمریکا در موقعیتی است که دریافته همه چیز را باخته است! و پیش از آنکه روند برکناری وی تکمیل شود صرف نظر از نتیجه آن، ترامپ یک راه حل برای حفظ آبروی ریخته خود دارد و آن هم این است که خود از ریاست جمهوری آمریکا کناره گیری کند.
حسین موسوی - العالم