العالم _ آمریکا
تحولات بولیوی و آمریکای لاتین، دوباره وارد فاز تازهای شده است. استعفای اوو مورالس، رئیس جمهور محبوب بولیوی از قدرت در حالی صورت گرفت که طی روزهای اخیر، واشنگتن و متحدان آن در آمریکای لاتین (خصوصا سه کشور برزیل، کلمبیا و پرو) از هیچ گونه اقدامی در راستای ایجاد ناآرامیهای مزمن داخلی در لاپاز و دیگر شهرهای بولیوی دریغ نکردند. فراتر از آن، ادعای مدعیان تقلب در انتخابات اخیر بولیوی به اندازهای مخدوش بوده است که حتی ناظران بینالمللی بیطرف نیز پذیرای آن نبوده و نیستند. مورالس در انتخاباتی پیروز شد که بیش از 200 ناظر بینالمللی بر آن نظارت داشتند. سوال اصلی اینجاست که دلیل اصلی نگرانی ترامپ از استمرار حضور مورالس و به طور کلی چپگرایان در راس هرم قدرت در بولیوی چیست؟ چه دلیل و انگیزهای باعث شده است تا ترامپ و وزیر امور خارجه وی مایک پامپئو دست به دخالت عریان و آشکار در امور داخلی بولیوی بزنند؟
ناکامی ترامپ در سلطه بر آمریکای لاتین
"گذار از سوسیالیسم" از آمریکای جنوبی و مرکزی، اصلیترین هدف مشترک دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در حوزه آمریکای لاتین محسوب میشود. وجه اشتراک بوش پسر، باراک اوباما و دونالد ترامپ، تلاش عمیق آنها برای گسستن زنجیره سوسیالیسم در آمریکای لاتین و در هم شکستن منظومه آنتی امپریالیستی ایجاد شده در این منطقه بوده است. حضور "جان بولتون" و مایک پامپئو" در کنار ترامپ طی سالهای اخیر، بسیاری از تحلیلگران آمریکایی را بر آن ساخت که پیشاپیش به استقبال "سقوط سوسیالیسم" و "مرگ چپگرایی" در آمریکای لاتین رفته و حتی کمترین احتمالی برای شکست ترامپ در این آوردگاه قائل نشوند. اما هم اکنون به جای مرگ سوسیالیسم در آمریکای لاتین، شاهد مرگ سیاسی جان بولتون هستیم.
تلاش ترامپ برای احیای دکترین مونرو در آمریکای لاتین
جان بولتون قبل از برکناری از قدرت و زمانی که در مسند مشاور امنیت ملی دولت ترامپ مشغول به فعالیت بود، جملات قابل تاملی را در خصوص احیای دکترین "مونروئه" و "انهدام اتحاد مثلث" در آمریکای لاتین به میان آورد: «در دولت ترامپ از به کار بردن عبارت «دکترین مونروئه» ابایی نداریم. ونزوئلا کشوری است که در نیمکره ما واقع شده و از دوره رونالد ریگان هدف رؤسایجمهور ایالات متحده این بوده که نیمکرهای کاملا دموکراتیک داشته باشیم. من قبلا هم اشاره کردم که ما سهگانه استبداد از جمله کوبا و نیکاراگوئه و همچنین مادورو (ونزوئلا) را به دقت تحت نظر داریم.»
تز بولتون در خصوص انهدام "اتحاد مثلث" در آمریکای لاتین، ناظر به سخنان «جیمز مونرو» رییسجمهور ایالات متحده در سال 1823 میلادی بود. بر اساس نظریه مونروئه، آمریکای لاتین حیات خلوت آمریکاست و باید مطلقا در اختیار آمریکا باشد. بنابراین هیچ قدرت خارجی، حتی اروپایی، حق حضور در این منطقه را ندارد. ترامپ نیز همواره از سه کشور کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه به عنوان مثلث شرارت در آمریکای لاتین یاد کرده است.
هزینههای هنگفت و بی نتیجه کاخ سفید در آمریکای لاتین
هم اکنون در اواخر سال 2019 میلادی قرار داریم. اگرچه حدود سه سال از حضور ترامپ در معادلات قدرت در واشنگتن سپری شده است، اما "اتحاد مثلث" در آمریکای لاتین همچنان به قوت خود باقی مانده است. ترامپ پیشبینی کرده بود که نهایتا تا پایان سال 2018 میلادی به حضور مادورو در ونزوئلا پایان دهد و دولتی غربگرا (به رهبری خوان گوایدو) را جایگزین وی سازد. با این حال ونزوئلا همچنان به عنوان حلقه اتصال جریانهای چپگرا در آمریکای مرکزی و جنوبی در حال ایفای نقشی موثر است. دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئه نیز خود یکی از نمادهای مقابله با امپریالیسم کهنه و امپریالیسم نوین در آمریکای لاتین محسوب میشود. ساندینیستهای نیکاراگوئه همچنان در مقابل جریانهای غربگرا در این کشور و آمریکای لاتین در حال مبارزه و ایستادگی هستند. کشور کوبا نیز به مانند دهههای گذشته، در مقابل تحریمهای سنگینی که این باره از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا علیه هاوانا وضع شده، مقاومت میکند. بنابراین، اتحاد مثلثی که واشنگتن از آن به عنوان اصلیترین معضل و نقطه هدف کاخ سفید یاد میکند، به اندازهای محکم است که ترامپ و همراهانش قدرت انهدام آن را ندارند.
ضربه چپگرایان بولیوی بر پیکره آمریکا
اخیرا شاهد وقوع دو رخداد همزمان و تعیین کننده در آمریکای لاتین بودیم. در انتخابات سراسری بولیوی، اوو مورالس، رئیس جمهور فعلی این کشور 47.08 و کارلوس مسا 36.51 درصد آرا را به دست آوردند. بر اساس این نتایج، مورالس توانست اختلاف 10 درصدی را برای پیروزی در همان دور نخست به دست بیاورد. کارلوس مسا، نامزد طرفدار و مورد حمایت ایالات متحده آمریکا در این انتخابات محسوب می شد. پیروزی دوباره مورالس، بدترین شوک ممکن را به ترامپ وارد ساخت زیرا رئیس جمهور آمریکا بر روی پیروزی غربگرایان در لاپاز (پایتخت بولیوی) حساب ویژهای باز کرده بود. در انتخابات ریاست جمهوری آرژانتین نیز نامزد طرفدار آمریکا شکست بسیار سنگینی را تجربه کرد. آلبرتو فرناندز، چپگرا و از مخالفان سیاستهای مداخله گرایانه آمریکا، توانست حدود 48 درصد آرا را در انتخابات سراسری کسب کند و در همان دور اول به عنوان رئیس جمهوری جدید آرژانتین معرفی شود. «مائوریسیو مکری» رئیس جمهوری راستگرای مورد حمایت دونالد ترامپ نیز 40 درصد آرا را از آن خود کرد.
تبدیل اتحاد مثلث به اتحاد پنج ضلعی
با پیروزی مجدد مورالس در انتخابات بولیوی از یک سو و حضور فرناندز در راس معادلات سیاسی و اجرایی بوئنوس آیرس از سوی دیگر، "اتحاد مثلث" در امریکای لاتین به "اتحاد پنج ضلعی" تبدیل شد. این وضعیتی بود که ترامپ دیگر تحمل آن را نداشت. این در حالی است که چپگرایان در دیگر کشورهای آمریکای لاتین مانند اکوادور، پرو، شیلی و برزیل نیز در آیندهای نزدیک از قدرت این پنج ضلعی تاثیر بسزایی خواهند پذیرفت. محصول و نتیجه این تاثیرپذیری، افزایش تصاعدی قدرت چپگرایان در آمریکای مرکزی و جنوبی خواهد بود. در چنین شرایطی اساسا جایی برای احیای دکترین "مونرو" وجود نخواهد داشت. ترامپ در چنین شرایطی کودتا در بولیوی را کلید زد. با این حال کناره گیری مورالس از قدرت، نه تنها تاثیری در تحرکات ضدآمریکایی در لاپاز نخواهد داشت، بلکه در آیندهای نزدیک شاهد احیای دوباره قدرت سیاسی چپگرایان در این کشور خواهیم بود. در چنین شرایطی ترامپ چارهای جز مواجهه با حقایق موجود در آمریکای مرکزی و جنوبی ندارد.
تسنیم