العالم - فلسطین اشغالی
از زمان تأسیس رژیم اشغالگر در سال ۱۹۴۸، ایده مهاجرت به سرزمین موعود، ستون هویت پروژه صهیونیستی بوده است. مهاجرت معکوس اما همواره به عنوان فرار فردی یا رها کردن مسئولیت جمعی تلقی میشد. حتی اسحاق رابین، نخستوزیر اسبق، مهاجران بازگشتی را در جشنهای روز به اصطلاح استقلال ۱۹۷۶ "سقوط بزدلان" توصیف کرد؛ برچسبی که همچنان بازتابدهنده نگاه جمعی جامعه است.
فروریختن اسطوره "پناهگاه امن"
از آغاز تأسیس رژیم صهیونیستی، امنیت و اطمینان از آن، هسته اصلی هویت جمعی اسرائیلیها بود. "اسرائیل" همواره بهعنوان "پناهگاه نهایی یهودیان" و جایی امن برای فراریان از اروپا معرفی میشد. اما این اسطوره در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و در جریان عملیات طوفان الأقصى فرو ریخت. نفوذ مقاومت فلسطین به مرزهای مستحکم و شکستن نمادهای امنیت، نشان داد که آنچه سالها به عنوان پناهگاه و دژ امنیتی تبلیغ میشد، در واقع توهم جمعی بیش نبوده است.
بر اساس گزارش مؤسسه دموکراسی "اسرائیل" (۲۰۲۴)، بیش از دو سوم اسرائیلیها اعتماد خود به ارتش را پس از این عملیات از دست دادند و بیش از نیمی از آنها از ترس دائمی از فقدان امنیت شخصی حتی در شهرهای مرکزی خبر دادند. این تحولات باعث شد مفهوم "پناهگاه امن" که مهاجران را جذب کرده بود، زیر سؤال برود و هزاران خانواده به دنبال "پناهگاه جایگزین" در خارج از مرزها بروند.
سونامی مهاجرت
"اسرائیل" برای نخستین بار پس از تأسیس خود با موجی گسترده از مهاجرت معکوس مواجه است؛ بهگونهای که تعداد خروجیها در دو سال اخیر از ورودیها پیشی گرفته است. دادههای رسمی مرکز تحقیقات و اطلاعات کنست نشان میدهد که طی سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، "اسرائیل" به رژیمی تبدیل شد که بیشتر انسان صادر میکند تا جذب کند.
میزان خروج در سال ۲۰۲۳ بین ۸۲ تا ۸۵ هزار نفر بوده که بالاترین رقم از زمان انتفاضه دوم محسوب میشود. آمارهای ماههای ابتدایی ۲۰۲۴ نشان دهنده افزایش ۵۹ درصدی خروج نسبت به سال قبل است و نرخ بازگشت به داخل کاهش ۲۱ درصدی داشته است. این دادهها حاکی از تغییر اساسی در توازن جمعیتی میان مهاجرت معکوس و بازگشت است.
این مهاجرت دو مرحله اصلی داشته است: مرحله اول (اکتبر ۲۰۲۳ تا مارس ۲۰۲۴) تحت عنوان شوک جمعی و با هدف امنیتی و موقت، و مرحله دوم (آوریل ۲۰۲۴ تا تابستان ۲۰۲۵) که خروج به گزینهای استراتژیک برای زندگی پایدارتر، فرصتهای شغلی و آموزشی تبدیل شده است.
چه کسانی میروند؟
بیشتر مهاجران، جوانان ۲۵ تا ۴۰ ساله هستند؛ همان گروهی که ستون فقرات نیروی کار در بخشهای تولید و فناوری را تشکیل میدهند. این موج شامل دانشمندان، پزشکان، مهندسان و افراد تحصیلکرده نیز میشود و به نوعی فرار مغزها را شکل میدهد. شبکه ScienceAbroad گزارش داده که بیش از ۳۵۰۰ پژوهشگر و دانشمند اسرائیلی پس از آغاز جنگ غزه به دانشگاههای اروپا و آمریکای شمالی مهاجرت کردهاند؛ یعنی دو برابر تعداد سالهای قبل.
این روند، پیامی روشن به جامعه "اسرائیل" میدهد: جوانان و تحصیلکردگان دیگر آیندهای روشن در داخل اراضی اشغالی نمیبینند و امنیت و ثبات زندگیشان را در خارج جستوجو میکنند. مهاجرت دیگر صرفاً اقتصادی یا شغلی نیست؛ بلکه پاسخی به بحران هویت و امنیت است.
پیامدهای بلندمدت
ادامه این روند، نه تنها موجب کاهش جمعیت و تولید میشود، بلکه ترکیب جمعیتی و اقتصادی "اسرائیل" را نیز دگرگون میکند. با از دست رفتن بخش بزرگی از نیروهای کاری، فناوری و پژوهش، شکافی ایجاد میشود که جبران آن در میانمدت و بلندمدت دشوار خواهد بود. همچنین، تقسیم جامعه به کسانی که ماندن را وظیفه "ملی" میدانند و کسانی که خروج را راهی برای نجات انسانی میشناسند، عمیقتر میشود.
در نهایت، الگوی صهیونیستی که بر ایده «پناهگاه امن» بنا شده بود، امروز با مشکلی ریشهای مواجه شده است. مفهومی مانند «صعود» که زمانی نشانه آرمان مشترک و حرکت به سوی سرزمین موعود به شمار میرفت، اکنون بیش از آنکه معنای زندهای داشته باشد، به یادگاری از گذشته بدل شده است.