به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، در روزهای پایانی سال گذشته میلادی و به دلیل تقارن رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) با ولادت حضرت مسیح (ع)، بسیاری از مسلمانان در کشورهای مختلف اسلامی، دانسته یا نادانسته، به جای برپایی عزا برای رحلت پیامبر اسلام، ولادت حضرت عیسی و آغاز سال نو میلادی را جشن گرفتند.
هرچند در بسیاری از کشورهای اسلامی برای رحلت بزرگان دین مراسم عزا برپا نمی شود، اما تقارن سال نو میلادی با ایام پایانی ماه صفر و رحلت رسول خدا (ص) و دو امام همام (ع)، ممکن است در کشور ما بسیاری را با این پرسش مواجه کرده باشد که "چرا کشورهای عربی-اسلامی از تقویم هجری شمسی غافلند؟"
هرگاه در ایران مراسم یا همایشی بین المللی برپا می شود، میهمانان خارجی نسبت به تقویم خاص و ویژه ای که ایرانیان به کار می برند و آنها را از تقویم میلادی بی نیاز کرده، واکنش های جالبی نشان می دهند. بسیاری از آنها باور نمی کنند که بتوان بدون استفاده از تقویم میلادی، امور کشور را اداره کرد و با مشکلی مواجه نشد. بسیاری از مسلمانان کشورهای دیگر نمی دانند که تقویم ایرانی، همان تقویم اسلام و مبنای آن همان هجرت مبارک رسول خدا (ص) است که بر مبنای سال شمسی حساب شده و به سبب آن که سال شمسی 11 روز بلندتر از سال قمری است، این اختلاف در طول بیش از 14 قرن، موجب شده که مثلا سال 1334 قمری، 42 سال کمتر شود و به 1392 خورشیدی تبدیل گردد.
تقویم هجری قمری که مناسبت ها و شعائر دینی (از جمله ماه رمضان و موسم حج و...) در تمامی کشورهای اسلامی با آن سنجیده می شود، به دلیل تفاوت تعداد روزهای سال قمری و شمسی و کوتاه بودن سال قمری، برای استفاده به عنوان تقویم اداری و رسمی مشکلاتی دارد و همین امر، کشورهای عربی-اسلامی را به استفاده از تقویم میلادی؛ و در نتیجه تاثیرپذیری بیشتر از فرهنگ و آداب و رسوم غربی سوق داده است، در حالی که تقویم هجری شمسی بسیار دقیق تر و کامل تر از تقویم میلادی و دیگر تقویم های رایج در کشورهای مختلف است و علاوه بر آن، با تحولات طبیعت و آغاز فصل ها و پدیده های نجومی رابطه ای مستقیم دارد؛ اما به دلیل عدم معرفی تقویم هجری شمسی به کشورهای اسلامی، اغلب مسلمانان حتی از وجود این نوع تقویم و از داشتن چنین گنجینه ای بی خبرند، چه رسد به آن که به فکر استفاده از آن بیفتند.
در فرهنگ و آموزه های اسلامی به رابطه انسان و دین با آفریده های خداوند (یعنی جهان و طبیعت) تاکید بسیار شده و تقریبا تمامی فرائض دینی، از نماز و روزه تا حج و نماز آیات و ... به نوعی با پدیده های طبیعی، از طلوع و غروب خورشید و هلال ماه تا خسوف و کسوف ارتباط دارد؛ اما به کار گیری تقویم میلادی که همه چیز آن قراردادی و ساختگی است، بیش از پیش کشورهای اسلامی را با فرهنگ اصیل خود و آموزه های دینی شان بیگانه ساخته است.
به عنوان نمونه باید گفت که تقویم میلادی حتی برای لحظه تحویل سال، مبنای مشخص و الهام بخشی ندارد و کاملا قراردادی است، یعنی با فرا رسیده نیمه شب در هر کشور، سال جدید آغاز می شود؛ در حالی که لحظه آغاز سال هجری شمسی در تمامی نقاط کره زمین یکسان است و آن عبارت است از لحظه ورود خورشید به برج حمل، که به دقیقه و ثانیه قابل محاسبه است و یکی از عوامل پیوند فرهنگی همه کشورهایی است که آغاز سال خورشیدی را جشن می گیرند.
چه بسا در شرایط کنونی، تصور این که کشورهای اسلامیِ بیشتری از تقویم هجری خورشیدی استفاده کنند و به این مبنای دقیق، طبیعی و دینی افتخار کنند و آنچه خود بهترش را دارند، از بیگانه تمنا نکنند؛ قدری دشوار و بعید به نظر برسد، چرا که حتی برای معرفی چنین مقوله ای هیچ تلاشی نکرده ایم. اما اگر در 35 سال گذشته به تدریج این کار را انجام داده بودیم، آیا اکنون آغاز این مهم تا این اندازه دشوار می نمود؟!