العالم- ایران/ سیاسی
کدخدایی که با شفقنا گفت و گو می کرد، درباره نحوه بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی، میزان تاثیر نظرات شخصی اعضا در تایید یا رد صلاحیت ها و ... صحبت کرده است.
بخش هایی از این گفت و گو به شرح زیر است:
*روند این تشخیص [صلاحیت نامزدها] به چه صورت است و چگونه به عدم صلاحیت افراد پی میبرید؟
کدخدایی: وقتی این تشخیص به عهده شورای نگهبان یا هیات نظارت قرار گرفته است همه بحث میکنند که این تشخیص چیست یا ملاکتان چیست؟ ملاک، سوابق فرد و نظر آن فردی است که قانونگذار رأی او را معتبر شناخته است؛ یعنی رأی اعضای شورای نگهبان و اسناد و مدارکی که وجود دارد و غیر از این چیز دیگری نداریم. ممکن است در این فاصله اشتباهاتی صورت بگیرد مثلا سندی بیاید که ما متوجه شویم سند جعلی است یا کسی محکومیتی داشته باشد که به دست ما نرسیده است و بعد متوجه شویم. همه اینها وجود دارد. چون یک کنش انسانی بین یک عده از فعالان سیاسی، مقامات و دستگاههاست و در فرایند انتخابات مسایل مختلفی اتفاق میافتد و ممکن است اشتباهی هم صورت بگیرد. ما نمیخواهیم بگوییم اشتباهی صورت نمیگیرد ولی قانونگذار چیزی بیشتر از این را نگفته است. گفته است شورای نگهبان،هیات نظارت و هیات اجرایی، بررسی و نظر دهند و منتقدان نمیتواند به ما بگوید که مثلا کدخدایی در شورای نگهبان اگر رأی منفی به کسی داد باید دلایلش را هم بگوید. نه؛ من پرونده را مطالعه کردهام و ممکن است اطلاعات قبلی داشته باشم و به این جمع بندی میرسم که رأی من نسبت به فلان شخص مثبت است یا منفی. این کار نمیتواند محل انتقاد واقع شود چون سیستم مکانیکی تعبیه نکردیم که از یک طرف دادهای را بدهیم و از سوی دیگر محصولی را دریافت کنیم. همه اینها نتیجه کنش، برداشت و تشخیص انسانی است و در این تشخیص ممکن است خطایی صورت بگیرد البته تلاش میشود که اینطور نباشد. اما نمیتوان مواخذه کرد که چرا شورای نگهبان اینگونه تشخیص داد؛ چون تشخیص را قانونگذار بر عهده شورای نگهبان گذاشته است؛ اگر لازم است تغییری در این سیکل انجام بگیرد نیازمند این است که قانون، این مراحل را اصلاح و اختیارات را روشنتر کند و بعد شورای نگهبان را مواخذه کند که چرا با توجه به این قانون تفصیلی و جامع اینگونه عمل کردید.
*اما بیشتر از طیف مشخصی ردصلاحیت میشوند و شاید انتقاد به شورای نگهبان بابت همین است که چهرههای برجسته طیف خاصی دائما ردصلاحیت میشوند و به همین خاطر مجبور میشوند به نیروهای رده ۲ و ۳ رضایت دهند…
کدخدایی: جواب را خودتان دادید. چهرههای درجه یک رد صلاحیت میشوند و چهرههای درجه ۲ هم از کجا میآیند؟ از همان جناح هستند، خب.
*مهرههای اصلی حذف میشوند و به ناچار از میان تاییدصلاحیتشدگان به دنبال افراد همفکر میگردند…
کدخدایی: اگر شورای نگهبان میخواست جناحی برخورد کند، فرقی نمیکرد درجه چند باشد.
*شاید نظرات چهرههای شاخص، علنی شده و راحتتر رد می شوند؟
کدخدایی: به دلیل این است که حتما مطالبی نسبت به اینها وجود دارد. اگر شورای نگهبان میخواست جناحی عمل کند باید درجه ۲ و ۳ را رد می کرد اما وقتی درجه ۲ تایید میشود لابد درجه یک مطلبی داشته است؛ این را باید مراجعه کنند، ببینند که آیا ما مدارک یا مستنداتی داریم و اگر نداشتیم بعد این اتهام را به شورای نگهبان بزنند.
*یکی از ابهاماتی که در سال های اخیر نسبت به عملکرد شورای نگهبان وجود دارد، این است که در لیست ردصلاحیتهای شما آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی حضور دارند…
کدخدایی: آقای سید حسن خمینی رد صلاحیت نشدند، ایشان در آزمون علمی شرکت نکردند، پس سهم او را گردن ما نگذارید، چون ایشان دعوت به آزمون شدند- البته آن موقع من عضو شورای نگهبان نبودم- ولی برای آزمون تشریف نیاوردند. این مثل این است که شما وقتی برای امتحان کنکور دعوت میشوید، روز جمعه حاضر نشوید، در این صورت آیا جزو ردیهای کنکور محسوب میشوید؟! بله، البته دانشگاه نمی روید.
* کسی که دکترا دارد یا این که مراجعی هستند که صلاحیت او را تایید میکنند، آیا باید از او آزمون کنکور گرفت؟
کدخدایی: عرض من این است که اول باید این مساله پایهای را روشن کنیم، چون ما باید سهم خودمان را کم کنیم، زیرا این سهمی که به نام ما می نویسید میخواهم بگویم به نام ما نیست. اگر کسی برای آزمون دعوت شد و تشریف نیاورد، اینجا مقصر ما نیستیم. دوم اینکه این افرادی که شما اسم بردید، فقط از یک جریان هستند، چرا از جریان مقابل نام نمیبرید؟ اسامی آنها را من بگویم؟! چون شما فقط آقای هاشمی و ایشان را نام می برید. به بقیه افراد هم اشاره کنید.
*منظورتان آقای احمدینژاد است که ردصلاحیت شد؛ اما در دورهای بسیاری آقایان شورای نگهبان علنا از وی حمایت کردند…
کدخدایی: علنا هیچگاه در دوره انتخابات حمایتی نداشتند. بعد از انتخابات به هر حال فضای عمومی است و آقایان فقها مسئولیتهای دیگری دارند؛ یکی عضو جامعه مدرسین و دیگری در نماز جمعه است و در آن مقام ممکن است حمایتهایی را از دولتها داشته باشند؛ از همه طرفها هم داشتند. من باز هم اگر لازم شد مدارکی را هم ارایه میدهم، حتی بیانیههایی که از کاندیداها داشتند، پس چرا آنها را ایراد نمیگیرید؟! اما اگر از من به عنوان یک حقوقدان سوال کنید، نظر من این است که هیچ کدام از اینها نباید انجام شود. نباید خود را در معرض تهمت قرار دهیم ولی بعضا فقهای شورای نگهبان این مطلب را عنوان میکنند که ما در جای دیگر هستیم و مثلا از حیث جامعه مدرسین یا خطیب نماز جمعه باید نظر دهیم.
* این کار منع قانونی ندارد؟
کدخدایی: نه ندارد. چون به عنوان شورای نگهبان این حمایتها را انجام نمیدهند. پس اگر این مسایل را دقت کنید، فکر میکنم به نگاه منصفانهای میرسید که شورای نگهبان واقعا جناحی تصمیم نمیگیرد. چون مرحله دیگر سختتر است که شاید ما نتوانیم آنها را باز کنیم در این مرحله پروندهها صحبت میکنند. مثلا یکی از افرادی که زمانی مقام عالی کشور بود در انتخاباتی، بررسی صلاحیت برخی از افراد را پیگیری میکرد. یک دفعه که نسبت به فردی زنگ زدند من گفتم تشریف بیاورید اینجا من پرونده را به شما میدهم، شما هر نظری داشتید، من از آقایان شورای نگهبان میخواهم که نظر شما را ارایه دهند و مطمئن هستم وقتی شما بیایید نظرتان منفی است. آن شخص گفت اگر اینطوری میگویید پس من قبول دارم. بحث من این است که دوستانی که انتقاد میکنند آیا پرونده ها را هم دیدند یا خیر!
* یعنی شما می گویید بیشتر پروندههای قضایی است که بر اساس آن ردصلاحیت میکنید؟
کدخدایی: ما روی پرونده قضایی کار نمیکنیم بلکه شرایط قانونی را لحاظ میکنیم. در انتخابات مجلس ماده ۳۰ و۲۹ ،۲۸ حاکم است که هم شرایط را گفته است هم موانع را. جایی میگوید شرط سنی را باید داشته باشد و در جای دیگر میگوید محکومیت نداشته باشد اما فقط محکومیت نیست مثلا عدم وابستگی به رژیم سابق، التزام به نظام جمهوری اسلامی یا التزام به نظام ولایت فقیه را مطرح میکند. پس همه اینها شرط است که لزوما قضایی نیستند. الان اگر کسی التزام به ولایت فقیه نداشته باشد قوه قضاییه محاکمهاش نمیکند ولی وقتی میخواهید برای مجلس ریاست جمهوری یا خبرگان ثبت نام کنید، اگر این التزام را نداشته باشید شورای نگهبان میگوید شما طبق قانون نمیتوانید کاندیدا شوید. پس لزوما این پروندهها قضایی هم نیستند.
* پس این عدم التزام را از روی اظهار نظر، سوابق و فعالیت هایشان بررسی میکنید؟
کدخدایی: بله.
* مواقعی بوده است که عدهای التزام داشتهاند اما باز هم تایید صلاحیت نشدهاند…
کدخدایی: من میگویم التزام دارم ولی وقتی جایی رفتم و خلاف آن عمل کردم و در دوره انتخابات میگویم التزام دارم، خب این یعنی چی؟ اگر من گفتم مسلمانم، پس در جایی باید نماز خواندن، روزه گرفتن و تقیدم به احکام اسلامی و ترک محرمات مشخص شود. وقتی من بگویم مسلمانم ولی هیچ کدام از این عبادتهای یومیه را انجام ندهم یا مرتکب محرمات شوم طبیعتا میگویید شما ملتزم به اسلام نیستید و تنها مسلمان به اسم هستید. در این حوزهها هم همینطور است. در دورهای یکی از نمایندگان دوره ششم که صلاحیتش تایید نشد و الان هم در یکی از کشورهای خارجی است و وضعیت نابسامانی دارد، در جایی سخنرانی مفصلی کرده بود و استدلال در رد ولایت مطلقه فقیه داشت که من ولایت مطلقه فقیه را اصلا قبول ندارم و بعد برای انتخابات ثبت نام کرده بود. این فرد که زمانی علنا اعلام کرده من ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارم حالا میگوید من التزام دارم!
*یکی دیگر از چالشهای پیش روی شورای نگهبان، تعریف رجل سیاسی مذهبی و حضور زنان است. فکر میکنم جلساتی هم اخیرا در این خصوص داشتید. تعریف این رجل به کجا رسیده است؟
کدخدایی: چندین جلسه داشتیم. بر اساس جزء ۵ بند ۱۰ سیاستهای کلی که ابلاغ شده است، شورای نگهبان موظف است که شاخصها و معیارها را تعیین کند. قبل از انتخابات متاسفانه نتوانستیم آن را به پایان برسانیم ولی چند هفته است که در دستور کار قرار گرفته، بحثهای خوبی صورت گرفته است و کم کم به جمع بندیهایی میرسیم که انشاالله آن را اعلام میکنیم که مجلس هم بر اساس آن، قانون جامعی را وضع کند ولی هنوز در دستور کار است.
* این بحث هم شده که زنان در تعریف رجل سیاسی جای میگیرند؟
کدخدایی: کل چیزی که در سیاستها آمده است، شاخصها و معیارهای رجل مذهبی سیاسی و مدیر و مدبر بودن است، طبیعتا باید این مباحث مطرح شود تا نظر آقایان را در اینباره بدانیم.
* واژه رجل همیشه مورد بحث بوده و اگر شورای نگهبان همچنان با این رویکرد بررسی کند که رجل فقط آقایان هستند یا نظر مبهمی دراین باره دهد، باز هم سر بحث اول باز می گردیم…
کدخدایی: یعنی مشکل کشور فقط همین ریاست جمهوری زنان است؟!
* نه! ولی باید این واژه مشخص شود که چرا فقط رجل؟
کدخدایی: بله! البته باید دقت داشته باشید که این مسأله هرچند در رسانهها فقط به عنوان بحث سیاسی مطرح میشود، اما بحث سیاسی نیست بلکه بحث فقهی و قدیمی است و بحثی نیست که در طول دوره انقلاب به آن رسیده باشیم. این یک نظریه فقهی است که زن نمیتواند به مفهوم شرعی ولایت داشته باشد و عدهای میگویند ریاست جمهوری و وزارت چون جزپی از آن ولایت است پس زن نمیتواند وزیر و رییسجمهور شود. این نظریه فقهی نظر جدیدی نیست که امروز مطرح شده باشد بلکه نظری است که چند صد سال در عرصههای فقهی روی آن بحث شده مانند بحثی که در خصوص قضاوت زنان مطرح است. در مقابل هم البته نظر اقلیتی وجود دارد اما نظر مشهور همان است که گفتم. طبیعتا باید در این چارچوب روی آن فکر کرد که کدام یک از این نظرات اعتبار بیشتری دارد و بر اساس آن بخواهیم عمل کنیم. نمیتوان به سادگی گفت که این بحث رجل باید به زنان هم تسری پیدا کند. اینها نیازمند استدلال و بحث علمی است و اگر در این بحث علمی به نتیجه برسند خب هیچ مشکلی نیست ولی اگر نرسیدند نباید این را به یک مساله و موضوع سیاسی تبدیل کنیم چون بحث فقهی و علمی است و باید در آن چارچوب عمل شود.
* شورای نگهبان چقدر با حوزههای علمیه برای استفادههای فقهی اینچنینی و کمک فکری گرفتن در ارتباط است؟ چون اشاره کردید که یک بحث علمی و فقهی است و طبیعتا در اجتهاد ما بحث مقتضیات زمان هم مطرح است؟
کدخدایی: ۵ نفر از فقهای فعلی شورای نگهبان از اساتید بالفعل حوزه علمیه هستند. یعنی این ۵ نفر در قم مستقر هستند و کلاس درس و بحث دارند و از اساتید و مراجع معظم قم هستند. پس این ارتباط وجود دارد. در کنار این، ما مجمع مشورتی فقهی داریم که در مسایل مختلف و حتی مصوبات به فقها کمک میکنند و نظر مشورتی میدهند که این نظر مشورتی آنها مورد توجه قرار میگیرد. پس این ارتباط هست علاوه بر آن هر گاه هر کدام از مراجع و علما نظری داشته باشند با فقهای شورای نگهبان در ارتباط هستند. بارها شده که مراجع عظام قم با فقها تماس گرفتند و نسبت به مسالهای نظر و پیشنهادی داشتند پس این ارتباط مستمر و همیشگی است.