العالم - یادداشت
اگرچه اصلی ترین و قوی ترین زمینه های چالش در روابط روسیه با آمریکا به مساله سپر دفاع موشکی بازمی گردد، اما این تمام عرصه های چالش میان آنها نیست. افزون بر این، نوع نگاه متفاوت راهبردی آمریکایی ها و روس ها به بحران های فراگیر و خیزش های مردمی در خاورمیانه، اختلافات راهبردی در رابطه با بحران سوریه و همچنین زمینه های احیاء قدرت دوباره مسکو در سطح بین الملل، از دیگر موارد می باشد.
دولت پوتین پس از تقویت ثبات سیاسی و احیای اقتصاد در روسیه، اعتماد به نفس خود را به عنوان یک قدرت بزرگ باز یافته و به سیاست های غرب واکنش قاطع نشان داده است. مسکو امروز در فضا های متفاوت و مختلف می تواند در برابر یکه تازی های آمریکا ایستادگی کند و مقابله به مثل نماید. پتانسیل و امتیازات گوناگون پیش روی روسیه در همه زمینه های سایبری (دومین قدرت سایبری جهان) حقوقی (حق وتو در شورای امنیت) نظامی (دومین قدرت نظامی) دیپلماتیک (به کارگیری دیپلماسی انرژی) و استفاده از کشورهای واگرا با سیاست های منطقه ای و بین المللی آمریکا این امکان را به این کشور می دهد که بتواند مستقل به دنبال منافع خود باشد و آمریکا را تحت فشار قرار دهد.
درخصوص مسائل سایبری، ماموران روسی در مهندسی معکوس، در شبکه های اجتماعی توانسته اند با سربازان و بازنشستگان ارتش آمریکای طرح دوستی بریزند و اکانت های متعلق به آنها را هک کنند .هدف از این فعالیت ها، آن طور که کارشناسان گفته اند، تبدیل نمودن این افراد به «ستون پنجم» برای روسیه است که حسابی ارتش آمریکا را هم به دردسر انداخته است. ماموران روسیه در شبکه های اجتماعی با سربازان آمریکایی و بستگانشان طرح دوستی می ریزند. یکی از تکنیک های مورد استفاده توسط روسیه، ایجاد طرح دوستی با سربازان و بازنشستگان آمریکایی و حتی بستگانشان در شبکه های اجتماعی است تا از این طریق اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری کرده و در ادامه دیتای نادرستی را از طریق آنها در فضای مجازی پخش کنند.
درخصوص حق وتو و به کارگیری آن از زمان آغاز به کار سازمان ملل متحد در سال 1945 تاکنون در مجموع 261 بار اعضای دایم شورای امنیت از حق وتو در موارد مختلف استفاده کرده اند. که شوروی و بعداً روسیه با 123 بیشترین وتو را داشته از این رو موارد استفاده از حق وتو در دوران جنگ سرد و رویارویی ابرقدرت های آمریکا و شوروی بود که شوروی سابق به دلیل مخالفت با سیاست های نظام سرمایه داری غربی به وتو قطعنامه های شورای امنیت اقدام می کرد؛ اما در موارد اخیر نیز مانند جنگ سوریه ،روسیه از این حق خود در جهت جلوگیری از یکجانبه گرائی آمریکا استفاده کرده است.
تاکید دوباره پوتین بر تقویت توانمندی نظامی روسیه، باتوجه به تحولات اخیر در عرصه سیاسی و نظامی به ویژه روند فزاینده رویارویی روسیه با یک جانبه گرائی ایالات متحده و ناتو در شرق اروپا و عدم غافلگیری در منطقه غرب آسیا و تلاش روسیه برای ارتقای موقعیت و جایگاه خود به تراز یک قدرت بین المللی معنا پیدا می کند. در این راستا پوتین یادآور شده که طی چند سال گذشته در عرصه نظامی روسیه دچار تغییرات اساسی شده است و این کشوردر زمینه تقویت ساختار پرسنلی و تقویت سازمانی نیروهای نظامی و بالابردن قدرت تحرک و آمادگی رزمی هر چه بیشتر تلاش کرده است.
اولویت در این زمینه تقویت دفاع راهبردی هسته ای و نیروهای هوایی - فضایی است و برنامه های کرملین برای تقویت آنها با جدیت در حال تحقق است. از دیدگاه پوتین توانمندی نظامی روسیه بر سه پایه ارتش، ناوگان دریایی و مجتمع های صنایع نظامی این کشور استوار است. درعین حال تاکید مجدد رئیس جمهوری روسیه درباره لزوم تقویت بیش ازپیش نیروهای مسلح به ویژه نیروی دریایی این کشور بی سابقه بوده است.
در حوزه دیپلماتیک،منابع نفت و گاز برای بازگشت روسیه به جایگاه برجسته در نظام بین الملل، اهمیت کلیدی دارد. به طور گسترده هم در نظام بین الملل و هم در کرملین چنین فرض می شود که ثروت انرژی، روسیه را برای رایزنی و نیز همراه کردن دیگر کشورها (خصوصاً اروپایی به ویژه آلمان) که هم سو با سیاست های ایالات متحده هستند می تواند از دیگر ابزار های روسیه در مواجهه با آمریکا باشد.
این یک موضوع عادی است که روسیه به یک ابرقدرت انرژی تبدیل شده و این کشور تولید کننده برجسته گاز طبیعی است و از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۴ نزدیک به ۴۸ درصد از نفت جهان را تامین کرده است. روسیه ۲۲ درصد از صادرات گاز طبیعی را دارد و از ۴۰ درصد واردات گاز اروپا، ۲۵ درصد آن را تامین می کند. همچنین این کشور ۱۲ درصد از تولیدات نفتی جهان را دارد که ۲۲ درصد آن برای کشورهای اروپایی است. این کشور همچنین صادرات نفت و گاز کشورهای ترکمنستان و قزاقستان را کنترل می کند. بدین ترتیب دیپلماسی نفتی و گازی مسکو می تواند دیگر کشورها را با خود همراه کند.
ادامه درگیریها در یمن و ورود جدید مسکو به این عرصه می تواند نشانگر عزم روسیه و استفاده از ظرفیت های بزرگ یمن (تنگه باب المندب) و از اهرام های دیگر برای فشار به آمریکا در منطقه غرب آسیا باشد روس ها از دو طرف درگیر خواسته اند فوراً تمامی درگیریها را متوقف کرده و مشکلاتشان را بر سر میز مذاکرات حل کنند. روسیه نسبت به اوضاع در شهرهای بزرگ یمن از جمله تعز و ناتوانی مقامات و دستگاههای دولتی در عدن از مقابله با القاعده یا تروریستهای دیگر ابراز نگرانی جدی کرده است.
در این راستا نیز مصر باتوجه به پیشینه روابط با شوروي و پالس های عدم حمایت از آمریکا گزینه مناسبی برای مسکو به شمار می رود. روسیه از ابتدای وقوع تحولات در مصر که منجر به برکناری حسنی مبارک شد و بعد از روی کار آمدن محمد مرسی نیز روابط دو کشور بهبود چندانی نیافت؛ زیرا مرسی و اخوانالمسلمین از مخالفان سوری حمایت می کردند که روسیه به شدت از قدرت گرفتن آنها در منطقه در هراس بود. بنابراین روی کار آمدن دولتی که نه دست نشانده غرب و نه از اخوان المسلمین باشد و در عین حال مایل به بهبود روابط با همه قدرت های بزرگ جهان باشد، برای مسكو فرصتی استثنایی محسوب میشود. این در حالی است که آمریکائیها کماکان در حمایت از ژنرال سیسی مردد هستند.
سیاست جدید روسیه مبنی بر اوراسیاگرایی و در قالب نظریه رئالیسم تهاجمی، که از دکترین پوتین ثأثیر گرفته و تماما دارای نمادهای ضد آمریکایی است، پیامدهای مختلفی نیز در عرصه بین المللی بر وجهه روسیه داشته که عبارتند از نخست، این دکترین باعث به چالش کشیدن نظام تک قطبی، آمریکا محوری و قرار دادن روسیه به عنوان یک بازیگر توانمند در عرصه بین الملل در مقابل آمریکا شده است. دوم وجود چنین پدیده ای این واقعیت را آشکار می سازد که قدرت آمریکایی ها ابدی نخواهد بود و ظهور یک قطب و یا قطبهای جدید، ماهیت هژمونیک آمریکا را به چالش خواهد کشید. سوم، به چالش کشیدن آمریکا در سطح بین المللی، سبب اهمیت روسیه نوین در منطقه شده و در واقع از نظر مخالفان آمریکا، روس ها دوباره به نماد مبارزه با امریکا و حامی آنها در تصمیمات بین المللی بدل شده اند. این نگرش همچنین الگوی نظم مورد نظر ایالات متحده در مناطق حساس و بحران خیز منطقه را به چالش کشیده است.
منبع : alwaght