العالم-ایران/ورزشی
فاصله بین دفاع و هافبک بسیار زیاد شده بود. درست مثل فاصله تیمی که روی زمین چمن ورزشگاه بنزاید داشت برای تاریخسازی تلاش میکرد تا تیمی که همین چند وقت پیش روی همین چمن تاریخ را ساخته بود. اشتباهات فردی به اوج رسیده بودند. درست مثل تکتک اشتباهات فردی که پیش از بازی خارج از زمین اتفاق افتاده بود و تیم را در مرز بقا و نابودی قرار داده بود. فکر کردن به اینکه ‹‹خیریتی›› در تمامی این اتفاقات بوده، فسلفهای است که در فوتبال نمیگنجد. برانکو سه سال است که خودش فلسفهای جدا برای فوتبال پرسپولیس نوشته است. فلسفهای که تمامی این طرز فکرهای عجیب را کنار میزند و میگوید که شما برای پیروز شدن باید بجنگید. نشانهاش روزی که تیم در لیگ پانزدهم زمین خورده بود و جایی از جدول را دید که تا به حال تجربه نکرده بود. حالا این تیم کجاست؟ نیمهنهایی لیگقهرمانان آسیا مقابل الهلال. تیمی که از نایبقهرمانی و قهرمانی در لیگبرتر به اینجا رسید. سناریوی بازی بدون تمام داراییهای همیشگی نتیجهای دور از ذهن در پی داشت. باخت چهار بر صفر مقابل الهلال، امیدها را کمرنگ کرده، اما پرسپولیس را از بین نبرده. پرسپولیس با برانکو تا به حال از بین نرفته است. روزهای بد زیادی را تجربه کرده، اما پشت هر شب تاریک به یک صبح روشن هم رسیده است. بدون شک این حرفها الان بسیار احساسی است. زدن چهار گل به الهلال بسیار قدرتمند در زمین ناهموار سلطانقابوس مسقط، اتفاقی است بعید؛ اما نه غیرممکن.
ترکیب اعلام شده از سوی برانکو که آمد دوباره علامت سوالها دور ذهن پرسپولیسیها حلقه زدند. در روزی که کمال کامیابینیا، مهدی طارمی و محمد انصاری غایبان اصلی تیم بودند، نیمکتنشینی سیدجلال حسینی بسیار عجیب بود. همه دیگر فهمیدند برانکو اگر دست روی چیزی بگذارد به سختی بیخیال اعتقادش میشود. درست مثل تیمی که ساخته. یک تیم با هدف مشخص. با سیستم ۴-۴-۲ لوزی که دوباره به فوتبال ایران برگشته. مثل بازیکنانی که زیر دست خودش رشد کردند و امروز ستاره شدند. محسن مسلمان را به فوتبال برگرداند. از محمد انصاری دفاع موردعلاقه کیروش را ساخته. صادق محرمی را دفاع راست موردعلاقه فوتبال ایران کرده و خیلی مثالهای دیگر که امروز برانکو را تبدیل به یک تئوریسین کردهاند. شاید بسیاری از تصمیماتش با انتقاد مواجه باشد، اما حق دارد که از برخی اعتقاداتش سفت و سخت دفاع کند. همانطور که برای بازی دادن به محمد انصاری در پست دفاع وسط ضعف نشان نداد، احساس میکند حق این را دارد که دست از اعتقادش به محسن ربیعخواه بر ندارد. اعتقادی که هیچکس شک ندارد ابتدا از یک علاقه اجباری شروع شد. احساس میکند اگر نسل بازیکنانی مثل صادق محرمی و محمد انصاری و علی علیپور و ... را در پرسپولیس زنده نگه داشته است، پس حق دارد پایشان بایستد. حتی به قیمت سنگین شدن نفسهایش. برانکو سیدجلال را روی نیمکت نشاند و از حسین ماهینی در کنار شجاع خلیلزاده استفاده کرد. شجاع پرچمدار جدید بازیکنانی است که برانکو به آنها اعتقاد دارد. پس پای او هم میایستد. برای ایستادن پای این تغییر نسلی که دوست دارد آن را به رخ بکشد، از مصلح در سمت چپ استفاده کرد.
بعد از همه این تصمیمات، اشتباهات فردی تیمش بسیار بالا رفت. رهبر تیم - حسین ماهینی - چهره همیشه مصمم خودش را نداشت. شجاع طبق معمول سه-چهار توپ خوب را قطع میکرد و یک اشتباه مرتکب میشد. مصلح در کارهای دفاعی ضعف داشت و محسن ربیعخواه توان کم کردن فاصله خط هافبک و حمله را نداشت. شاید اشتباهات فردی ارتباط زیادی به سرمربی نداشته باشد، اما برانکو در این بازی اسیر یک تئوری اشتباه شد. استفاده از ‹‹همان همیشگی›› در بازیای که هیچچیزش مثل همیشه نبود. طارمی نبود که غیرممکنها را ممکن کند و ممکنها را غیرممکن! کمال نبود که وسط زمین را برای پرسپولیس کند و از همه مهمتر جای خالی انصاری در قلب دفاع به شدت حس میشد. همه اینها شرایط را برای پرسپولیس غیرعادی کرده بود. برانکو حتی در بین دو نیمه هم دست به تصمیم تا حدودی اشتباهش نزد. وقتی تیمش به دو گل از حریف عقب بود، نه سیدجلال را به زمین آورد و نه ربیعخواه را بیرون کشید. احمد نوراللهی را به زمین فرستاد. آن هم به جای نبض میانه میدان تیم که خوب بلد بود پشت دفاع سعودیها را پیدا کند.
کار از کار گذشته و گل چهارم وارد دروازه ضعیفترین بیرانوند این چند ماه شده بود. دوربین روی صورت برانکو؛ همانطور که فرشاد و سایر بچههای تیم بعد از هر برد بزرگ در مصاحبههای طنزشان برانکو را اذیت میکردند، او دستش را مدام به موهایش میکشید و کلافگی از سر و صورتش میبارید. یک چیز ولی تغییر نکرده بود. اعتماد سکوها به پروفسور همچنان باقی است. سکوهایی که شاید باورشان شده باشد که فینال آسیا از دامنه دیدشان بسیار دور شده، اما یادشان نمیرود روزی رویاهای دیگری حتی از ذهنشان دور شده بودند. رویاهایی که برانکو ایوانکوویچ به کمک یکی از بهترین پرسپولیسهای تاریخ آنها را دوباره زنده کرد. پرسپولیس برانکو هنوز هم هر تیمی را میترساند. اما به شدت مغرور شده است. مثل پسر یک خانواده پرتوقع که از تباهی به مسیر خوشبختی برگشته و فکر میکند همیشه در همین مسیر میماند و تانک هم تکانش نمیدهد. اما اینطور نیست. ستارههای جوان آقای پروفسور هنوز خیلی کار دارند. شاید درست نباشد که بگوییم زمین خوردهاند. آنها هنوز یکی از بهترین نسلهای تاریخ هستند و فقط یکی از بهترین فرصتهای زندگیشان را روی لبه تیغ میبینند.
خبرآنلاین