العالم- لبنان
شیخ نعیم قاسم معاون دبیرکل حزب الله لبنان درباره شخصیت طباطبایی صحبت کرد.
* از چه زمانی «سیدعیسی طباطبایی» را میشناسید و چطور با او آشنا شدید؟
زمانیکه انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، جناب آقای سیدعیسی طباطبایی بهعنوان عالمی فعال بروز کرد و تلاش میکرد تا در لبنان خدماتی را انجام دهد. من تقریباً او را از ابتدای پیروزی انقلاب میشناسم، اما آشنایی کافی بعد از سالها حاصل شد و این بهاینخاطر بود که حوزۀ کاری وی با حوزۀ کاری من متفاوت بود.
او به مؤسسات جمهوری اسلامی ایران و چگونگی کار آنها در لبنان میپرداخت و من بهکار فرهنگی و فعالیتهای مختلف درون حزب میپرداختم. بههمیندلیل ارتباط مستقیمی با وی وجود نداشت. اما میدانستم که سیدعیسی طباطبایی فعال است و برای حمایت از تمامی امور حزبالله وارد میدان میشود.
*چه زمانی اولینبار با او دیدار کردید؟
گمان میکنم در سال1982 کمی بعد از یورش اسرائیل، فرصتی برای دیدار و آشنایی بهوجود آمد و اولینبار او را زیارت کردم.
*درمورد ارتباط او با حزبالله چه میدانید؟ آیا نقشی در تأسیس حزبالله داشت؟
سیدعیسی طباطبایی را به سرباز گمنامی تشبیه میکنم که در جاهای ضروری و در کارهای مهم حضور داشت. اما به جایگاه و نقش اعتقاد نداشت. معروف است که هنگام تأسیس حزبالله یک کمیتۀ تخصصی برای پیگیری کارهای حزب وجود داشت، سیدعیسی عضو این کمیته نبود، اما به حکم ارتباطش با امامخمینی(ره) و مسئولان جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد خدماتی را فراهم آورد تا حزبالله از آنها بهره ببرد. بهطورمثال، وقتیکه «مؤسسۀ شهید» یا کمیتۀ امداد را به لبنان آورد یا وقتی برای تأسیس مراکز فرهنگی امامخمینی(قدسسره) تلاش میکرد یا هر نوع فعالیت دیگری از این قبیل. او این فعالیتها را انجام میداد بیآنکه حزبالله قبلاً در این مورد تصمیم گرفته یا عضو مدیران ارشد یا شورای حزبالله باشد. اما او با مسئولان در ارتباط بود و آنها از اقدامات وی خبر داشتند و او را تشویق میکردند.
سیدعیسی طباطبایی همیشه به مسائلی که موضوع وحدت اسلامی، مسئلۀ فلسطین و نقش جمهوری اسلامی ایران و نقش حزبالله را نمایان میساخت، اهتمام میورزید. چگونه میتوانست بین این چهار موضوع ارتباط برقرار کند؟ او همیشه تلاش میکرد تا این کار را انجام دهد، هرچند میدانست در این راه خطراتی وجود دارد. او میدانست که ورود به اردوگاه رشیدیه او را در معرض خطر ترور قرار میدهد. اما برای تغییر اوضاع، نشاندادن نقش جمهوی اسلامی ایران، رساندن کمکها و حل فتنۀ موجود در این کار شجاع بود. بههمیندلیل وارد اردوگاه رشیدیه شد و نقش مثبتی را ایفا کرد.
* درخصوص سازمانها و مؤسساتی که تأسیس شد، کدامیک برای شما مهمتر است؟
در نظر ما مهمترین سازمانها، سازمانهای جمهوری اسلامی هستند که به مسئلۀ شهدا، جانبازان و فقرا میپردازند، مثل مؤسسۀ شهید، مؤسسۀ جانبازان، کمیتۀ امداد. زیرا طبیعت کار حزبالله، شهدا، خانوادۀ جانبازان و از این قبیل را بهدنبال دارد.
همچنین در جامعۀ مقاومت، نوعی فقر وجود دارد که نیاز بهکمک دارد. در این زمینه، تجربۀ جمهوری اسلامی، تجربۀ مهمی است. جمهوری اسلامی تنها کمک مالی نمیکند بلکه در شیوۀ کار و جمعآوری کمکهای مالی، نصب صندوق در اماکن مختلف، تلاش برای دستیابی به فطریه، تأمین سرپرستی فرزندان شهدا نیز کمک میکند.
ایدههایی وجود دارد که در تجربۀ زیاد جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم هستند. سیدعیسی این ایدهها و همچنین کمکها را انتقال داد، چراکه شعب سازمانهای جمهوری اسلامی ایران در اینجا بنا شد. یعنی مسئولانی هستند که به انتقال کمکها، تجربه و مدیریت اهتمام میورزند. بهنظر ما در میان تمام این پروژهها، مؤسسات جمهوری اسلامی ایران مهمتر هستند، هرچند هر پروژه اهمیت خاص خود را در این امر دارد.
* آیا حزبالله امروزه نقشی در اداره موسسۀ شهید فلسطین دارد؟
مؤسسۀ شهید فلسطین جدا از مؤسسۀ شهید لبنان است. درست است که مدیریت آن در ایران یکی است، اما ما بهعنوان حزبالله رابطهای با مؤسسۀ شهید فلسطین نداریم و آن یک مؤسسۀ مستقل است.
ساخت این مؤسسه، ایدۀ خوبی است، زیرا ورود به خانوادۀ شهدا در فلسطین و اهتمام به نتیجۀ کارِ مقاومت، تأثیر مهمی بر خانوادهها بهجای میگذارد. تا زمانیکه خانوادۀ شهدا از سوی مؤسسۀ شهیدِ تابع جمهوری اسلامی ایران در رفاه اجتماعی بهسر ببرند، این امر بر ادامۀ راهِ مقاومت، تأثیرگذار است. میبینیم که بازتاب خدمت به خانوادۀ شهدا در فلسطین تأثیر زیادی داشته است.
*یکی از اقدامات سیدعیسی طباطبایی ساخت بیمارستان بود، این بیمارستانها در خدمت به مردم لبنان و رزمندگان چه نقشی دارد؟
ویژگیای در سیدعیسی طباطبایی وجود داشت؛ بهدنبال خلأهایی بود که کسی بدان اهمیت نمیداد یا نیاز به اهتمام بیشتر داشت. پس میرفت و کمیتهای تشکیل میداد و با ایران ارتباط برقرار میکرد. بودجه فراهم میکرد و وقتی کار مؤسسه تمام و آماده میشد آن را به حزبالله تحویل میداد.
او جار نمیزد که این مؤسسات، مؤسسات سیدعیسی طباطبایی است بلکه میگفت مؤسسات حزبالله است، مؤسسات جمهوری اسلامی ایران است. با کسی که مدیریت آن را برعهده میگرفت، مشکلی نداشت. همین که ساخت مؤسسه تمام میشد و آن را تحویل میداد، بهدنبال مؤسسۀ دیگری میرفت.
مثلاً ایدۀ ساخت بیمارستان شهید شیخ راغب حرب از سیدعیسی طباطبایی بود، اما یک پول سیاه نیز وجود نداشت؛ زمین و امکانات نبود. او برای یافتن زمین و دریافت کمکهای مالی از ایران تلاش کرد. همۀ کارهای مقدماتی را انجام داد و برای این کار کمیتهای تشکیل داد. زمانیکه کار ساخت بیمارستان تمام و آماده شد، هلالاحمر ایران آمد و مدیریت بیمارستان را برعهده گرفت و در این کار با حزبالله هماهنگی میکرد.
از موضوعی فارغ میشد و به موضوع دیگری میپرداخت. بهطورمثال، در رابطهبا حرم «سیده خوله» در بعلبک، از مدتها پیش مردم میگفتند کاش این حرم، بزرگ، خوب و مناسب زیارت بود، چراکه این حرم کوچک بود و توجهی بدان نمیشد.
سیدعیسی مسئولیت این حرم را پذیرفت. امروزه تبدیل به عمارتِ بسیار بزرگی شده است. سیدعیسی بعد از آنکه مطمئن شد این عمارت ساخته شده است، ادارۀ آن را به حزبالله سپرد. او همیشه به این ایده عمل میکرد.
حتی شبکۀ «المنار» را هم او تأسیس کرد؛ در ابتدا ما تلویزیون هم نداشتیم. او اولین کسی بود که برخی برادران را خسته کرد و گفت: «باید تلویزیون و پخش مستقیم در برخی اماکن وجود داشته باشد و نه در ادارهای وسیع». کمکم این امر را رشد داد و سپس آن را به حزبالله تحویل داد. این ایدۀ او بود که پرورش داد و اکنون ما شبکۀ المنار را داریم. اما ایدۀ تأسیس از سیدعیسی بود. او همیشه خلأهای موجود را می دید؛ مواردی که نیاز به حمایت ویژه داشت. در سایۀ اشتغال حزبالله به مسائل دیگر که توجه حزب را به خود معطوف میداشت، او به این مسائل میپرداخت و هنگامی که آن را انجام میداد به حزبالله تحویل میداد.
* وضعیت کنونی مؤسساتی که سیدعیسی طباطبایی تأسیس کرد چگونه است؟
تمامی مؤسساتی که سیدعیسی طباطبایی تأسیس کرد، ساز و کار و مکانیسم پیگیری خودش را داشت. بهطورمثال، مؤسسۀ شهید، مدیرکل دارد و وابسته به مؤسسۀ شهید در ایران است. کمیتۀ امداد، مدیرکل دارد و وابسته به کمیتۀ امداد ایران است. حزبالله، شبکۀ المنار را بهطور مستقیم پیگیری و مدیریت میکند. بیمارستان شیخ شهید راغب حرب را هلالاحمر ایران با همکاری کمیتۀ تخصصی در این زمینه پیگیری میکند. برای این مؤسسات، مدیریت واحدی وجود ندارد. هر مؤسسهای بهسمت مدیریتی رفته است که به آن شباهت دارد یا میتواند آن را مدیریت کند. برخی از این مؤسسات، بهطور مستقیم، زیر نظر حزبالله اداره میشوند. برخی دیگرهم بهطور مستقیم توسط مؤسسات جمهوری اسلامی ایران و با نظر و پیگیریهای حزبالله اداره میشوند.
* برخی از این مؤسسات در فهرست تروریستی قرار گرفتهاند.
برخی از این مؤسسات در فهرست مؤسسات تروریستی قرار گرفتهاند. بهطورمثال، آنها مؤسسۀ شهید را در دایرۀ تروریست قرار دادند. اما برخی دیگر از مؤسسات مانند بیمارستان شیخ شهید راغب یا حرم خانم خوله در این فهرست قرار ندارند. تمامی مؤسسات سیدعیسی در فهرست مؤسسات تروریستی قرار داده نشدهاند. این موضوع برمیگردد به ارزیابی آمریکا و گزارشهایی که درخصوص اهمیت این مؤسسات و فشارآوردن به حزبالله برای آنها ارسال میشود. تصمیم برای تحریم این مؤسسات یا قراردادن آنها در فهرست مؤسسات تروریستی بخشی از رویارویی با حزبالله است.
* یکی از انجمنهایی که سیدعیسی طباطبایی آن را تأسیس کرد، انجمن کوثر است. دراینباره چیزی میدانید؟
انجمن کوثر انجمنی تخصصی است که به موضوع ازدواج جوانان حزبالله و برگزاری عروسی دستهجمعی و فراهمآوردن برخی اسباب اولیه زندگی میپردازد. سیدعیسی تلاش کرد تا کمکهایی را در این زمینه فراهم نماید، سپس حزبالله این پرونده را دریافت کرد و اکنون این حزبالله است که آن را تأمین مالی میکند. اما در ابتدا ایدۀ سیدعیسی طباطبایی بود که تلاش کرد آن را عملی سازد. صدها نفر از برادران با این کمکها ازدواج کردند.
*رابطهاش با «سیدحسن نصرالله» چگونه است؟
او سیدحسن نصرالله را بسیار دوست دارد و دستور سیدحسن را لازمالاجرا میداند، حتی اگر برخلاف عقیدهاش باشد. او مدیریت و رهبری را به سیدحسن نصرالله حفظهاللهتعالی میسپارد.
* میخواهیم به رفتار شخصی سیدعیسی و خصوصیات اخلاقی او بپردازیم، رفتار او با مردم، خانوادهاش و علماء چگونه بود؟
آنچه من از سیدعیسی طباطبایی میدانم، این است که شبانهروز کار میکند و دست از کار برنمیدارد، حتی زمانیکه مجبور است از کشوری به کشور دیگر و از منطقهای به منطقۀ دیگر برود. بهشدت هم با حزبالله مرتبط است.
او در مقابل فقرا و خانوادۀ شهدا محبت خاصی دارد و قلبش بهسرعت نرم میشود. او تلاش میکند تا فقط خدمت ارائه دهد. او متجرد است، یعنی برای خودش کار نمیکند و به اینکه کار در خدمت حزبالله قرار بگیرد، بسنده میکند. او عاشق امامخمینی قدسالله روحهالشریف و امامخامنهای حفظهاللهتعالی است. او انسانی خدمتگذار و در رفتارش با دیگران مهربان است و به انسانیت اهمیت بسیاری میدهد.
* آیا میدانید که سیدعیسی در لبنان و در بین مردم، آدم معروفی است یا خیر؟
در لبنان همه او را اینگونه میشناسند که یکی از شخصیتهای بارز جمهوری اسلامی ایران و یکی از محبان حزبالله است، زیرا همیشه در این جهت حرکت میکند. شهرت خوبی در این موضوع دارد و حتی مردم عادی نیز او را میشناسند؛ این پروژه را سیدعیسی تأسیس کرد، این پروژه را سیدعیسی بنا کرد. او را میشناسند، زیرا حاضر است، مشارکت دارد و دائم پیگیری میکند.
* رابطۀ او با علماء چگونه است؟ علمای اهلسنّت و شیعه؟
با همۀ علمای شیعه و اهلسنّت رابطۀ خوبی دارد. هرجا دیدار یا نشستی با موضوع وحدت و اتحاد باشد، میبینی که همیشه حضور دارد و در تلاش است. تاجاییکه بخش جداییناپذیری از این وضعیت باشد. در زمان حیات «سیدعباس موسوی» رضوانالله تعالیعلیه مشتاق بود تا همیشه وی را در بسیاری از فعالیتهایی که برای علماء و فلسطین انجام میداد، همراهی کند.
*عدهای میگویند سیدعیسی طباطبایی ادامهدهندۀ راه «امامموسیصدر» است. نظرتان دراینباره چیست؟
میتوان گفت طرز فکر سیدعیسی طباطبایی در خدمت به مردم مانند طرز فکر امام سیدموسیصدر در خدمترسانی به مردم است.
تسنیم