العالم - تحلیل روز
دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تمام این اقدامات را در چارچوب فشار بر فلسطینی ها برای تن دادن آنها به طرح جرد کوشنر داماد ترامپ و دیوید فریدمن سفیر آمریکا در رژیم اشغالگر اسرائیل - یعنی طرح سازش موسوم به "معامله ترامپ"- انجام می دهد.
می توان چارچوب کلی این معامله را از نوع رویکرد آمریکا در برهه اخیر فهمید که این رویکرد به شرح زیر است:
نخست: به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر اسرائیل
در کنار اعتقاد آمریکا به حق رژیم اشغالگر برای غصب شهر قدس و الحاق آن به خود، شاهد تلاش آمریکا برای جدا کردن مسئله قدس (از دیگر مسائل مربوط به روند سازش) هستیم که چه بسا پیچیده ترین مسئله در این فرایند به شمار می رود. از نظر آمریکا، جدا کردن این مسئله تنها از طریق پایان هرگونه حرف و حدیث درباره وضعیت قدس و اعلام آن به عنوان پایتخت اشغالگران و کنار گذاشتن آن از میز هرگونه مذاکراتی در آینده است.
دوم: حق بازگشت
تماما نظیر مسئله قدس، آمریکا معتقد است که پایان دادن به این پرونده از طریق مطرح نکردن و حذف آن است. قطع حمایت مالی از انروا که ویژه کمک به پناهندگان فلسطینی است، در همین راستا صورت گرفت. با وجود تاثیرات و پیامدهای زیاد مرتبط با این پرونده از جمله درخصوص کشورهای میزبان پناهندگان فلسطینی بویژه کشورهای منطقه نظیر لبنان و اردن و سوریه، اما به نظر می رسد که آمریکایی ها برای پایان دادن به این پرونده بویژه بعد از راهپیمایی های بازگشت و اثرات جدی آن مُصر هستند.
سوم: راه حل دو دولت
با وجود اینکه راهکار دو دولت از اصول ثابت اصیل فلسطینی ها به شمار نمی رود اما برای برخی طرف های فلسطینی (تشکیلات خودگردان فلسطین) دریچه ای را برای کسب دستاوردهای معینی درخصوص تشکیل یک دولت فلسطینی شکل داده است اما اقدامات اخیر آمریکا همراه با توسعه قابل ملاحظه شهرک سازی تشکیل این دولت فلسطینیِ وعده داده شده را به تاریخ سپرده است زیرا مبانی و فاکتورهای حقوقی و قانونی برای تشکیل چنین دولتی وجود ندارد چرا که ملت فلسطین با پناهندگی و محاصره روبرو است و سرزمین آنها به طور روز افزون غصب می شود و هرگونه دولت فلسطینی در همه طرح های آمریکا در دو دهه اخیر آمده است، از حاکمیت برخوردار نخواهد بود.
با کنار گذاشتن دو مسئله گذشته یعنی قدس و حق بازگشت از ساختار هرگونه دولت فلسطینی باید گفت که دولتی که برخی در سالهای گذشته چشم انتظار تشکیل آن را داشته اند، به باد رفته است.
همه اینها یک سری اقدامات ضروری و چالش ها را پیش روی فلسطینی ها قرار می دهد که باید این چالش ها را برطرف کنند.
نخست: پافشاری و اصرار بر مخالفت با طرح "معامله ترامپ" باوجود تهدید و تشویق آمریکا با مشارکت برخی طرف های عربی. این اصرار بر مخالفت ممکن است درها را به روی گذر از موانع زیادی در مسری تکمیل پرونده های عرصه داخلی فلسطین بگشاید.
دوم: افزایش تلاش ها برای انجام کامل توافقنامه آشتی و اجرای مفاد آن زیرا برقراری این آشتی، درها را برای نشست همه طرف های سیاسی بر سر میز برای حل و فصل مهمترین پرونده مرحله آینده باز می کند.
سوم: مهمترین پرونده، تدوین راهبردی واضح و فراگیر برای مقابله با جنبه های مختلف سیاست های آمریکا است. این راهبرد باید بر حقانیت گزینه مقاومت و حمایت از آن با همه ابزارها، تقویت مبارزه مردمی و راهپیمایی بازگشت و فراتر از همه آنها انتفاضه قدس تاکید کند. این راهبرد همچنین باید شامل تدوین نقشه راه سیاسی برای ساماندهی داخلی اوضاع فلسطینی ها باشد تا نهادهای قانونی آن با مشارکت همگان فعال شود.
همه اینها شکل گیری یک موضع فلسطینی قویتر در مقابله با سیاست های آمریکا را تضمین می کند که مسیر انتقامجویانه ای در کنار فشار و سلطه گری به خود گرفته است. بزرگترین چالش، موفقیت در ساماندهی داخلی اوضاع فلسطین است زیرا ناکامی در این امر در طول سالهای گذشته به عنصری منفی تبدیل شد و به رژیم اسرائیل و در پس آن آمریکا و برخی اعراب کمک کرد تا بسیاری از طرح هایِ آسیب زننده به مسئله فلسطین از جمله توافقنامه اسلو را طرح و اجرا کنند.