العالم _ تحلیل روز
یقینا آیندگان وقتی به مطالعه شخصیت و عملکرد این سه نفر بپردازند نارسیسم را نقطه مشترک شخصیتی اینها خواهند یافت و با ادله و شواهدی بسیار کامل تر از آنچه به ذهن معاصران ایشان می رسد بر این انحراف شخصیتی روان شناختی در پیوند این سه شخصیت حکم خواهند کرد.
در معرفی افراد مبتلا به خودشیفتگی، روان شناسان ایشان را افرادی معرفی می کنند خودبزرگ بین که خود را در کانون و مرکزیت دنیا می پندارند و دیگران را مجموعه ای پست و حقیر که بایستی در گذران روزگار چشم به ایده ها، افکار و اعمال ایشان داشته باشند اما از معماهای روان شناسی آنکه چطور این سه شخصیت در این برهه از تاریخ بهم رسیده اند و علی رغم بهرمندی هریک از نارسیسم در بالاترین سطح ممکن می توانند یکدیگر را نه تنها تحمل کنند بلکه هر یک به مکمل وتکمیل کننده دیگری بدل شده اند؟
شاید راز نهفته در این معما آن باشد که هرکدام از این سه نارسیست، دو شخصیت دیگر را مبتنی برنگاه خود نه در تراز خود که در قالب ابزاری جهت رسیدن به هدف قلمداد می کند. مبتنی بر این نگاه ترامپ بن سلمان را تنها به شکل دلارهایی به رنگ سیاه و از جنس نفت می بیند که در معامله ای بر سر بقا در قدرت و نشستن بر تخت پادشاهی می تواند موفق ترین پیاده نظام دولت آمریکا باشد. او همچنین نتانیاهو را رییس دولتی موهوم می پندارد که وجودش در خاورمیانه می تواند اصلی ترین عامل و دلیل حضور آمریکا در منطقه و در نتیجه بهره مندی حداکثری این کشور از نعمات سرشار این منطقه در سایه ایجاد تنش باشد.
در مقابل بن سلمان درحالی که در رویاهای خود آینده جلوس بر سریر سلطنت سعودی را لحظه به لحظه مرور می کند و سودای رهبری جهان اسلام را مدام مزمزه می کند به ترامپ همچون مزدوری نگاه می کند که هرچه بیشتر پول دریافت دارد به تحقق رویاهای ولیعهد جوان سرعت بیشتری می دهد. از دیدگاه بن سلمان با وجود ترامپ و به تسلیم وا داشتن آمریکا در مقابل پول اساسا نتانیاهو از هیچ اهمیتی در تهدید او و حکومتش برخوردار نیست. نتانیاهو در اندیشه ولیعهد جوان به گدای البته جسوری میماند که علی رغم سماجت بر گدایی، دریافت کمک را حق مسلم خود می داند. به همین خاطر هم بن سلمان پیشتر صهیونیست ها را در سکونت در فلسطین صاحب حق خواند و هم انتظار می رود در آینده ای نزدیک به رکن اساسی استقبال از طرح موسوم به "معامله ترامپ" تبدیل شود.
هر سه نارسیست افراطی نگاهی ابزارگرایانه به یکدیگر دارند و البته هریک در ظاهر از ابراز صریح این نگاه نسبت به دیگری پرهیز دارند البته هر سه خاورمیانه نقطه تلاقیشان با یکدیگر شده است در این نقطه تلاقی به نظر مهم ترین پروژه همکاری بر سر مساله فلسطین باشد. در این پروژه مشترک آمریکا اینده حضورش در منطقه را تضمین می کند و اسرائیل را به عنوان نگهبان منافعش در منطقه البته با استفاده از پول و حیثیت سعودی تثبیت می کند، نتانیاهو رویای تحقق موجودیت رژیمش را پس از ۷۰ سال با حمایت ترامپ و البته با پول سعودی محقق می بیند و بلاخره بن سلمان با پول مردم عربستان و با حمایت ترامپ و نتانیاهو رویای سلطنتش را توام با ضمانت می بیند اما اینکه این اشتراک تاکتیکی تا کی و کجا ادامه خواهد یافت و چقدر از خیال پردازی به واقعیت تبدیل خواهد شد را باید منتظر ماند و دید یک ضرب المثل فارسی می گوید: دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. طبعا از نگاه روان شناسان سه نارسیست هم در یک منطفه در دراز مدت نخواهند گنجید.
ابورضا صالح_العالم