العالم _ آمریکا
روزنامه واشینگتن پست در مطلبی نوشت: دولت ترامپ همچنین میخواهد تهران را وادار کند در قیاس با آنچه در زمان باراک اوباما در خصوص آن مذاکره شد، نظارتهای بسیار بیشتری را بر برنامه هستهای خود بپذیرد. تحریمهای اقتصادی برای دستیابی به این اهداف، یک ابزار غیرنظامی به شمار میرود؛ و تجارب گذشته نشان میدهد که این تحریمها میتوانند کارایی داشته باشند؛ اما فقط تا حدودی مشخص. خطر اینجا نمایان میشود که چنین اقداماتی ممکن است تهران را به انجام اقداماتی نظیر آغاز مجدد غنیسازی اورانیوم و یا حمله به اهداف متعلق به آمریکا وادارد. این اقدامات ممکن است واکنش نظامی آمریکا را به همراه داشته باشد و به یک جنگ جدید در خاورمیانه بدل شود؛ جنگی که دونالد ترامپ وعده داده بود از آن اجتناب کند.
ترامپ سال گذشته این توازن را به بوته آزمایش گذاشت؛ جایی که تمامی تحریمهای ایران را بازگرداند و برای برخی از بزرگترین مشتریان نفتش معافیتهایی لحاظ کرد. نتیجه آن شد که به ادعای دولت آمریکا، 10 میلیارد دلار از 50 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران کاسته شد. تهران علیرغم روبرو شدن با این شرایط، از خطوط قرمز آمریکا عبور نکرد. شاید به همین دلیل باشد که آمریکا به تشدید فشار بر تهران تمایل بیشتری نشان میدهد و میخواهد با استفاده از ابزار تهدید و تحریم، مشتریان نفت ایران -- از جمله چین، هند، ترکیه، کرهجنوبی و ژاپن -- را وادارد از تهران نفت نخرند. چین که نیمی از نفت باقیمانده ایران در بازار را میخرد ممکن است با فشار آمریکا مقابله کند. ترامپ بر روی این قمار حساب باز کرده است که ایران دوباره دست به اقدامی متقابل نخواهد زد تا اراده او را به بوته آزمایش گذارد.
در ادامه این مطلب آمده است: البته ایران ممکن است گزینه صبر را انتخاب کند تا 18 ماه باقیمانده از عمر دولت ترامپ نیز سپری شود. اما اگر ایران در مسیر یک واکنش نظامی حرکت کند، ترامپ مجبور خواهد شد یا در برابر حملات تهران صبر پیشه کند (حملاتی که توافق هستهای سال 2015 آنها را متوقف کرد)، و یا به سوی جنگی حرکت کند که تعداد اندکی از آمریکاییها آرزوی آن را دارند.
یکی از دلایلی که احتمال بروز جنگ را افزایش میدهد این است که دولت آمریکا گزینههای اندکی را پیش روی تهران قرار داده است. دوشنبه هفته گذشته مایک پامپئو -- وزیر امور خارجه آمریکا -- با تکرار مواضع دولت ترامپ، از تمایل اندک مقامات آمریکایی به مذاکره با تهران خبر داد. اما او فهرستی از درخواستها را ارائه کرده است که دولت ایران باید ابتدا به آنها تن دهد و با پذیرش آنها، سیاست خارجی خود را به کلی دستخوش تغییر کند. اما در فقدان یک استراتژی کلی برای رسیدن به نوعی مصالحه با رقبای بزرگ منطقهای ایران -- از جمله عربستان سعودی، دستیابی به این هدف -- هر اندازه هم که مطلوب باشد -- غیر واقعی به نظر میرسد.
در انتهای این مطلب آمده است: ممکن است هدف واقعی دولت ترامپ، قرار دادن حکومت ایران در مسیر سقوط باشد. اما تاریخ در این حوزه برای دولت آمریکا درسهای خوشآیندی را عرضه نمیکند: موضوعی که این پرسش را در ذهن تداعی میکند: آیا ترامپ به دقت زوایای مبهم پیامدهای سیاستهایش را سنجیده است؟ حدس ما این است که او چنین نکرده است.