العالم - تحلیل روز
تنها نکته ای که توافق خائنانه امارات با رژیم صهیونیستی انسان را شوکه می کند، بیشرمانه بودن حرکت است و اینکه چرا باید در این مقطع زمانی صورت گیرد.
ابوظبی در توجیه وقیحانه ای، این حرکت سازشکارانه را به تلاش نتانیاهو برای الحاق بخش هایی از خاک فلسطین ارتباط داده و مدعی شده است که هدفش از تن دادن به عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر، جلوگیری از اجرای طرح الحاق بخش هایی از خاک فلسطین به این رژیم بوده است طوری که انگار حیثیت خود را فدای آرمان اصلی عرب و فلسطین کرده است اما اندکی بعد، تل آویو پرده از دروغ امارات برداشت و فاش کرد که طرح عادی سازی روابط بین دو طرف هیچ ارتباطی به مسأله فلسطین ندارد و طرح الحاق به قوت خود باقی ست.
در واقع مهمترین دستاورد این معامله این بود که نتانیاهو به اسرائیلی ها ثابت کرد که می توان به رغم مسأله فلسطین با عرب ها به توافق رسید و حتی اگر فلسطینی ها را زیر پا له کند، عرب ها به روند سازش و سقوط ادامه می دهند.
در مورد زمانبندی این حرکت می توان گفت که دستور این سازش توسط واشنگتن صادر شده است. واشنگتن از انتخاب این مقطع زمانی، دو هدف را دنبال می کند؛ نخست تقدیم هدیه انتخاباتی به نتانیاهوست آنهم در شرایطی که وی در بدترین روزهای عمر زمامداری خود به سر می برد؛ از یک سو معترضان با راه انداختن تظاهرات خواستار کناره گیری وی هستند و از سوی دیگر ماجرای فساد، دست از سر او برنمی دارد اما با این هدیه ارزشمندی که از امارات دریافت کرد، می تواند به عنوان کسی که بدون هیچ هزینه ای، عرب ها را به زانو درآورد، با فهرست کاملی از عناصر جناح راست افراطی در انتخابات شرکت کند.
در مورد ترامپ نیز می توان گفت که وضعیت انتخاباتی او آنهم کمتر از سه ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، بهتر از نتانیاهو نیست اما در میان ویرانه های شکست داخلی و خارجی، موفقیتی بی نظیر به دست آورد که می توان با استفاده از آن، رأی یهودیان آمریکا را جلب کند زیرا (سر عرب ها) را در طبقی از زر به رژیم صهیونیستی تقدیم کرد.
این طور که پیداست آل زاید، چندین مأموریت را بر عهده گرفته است که نخستین آن، نابودی آرمان فلسطین برای همیشه است تا عرب ها دیگر بهانه ای برای مقابله با اشغالگران یا انگیزه ای برای وحدت نداشته باشند. مرحله پس از حذف آرمان فلسطین، مرحله ای آسان تر خواهد بود زیرا در این مرحله کشورهایی که از آرمان فلسطین دفاع کرده بودند از جمله ایران، در تیررس متحد جدید رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ آل زاید از این حقیقت غافلند که متحد جدیدشان مجبور است با دو جبهه مقاومت بجنگد نه دو تا کشور که از حمایت جمهوری اسلامی ایران برخوردارند. اما آیا این رژیم توان مقابله با ایران را دارد؟ حتی مهمترین نظریه پردازان این رژیم، چنین توانی را انکار می کنند.
نکته دیگری که آل زاید بر آن پافشاری می کند، تخریب آن دسته از کشورهای عربی است که حاضر نشدند با خیانت آنها همراه شوند. به همین دلیل است که شاهد تجلی سیاست های آنها در یمن، سوریه و لبنان و هر کشوری که با رویکرد آنها مخالف باشند، هستیم. اما چیزی که آل زاید درک نکرده اند این است که قدرت و بقای آرمان فلسطین، به فرزندان آن است بنابراین اگر فرزندان فلسطین تن به سازش ندهند، طفل حاصل از سازش امارات و رژیم صهیونیستی هرگز به مشروعیت نخواهد رسید.
امروز رهبران فلسطینی باید از داخل، آرمان فلسطین را تقویت کرده و بر اساس مقابله، وحدت خود را احیا کنند. از این گذشته باید ائتلاف های منطقه ای خود را در جهت تقویت آرمان فلسطین و بازگرداندن جایگاه واقعی آن به عنوان اصلی ترین مسأله جهان عرب و اسلام و حتی کل جهان از سر گیرند و آن را به عنوان آرمان ملتی که بیش از 70 سال زیر یوغ اشغالگر مقاومت می کنند، به جهانیان معرفی کنند.