العالم ـ عربستان سعودی
ملک سلمان در همان روز نخست تکیه زدن بر عرش پادشاهی در سال 2015، مجموعه ای از دستورات را صادر کرد که اکثر آنها فاجعه بار بودند. پسرش محمد را به ولیعهدی منصوب کرد به رغم آنکه از ماجراجویی و بی تجربگی وی و جاه طلبی های اش اطلاع داشت. بن سلمان و پسرش با شیوه خود در حکمرانی هیبت و ابهت عربستان را بر باد دادند. طی این 7 سال عربستان فقط به عامل بی ثباتی در منطقه تبدیل شد.
نمی توان مسئولیت تمام این تنش ها و بی ثباتی امنیتی و اقتصادی عربستان در سایه حکومت ملک سلمان را فقط به عهده ولیعهد دانست و پادشاه را به بهانه بیماری و کهولت سن تبرئه کرد. زیرا تمام فجایع مقامات سعودی از جمله جنگ علیه یمن با تصمیمات پادشاه اتخاذ شد. پادشاه هر از گاهی این اقدامات و تصمیمات خود را توجیه می کند.
حکم برکناری شاهزاده مقرن از ولایتعهدی و تعیین محمد بن نایف به عنوان جایگزین او و پسرش محمد به عنوان جانشین ولیعهد و سپس کودتا علیه بن نایف و برکناری او و تعیین محمد به عنوان ولیعهد، از سوی شخص ملک سلمان صادر شده است که از قبل برای آن برنامه ریزی کرده بود تا پسرش را به قدرت برساند.
"دیوید هرست" نویسنده انگلیسی در مقاله ای در پایگاه "میدل ایست آی" می نویسد: عربستان از سوی شورایی از شاهزادگان که فرزندان ملک عبدالعزیز بنیانگذار این کشور هستند، اداره می شد. آنها منابع و ثروت های کشور را بین خود تقسیم می کردند و تاکید داشتند که تمام فرزندان ملک عبدالعزیز در قدرت و اداره کشور نقش داشته باشند. وزارت کشور از آن آل نایف، وزارت دفاع برای آل سلطان، گارد ملی سهم آل عبدالله، وزارت خارجه از آن آل فیصل و اطلاع رسانی متعلب به آل طلال بود. پستهای وزارتی از پدران به پسران منتقل میشد گویی که اسباب و اثاثیه منزل هستند.
ملک سلمان به پسرش اختیارات گسترده ای واگذار کرد و دیگر شاخه های این خاندان را بی بهره گذاشت تا هرگونه مانع بر سر راه پسرش برای رسیدن به قدرت را از میان بردارد. این امر سبب شد تا بن سلمان دست به ماجراجویی بزرگی بزند و بسیاری از شاهزادگان برجسته را بازداشت کند از جمله عمویش احمد و پسر عموهایش محمد بن نایف و ولید بن طلال و برخی از تاجران بزرگ و شیوخ وهابیت. این مساله به جایگاه عربستان ضربه زد در حالی که پیش از این غربی ها این کشور را "واحه ای با ثبات و پایدار" برای جذب سرمایه گذاران توصیف می کردند.
گزارش های بین المللی حاکی از آن است که سعودی ها پیش از این به سبب درآمدهای نفتی از وضعیت اقتصادی نسبتا خوبی برخوردار بودند. اما اوضاع معیشتی آنها طی 7 سال اخیر به سبب جنگ مستمر در یمن و سیاست های بن سلمان رو به وخامت نهاد.
این گزارش ها همچنین از اقدام دولت سعودی در سایه حکومت ملک سلمان در کاهش حقوق های بخش خصوصی و کاهش یارانه ها خبر دادند که به تبع آن قیمت سوخت و برق و آب بالا رفت. نظام عربستان برای مقابله با کسری بودجه دست به چنین اقداماتی زد و این علاوه بر بدهی های میلیاردی این کشور است.
ملک سلمان همچنین به سیاست "ریاضت اقتصادی" در بخش های مختلف کشور برای جلوگیری از کسری بودجه و نیز به کاهش یارانه سوخت و برق و آب و کالاهای اساسی روی آورد که این امر بر اقتصادی کشور اثر گذاشت و به بخش دولتی ضربه سهمگینی وارد کرد.
در عرصه خارجی نیز این 7 سال مملو از بحران ها و فجایع بی شمار بوده است. پس از گذشت فقط چند ماه از حکومت ملک سلمان، بدترین تصمیم در عرصه خارجی را اتخاذ کرد و آن جنگ یمن بوده است. سلمان و پسرش گمان می کردند که این جنگ فقط چند هفته و یا نهایتا چند ماه به طول خواهد انجامید, اما این جنگ اینک وارد هفتمین سال خود شد و تلفات و خسارات گسترده نظامی و اقتصادی برای عربستان به دنبال داشت.
علاوه بر خسارت های مادی و شکست های نظامی عربستان در این جنگ، این کشور به سبب ارتکاب جنایت ها و کشتارهایی علیه غیرنظامیان یمن، از سوی نهادهای بین المللی تحت پیگرد قرار دارد و این علاوه بر درخواست این نهادها برای شکایت علیه مسئولان سعودی در دادگاه کیفری بین المللی است.
جنایت ترور فجیعانه جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی در کنسولگری کشورش در استانبول در اکتبر 2018 یکی دیگر از این جنایات است که همچون صاعقه بر سر ملک سلمان فرود آمد. نکته قابل توجه آنجاست که محمد بن سلمان از این حادثه ننگین درس عبرت نگرفت و در صدد آن بود تا این جنایت هولناک را بار دیگر علیه سعد الجبری یکی دیگر از مخالفانش که به کانادا گریخته بود، تکرار کند.
محاصره قطر در سال 2017 نیز یکی دیگر از فجایع سیاسی عربستان در عرصه خارجی در عهد ملک سلمان است. این محاصره به رهبری عربستان و امارات و بحرین و مصر موجب ایجاد شکافی عمیق میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس شد. و پس از سالها محاصره و جنگ روانی، عربستان از موضع خود عقب نشینی کرد بدون آنکه هیچ یک از اهداف خود را محقق سازد.
به نظر می رسد که ملک سلمان و پسرش هر دو از سیاست های بی ثمر و شکست خورده خود درس عبرت نمی گیرند. آنها امروز همان تجربه ناکام خود با قطر را این بار با لبنان تکرار می کنند. عربستان به بهانه اظهارات جورج قرداحی وزیر اطلاع رسانی لبنان درباره جنگ یمن که آن را بیهوده توصیف کرده بود، جنگی سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و روانی گسترده ای علیه لبنان به راه انداخت. عربستان مزدوران خود در لبنان را برانگیخت تا دولت و نظام و مقاومت در لبنان را هدف بگیرند. ارتش سایبری این کشور لبنانی های مقیم عربستان را تهدید به اخراج می کند و مسئولان ارشد سعودی خواهان براندازی دولت لبنان شدند.
تجربه لبنان با عربستان در سایه حکومت سلمان و پسرش تجربه ای بس تلخ است. پیش از آن جهان شاهد بود که چگونه این دو نفر تمام خطوط قرمز را زیر پا گذاشتند و با فراخواندن سعد حریری نخست وزیر اسبق لبنان او را وادار به استعفا کردند پس از آنکه او را مورد اهانت و ضرب و جرح قرار دادند.
سخن آخر آنکه ممکن است مقامات آل سعود سالگرد به قدرت رسیدن ملک سلمان را جشن بگیرند؛ اما در واقع این کشور غرق بحران های سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک است و این علاوه بر جنگ بیهوده یمن و وضعیت تکان دهنده حقوق بشر و رسوای روابط با رژیم اشغالگر است و به نظر می رسد تا زمانی که ملک سلمان و پسرش از شکست های خود عبرت نگیرند، این رسوایی ها از میان نخواهد رفت و یا کمتر نخواهند شد.