العالم _ اوکراین
برخی از کسانی که خبرهای مربوط به حمله روسیه به اوکراین را در رسانه های آمریکایی و اروپایی دنبال کرده اند، از گرایش نژادپرستانه خبرنگاران و گزارشگران این رسانه ها شگفت زده شده اند. این خبرنگاران و گزارشگران به بهانه دفاع از مردم اروپایی اوکراین، کسانی که چشمان آبی و موی طلایی دارند، بدون هیچ توجیهی به عرب ها و مسلمانان توهین روا داشته اند.
آنان در برابر دوربین های شبکه های مختلف تلویزیونی با صدایی اندوهگین اشک می ریزند و می گویند مردم اوکراین که در معرض هجوم روسیه قرار گرفته اند، مستحق مرگ و آوارگی نیستند زیرا آنان اروپایی اند و در یک کشور اروپایی متمدن زندگی می کنند، گویی اگر چنین آوارگی و کشتاری در کشوری مثل عراق یا افغانستان روی می داد، چندان مهم نبود چرا که ملت های این کشورها طبق منطق این خبرنگاران، متمدن نیستند بلکه عقب مانده اند و در نتیجه مستحق مرگند.
با این حال آنان که از تاریخ تمدن غرب و اندیشه هایی که این تمدن براساس آنها بنا شده است، آگاهند، هرگز با دیدن گرایش نژادپرستانه در رسانه های غربی شگفت زده نمی شوند زیرا به خوبی می دانند که تمدن غرب بر پایه فلسفه نژادپرستی بنا شده است، فلسفه ای که نخست به عنوان یک اندیشه ظهور کرد و در گذر زمان به رفتاری اجتماعی تبدیل شد، رفتاری که انسان اروپایی را از دیگران متمایز می سازد. درست بر همین اساس است که نازیسم، فاشیسم، صهیونیسم و همه گروه های راستگرای نژادپرست و تندرو در اروپا و به طور کلی در غرب، از رحم چنین تمدنی خارج شده اند.
حال برای آنکه بدون مستند و دلیل سخن نگفته باشیم، سخنان برخی از بزرگان فلسفه غرب را می آوریم تا خوانندگان خود درباره تمدن غربی قضاوت کنند:
افلاطون و ارسطو انسان را به دو دسته یونانی و وحشی تقسیم می کردند یعنی هر کس یونانی نباشد پس وحشی است. ولتر آفریقایی ها را حیواناتی با بینی صاف می دانست که هوشی اندک دارند.
امانوئل کانت انسان ها را براساس رنگ تقسیم می کرد و می گفت سفید پوستان باهوش ترند و قدرت بیشتری برای ساختن تمدن دارند.
نیچه نیز کسی است که نازیسم از رحم فلسفه اش بیرون آمد، همان گونه که هیتلر سوپرمن نیچه محسوب می شود.