العالم ـ ایران ـ سیاسی
سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با انتشار یادداشتی در روزنامه الاخبار لبنان با بیان این مطلب نوشت: در تمام سالهای مأموریتم به عنوان يك دیپلمات، «بحران فلسطين» همواره در محور گفتگوها قرار داشت. من همواره با این استدلال همکاران اروپایی روبهرو بودم که «مردم آلمان به دلیل فجایع حکومت نازیها عليه يهوديان، خود را سرافکنده و مسؤول میدانند». این سخن درستی است؛ چراكه رفتار وحشيانه حاكم بر آن دورۀ تاریک از تاریخ اروپا، جراحت عمیقی بر پيكر مردم آن قاره و زخمهای چرکین بسیاری بر پیکر سایر کشورهای جهان گذاشت. میهن من ايران نیز بهرغم بيطرفي، اشغال شد و مردم سرزمينم بر اثر عوارض آن جنگ بزرگ، متحمل خسارات جبرانناپذیری از ناحیۀ آن اشغالگري شدند.
در گفتگوهاي دیپلماتیک، وقتی طرفهای مقابل از سرافکندگی و پذیرش مسؤولیت خود در اين خصوص سخن میگفتند، پرسشي برایم ايجاد ميشد كه مستقيما با اوضاع امروزمان مرتبط است: چه كسي مسؤول ننگ و شرمساري جنايات اسرائيل است؛ رژيمي که سرزمین فلسطینیها را اشغال و قطعنامههای بینالمللی را همواره نقض كرده، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی همسایگان فلسطين اشغالی را مورد تعرض قرار داده و با استمرار ایجاد محدودیتهای بسیار براي مردم و ممانعت در مسیر ارسال کمکهای بشردوستانه، اقدام به حملات هوایی عليه غيرنظاميان ميكند! اشاره به نمونه اخير از اين جنايات و رقم زدن هولوکاست وحشتناك بیمارستان شهداي الاقصی در 14 اکتبر 2024 كه الگوی مدرن نسلکشی نازيها در «اردوگاه غزه» است، براي بيان اين ننگ و سرافكندگي كافي است.
عراقچی در ادامه یادداشت خود در الاخبار خاطرنشان کرده است: شرایط اينروزها و گستردهشدن دایرۀ جنایات وحشیگرانه اسرائیل و امتداديافتن آن به سوریه، پرسشي جديد به سؤال قبليام ميافزايد، چه کسی مسؤول تجاوز اسرائیل به خاك کشوری است که در بطن خود با شرايط سخت برافتادن حكومتي و زايش دولتي ديگر دست به گريبان است!؟ ابراز تأسف و اعلام نگرانی، سادهترین واژگان و گاه بیمعناترین کلماتی است که در ادبیات بسیاری از «کشورهای مسؤول در تغییر سرنوشت مردم غرب آسیا» بهکار برده میشود.
اکنون برای بیش از هفتاد و پنج سال است که «مقاومت» تنها راهکار پيشروي فرزندان این منطقه در برابر تجاوزهاي آشکار رژیم صهیونیستی و در مقابل حمایتهای علنی کشورهای مسؤولیتگریز از فجایع موجود است. «مقاومت» در اندیشه پدران و مادران شکل گرفت و در بازوان توانای فرزندان مقاومت به شكلهاي گوناگون بهکار گرفته شد. شكل مقاومت در تمام این دوران مبتني بر اقتضای زمان، توان و امکانات بود ولي فرهنگی ساخت که نمونۀ آن سهگانه «اطفال الحجاره» نزار قبانی شاعر سوریهاي است. درست است كه قباني این روزهای غزه را ندید اما در افق ذهن خود آن را به دقت ترسیم کرد:
یا تلامیذ غزه/ علمونا / بعض ما عندکم / فنحن نسینا / علمونا
«اي دانشآموزان غزه / به ما بياموزيد / اندكي از آنچه ميدانيد / كه ما از ياد بردهايم / به ما بياموزيد...»
هماوست که تصویری از همبستگي شیعه و سنی و تشکیل جبهۀ مشترک میان مردم سوریه، عراق، لبنان، ایران و دیگر کشورهای منطقه ارائه كرد که در زمان تجاوزهاي «داعش»، به الگويي نجاتبخش براي جهان اسلام تبديل شد:
سمیتک الجنوب / یا لابساً عباءة الحسین / و شمس کربلاء / یا شجر الورد الذی یحترف الفداء / یا ثورة الارض التقت بثورة السماء / یا جسداً یطلع من ترابه / قمحٌ وأنبیاء / سمیتک الجنوب / یا قمر الحزین الذی یطلع لیلاً من عیون الفاطمه / سفن الصید التی تحترف المقاومه / یا ضفدع النهر الذی / یقرأ طول اللیل سوره المقاومه
«جنوب ناميدمت / اي آنكه عباي حسين (ع) را بر تن كردهاي / و خورشيد كربلا بر تاركت ميدرخشد / اي درخت شكوفايي كه قربانيشدن را پيشه خود ساختهاي / و شورش زميني تو با انقلاب آسماني پيوند يافته است/ اي بدني كه از خاك گوهرخيزش / هم گندم ميرويد و هم پيامبران سربرميآورند/ جنوب ناميدمت / اي مهتاب اندوهي كه شبانگاه از چشمان فاطمه ميتراود/ اي كشتي كارآزموده در مقاومت/ اي غوك رودخانهاي كه تمام شب سوره مقاومت را تلاوت ميكني/ جنوب ناميدمت...»
این ادبيات، نشان از پایداری و ایستادگی مردم شامات در برابر رژیم صهیونیستی است؛ همانطور كه نشانگر مودت و همدلی آنان با حزبالله است که از جنگ 33 روزه به اين سو، سرعت و شدت بیسابقهاي به خود گرفت. همچنين، بيانگر احساساتي است كه وارداتي نبوده يا ابزاري نيست كه از سوي جمهوري اسلامي ايران بهكار گرفته شده باشد.
برداشت خامی است چنانچه تصور كنيم با تغییر رنگ پرچم کشوری، انتظارات و آرمانهای اجتماعی جامعه آن كشور نیز تغيير خواهد كرد. مردم سوریه، همان دليرمرداني هستند كه حماسه مقاومت را در جنگ اكتبر 1973 خلق كردند؛ همانطور كه رویکرد مردم آزادۀ سوریه در دفاع از آرمان فلسطین سبب شد که بهرغم مشارکت نظام سابق عربيتمحور بعثی در صف مشارکتکنندگان در کنفرانس مادرید، امید دشمنان به جدایی سوریه از جبهۀ مقاومت به یأس تبدیل شود.
به عقيده من، حوادث اخیر سوریه نباید منجر به نقض حاکمیت، تمامیت ارضی و شکست نهاد دولت ملی در این کشور شود، بلكه شاید بجا باشد که قبل از صدور حکم، به حکمت آدونیس و دعوت او از هموطنانش به صبر پيش از داوري، توجه كنيم. در باور وی به درستی آمده است که «مردم سوریه در عمق وجود خود مخالف تغییر نیستند، بلکه مخالف رفتارها و شیوههایی هستند که منجر به نتیجهای گردد که با ذات همان تغییر در تضاد باشد». بنابراین، رویدادهای اخیر فرصتی مغتنم است تا به نظرات همه اقوام و گرایشهای فكري موجود در سوریه احترام گذاشته شود.
امروز سوریه در آزمون سختی قرار گرفته است. تهدید ناشی از تحرکات جریانهای تروریستی مانند القاعده و داعش، نگرانی منطقه را شديدتر كرده است و بیم آن میرود تروریستها سوریه را به پايگاهي امن براي خود تبديل كنند. از سوي ديگر تجاوزات و مداخله نظامي رژیم صهیونیستی و در پس آن آمریکا و متحدان منطقهای آنها از خارج، چالشهايي را ايجاد كرده است. اينها دچار اشتباهات محاسباتی راهبردي جبرانناپذیری شدند كه قابل کتمان نیست. هدف آشكار اين تجاوزات و مداخله، نابودي بنیانهای اجتماعی، سرمایههای علمی، زیرساختهای اقتصادی و قدرت دفاعی سوریه است. بهرغم دشواری این مسیر و ضربات ناشی از هجوم ارتشهای بیگانه به سوریه، بهروشنی میتوان مشاهده کرد، مردمانی از جنس مردم سوریه در همسایگی این کشور هستند که با دستانی تهی اما روحیه و ایمانی ستودنی، در اردوگاه کوچک جبالیا، دو ماه در برابر یورش زمینی و هوایی ارتش صهیونیستی شجاعانه و قهرمانانه مقاومت کردند.
راه برونرفت از تنگنای فعلی و برافراشته نگاهداشتن پرچم استقلال و احترام به سربلندی و كرامت ملت سوریه و در اهتزاز نگاه داشتن پرچم آن، حفظ انسجام و روحیۀ همزیستی بین فرزندان این سرزمین از طریق انتخابات آزاد برای تعیین سرنوشت آینده اين کشور توسط همه آحاد و اقشار مردم آن است. احترام به آرای مردم، در انتخاباتی آزاد و سالم انجام ميشود كه متضمن اراده ملت سوریه باشد و به تشکیل نظام سیاسی منتخب همه اقشار جامعه منجر گردد، این امر، سنگ بنا و جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چارچوب قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل متحد را تشکیل می دهد.