چرا ترامپ یک شبه فرشته صلح شد؟

چرا ترامپ یک شبه فرشته صلح شد؟
دوشنبه 1 بهمن 1403 - 12:29

عجیب است دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا از مردی شرور که به دنبال تقویت رژیم صهیونیستی است و می‌کوشد آن را با افزودن زمین های بیشتر، فربه کند و از مردی که با طرح "معامله قرن" به دنبال نابودی آرمان فلسطین و دوشیدن کشورهای عربی است، یک شبه به دوست صمیمی و دلسوز عربها و دشمن سرسخت رژیم صهیونیستی تبدیل می شود؛ مردی که آتش بس را در غزه برقرار و نتانیاهو را مجبور به پذیرش آن کرد.

العالم - آمریکا

نشریه الکترونیکی رای الیوم با انتشار سرمقاله ای به قلم عبدالباری عطوان سردبیر این نشریه خاطرنشان کرد: امروز ترامپ در نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی و نویسندگان جهان عرب به قهرمانی تبدیل شده است که به دلیل مهار نتانیاهو آنهم قبل از اینکه خود وارد کاخ سفید شود، یکسره او را مدح و ستایش می کنند و در وصف شجاعتش قصیده ها می سرایند.

6 نکته اصلی در اینجا هست که قبل از قضاوت عجولانه درباره این چرخش ناگهانی ترامپ و سیاست های بعدی او در خاورمیانه و آینده جنگ عرب و اسرائیل آنهم بعد از معجره طوفان الاقصی و نتایج آن و جنگ غزه و لبنان و یمن، باید مورد توجه قرار گیرند:

اول: تغییر در سیاست ترامپ در قبال رژیم صهیونیستی – البته اگر تغییری وجود داشته باشد – نتیجه اختلاف با کابینه این رژیم و جنگ ها و جنایات و نژادپرستی و نسل کشی در غزه یا دلسوزی ناگهانی برای عرب ها و مسلمانان نیست؛ بلکه در واقع نتیجه اختلافات شخصی با سران فعلی رژیم به ویژه شخص نتانیاهو است. منشأ این اختلافات، کینه های شخصی و در واقع حاصل نمک‌نشناسی نتانیاهو و حمایت قدرتمندانه او از جو بایدن در انتخابات اخیر آمریکاست، نتانیاهو به این تصور که عمر سیاسی ترامپ به آخر رسیده است از بایدن حمایت کرد.

دوم: ترامپ، تاجرپیشه است و جز سودهای مادی و مالی به چیزی اهمیت نمی دهد. چشم او همیشه به دنبال ثروت عظیمی است که در بخش عربی خاورمیانه انتظارش را می کشد؛ ثروتی که اکنون باید برای تقویت اقتصاد و پول آمریکا و مقابله با نفوذ چین و روسیه برداشت شود.

سوم: ترامپ به خوبی می‌داند که روزگار نتانیاهو و ائتلاف راستگرای افراطی‌اش به سر آمده و او قطعا در غزه و یمن و جنوب لبنان شکست خواهد خورد چون نمی تواند بازوهای محور مقاومت را از بین برده و انها را به زانو دراورد و حامی اصلی آنها یعنی ایران را زمین گیر کند. شاید هدف ترامپ از این تغییرات، تسریع تضعیف و سقوط نتانیاهو و خالی شدن میدان برای سران جدید در این رژیم است که با استانداردهای آمریکا متناسب باشند.

چهارم: سرفصل برنامه های ترامپ برای خاورمیانه در دور دوم ریاست جمهوری اش، سازش بین دولت های عرب و "اسرائیل" به خصوص عربستان و تکمیل روندی است که با امارات و بحرین در دور اول ریاست جمهوری اش آغاز شد و با جنگ در غزه و لبنان، از رونق افتاد. وی برای تحقق این هدف باید کسانی را در اسرائیل بر سر کار بیاورد که دستشان در این جنگ به خون آلوده نشده باشد.

پنجم: توجه دولت‌ها و ملت‌های عرب و مسلمان باید به اطلاعاتی که درباره تغییر سیاست‌های ترامپ از طریق رسانه‌های اسرائیلی و آمریکایی صهیونیسم‌گرا به بیرون درز داده می شوند، معطوف شود.

ششم: هنوز نمی دانیم که ترامپ چه هدیه‌هایی را قرار است به نتانیاهو بابت پذیرش آتش‌بس در غزه بدهد. طبق شناختی که از سیاست ها و طرز تفکر غربی ها داریم، هیچ چیزی مجانی نیست. اطلاعاتی که به بیرون درز کرده حکایت از آن دارد که مهمترین هدیه ترامپ به نتایناهو، چراغ سبز او برای از سرگیری جنگ پس از پایان مرحله اول آتش بس آنهم با حمایت کامل آمریکا و قرارداد خرید سلاح های جدید و پرداخت هزینه ها و خسارت های جنگ غزه به طور کامل از خزانه آمریکا و کشورهای عربی و لغو تحریم‌های اعمال شده بر شهرک نشینان افراطی تروریست و از همه مهمتر تأیید انضمام کرانه باختری به اسراییل است.

متأسفانه ترامپ فقط در برابر عربها و سران کشورهای عربی احساس قدرت می کند و نه در برابر رژیم صهیونیستی، و دیگر رهبران غربی هم همین روش را دارند؛ ترامپ می داند که اغلب سران کشورهای عربی ترسو و نگران تاج و تخت خود هستند و به خاطر حفظ قدرت، از جنگ می ترسند. آنها از بیم اینکه مرتکب اشتباه شوند، سیاست عدم تحرک را در پیش می گیرند. رهبران پیشین سوریه نیز همین سیاست را در پیش گرفتند و بهای گزافی بابت آن پرداختند و فراموش کردند که آمریکا در برابر مقاومت افغانستان و عراق شکست را پذیرفت.

در ادامه این مقاله است: 5 اتفاق مهم به یکباره رخ داده اند که ممکن است تغییرات عمیق و بنیادینی را در جهان عرب به دنبال داشته باشند و به ایجاد خاورمیانه جدید با رنگ و لعاب سیاسی، نظامی و حاکمیتی مختلفی منجر شود:

اول : مقاومت اسطوره ای در غزه که به پیروزی بنیادین در این منطقه انجامید و اعتماد به نفس را به ملت های عرب برگرداند.

دوم: شکست همه تلاش ها برای نابودی مقاومت و کوچاندن یا ناامید کردن پایگاه مردمی آن و شوراندن مردم علیه نیروهای مقاومت.

سوم: شکست توافق آتش بس در لبنان و افزایش حملات رژیم صهیونیستی و تلاش برای فریب مقاومت و نقض طرح های آموس هوکشتاین و توافق های بعد از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور.

چهارم: فرآیند شکننده تغییر در سوریه و افزایش احتمال بروز مقاومت در این کشور در برابر حکومت جدید و رژیم صهیونیستی. اوضاع سوریه هم اکنون مشابه اوضاع لبنان در دهه های هفتاد و هشتاد قرن گذشته است. احتمال دارد که خاک سوریه، خاستگاه مقاومت جدیدی برای ازادسازی خاک این کشور و سپس فلسطین اشغالی با حمایت مقاومت فلسطین شود.

پنجم: موشک های یمنی که تا چند ساعت قبل از اجرای آتش بس در غزه، شلیک می شدند. شلیک این موشک ها به رغم حملات سه گانه اسرائیل، آمریکا و انگلیس به خاک یمن، متوقف نشدند.

این مقاله در ادامه می افزاید که نباید به ترامپ دلخوش بود یا فریب تحرکات نمایشی او مثل دعوت از آهارون تایتلبویم رهبر جنبش حسیدی مخالف صهیونیسم، به کاخ سفید را خورد. ترفندهای او بیشتر شبیه افسانه "مکر زنان" در سریال "حرملک" است. ترامپ در هر حال، داعیه دار افسانه "اسرائیل بزرگ" است و نباید او را جزء اولیا و انبیا دانست. او جز تحقیر، چیزی برای عرب ها ندارد...

پربیننده ترین خبرها