به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، "رابرت بایر" مؤلف کتاب "خوابیدن با شیطان" از افسران عملیاتی سابق دستگاه اطلاعات مرکزی آمریکا است. وی پستهای مختلفی را در "سی. آی. ای" برعهده داشت که از جمله آنها ریاست تیم این سازمان در لبنان در سال 1983 و انفجار بئر العبد است.
این مسئول سابق سیا در کتابش، به مسائلی در خصوص همکاری عربستان و آمریکا در ایجاد تروریسم تکفیری و هدایت آن اشاره می کند.
با وجود انتشار این کتاب در سال 2003 ، ترجمهای از آن به زبان عربی یا فارسی منتشر نشد. این کتاب در بین خبرنگاران با نام "کاخ سفید و طلای سیاه" نیز شناخته میشود.
بخش چهارم
در سال 1859 استخراج نفت از طریق حفاری با موفقیت توسط سرهنگ مشهور "ادوین درک" در پنسیلوانیا انجام شد. وی پیشگام این نوع استخراج نفت از زمین بود. در این روش حفاری برای جلوگیری از ریزش چاه از لوله استفاده می شد که این امر اجازه می داد تا هرچه بیشتر در عمق زمین حفاری شود. یازده سال بعد "جان راکفلر" شرکت "استاندارد اویل" را در اوهایو تأسیس کرد. یک قرن بعد روسیه به عنوان یکی از اصلی ترین تولید کنندگان نفت به آمریکا پیوست. اندونزی، رومانی و مکزیک هم در آغاز جنگ جهانی اول و هنگامی که جنگ در اروپا آغاز شده بود، به صنعت نفت دست یافتند. در همان زمان هم در ونزوئلا و چند کشور دیگر در حوزه دریای کارائیب نفت کشف شد.
در حوزه خلیج فارس نیز ایران پرچم دار کشف و استخراج نفت بود. نخستین چاه در مه 1908 حفر شد و حوالی سال 1913 خط لوله 135 میلیمتری این چاه به پالایشگاه آبادان متصل شد. چاه بزرگ نفتی کرکوک در شمال عراق هم در سال 1927 مورد بهره برداری قرار گرفت.
قبل از سال 1935 نفت از طریق خطوط لوله به سواحل دریای مدیترانه در لبنان و فلسطین رسید. بحرین، قطر و عربستان سعودی هم در سال 1932 وارد میدان شدند.
"تام پارچر" یکی از اعضای گروه مهندسان و زمین شناسانی بود که شرکت استاندارد اویل آنها را برای فعال سازی صنعت نوپای نفت عربستان به این کشور اعزام کرد. "تیم "سوکال" نخستین گروهی بود که در عربستان چاه نفت حفر کرد. نفتی که برای مصارف تجاری قابل استفاده بود.
جالب است بدانیم، عربستان که تام پارچر در سال 1937 آن را معرفی کرد، فقط برای 5 سال یک کشور یکپارچه بود. در نیمه های سال 1920 عربستان سعودی درون شبه جزیره عربستان کاملا در انزوا قرار داشت. در آن زمان عربستان به خاطر نفت و ثروت مشهور نبود، بلکه معروفیت این سرزمین به خاطر فقر، تعصب و تبعیض بود و فرهنگ صحرا نشینی بر همه چیز غلبه داشت.
تجار سواحل کشورهای عربی را از زمانهایی بسیار قدیم می شناختند. در قرن نوزدهم تعداد بسیار کمی از کاشفان اروپایی به سواحل این شبه جزیره می رفتند. طبق اسناد ثابت شده در نقشه های غربی، حتی تا سال 1865 هم ریاض به عنوان پایتخت آینده عربستان در نظر گرفته نشده بود.
سوریه، عراق، مصر و کشورهای مسلمان آفریقایی مانند الجزایر و مغرب همگی به صورت قابل توجهی در حال پیشرفت بودند. به ویژه طی دوران جنگ جهانی اول.
کویت در مرزهای شمال شرقی کشورهای عربی ده ها سال مستعمره بود. ولی عربستان طی چندین قرن تغییری نکرد. تا اینکه بن سعود در 15 ژانویه 1902 ریاض را با ارتشی که نیروهای آن کمتر از 200 نفر بود، تحت کنترل خود در آورد. بن سعود در آن زمان حدود 20 ساله بود و قصد داشت خاندانش را که از قرن هجدهم رو به نابودی رفته بود، دوباره زنده کند. وی گفت که 20 سال آینده عمر خود را به جنگ با همه طرفها و ضد بقایای امپراتوری عثمانی و حکام رقیب عرب و به ویژه "هاشمی ها" در اردن سپری می کند. وی در سال 1924 کنترل مکه و مدینه را در دست گرفت.
در اوایل سال 1927 بن سعود حکومت خود را در عربستان سعودی که بیشتر شبه جزیره را در بر می گرفت، تثبیت کرد. و نام خانواده خود را بر این کشور نهاد: "پادشاهی عربستان سعودی".
تا هنگامی که منافع نفتی بین المللی به عربستان نرسیده بود، ریاض هنوز از برق بی بهره بود، و حدود سی هزار نفر درون شهری زندگی می کردند که دیوارهای گلی آن را در بر گرفته، و پای هیچ بیگانه ای هم به آن نرسیده بود.
اما نوادگان بن سعود اکنون از ثروتمندترین افراد دنیا هستند و اکنون با کازینوهای "مونت کارلو"، خانه های فساد در لندن، اسراف، زندگی در کاخ های چندین میلیارد دلاری، داشتن اسب های اصیل، قایق های تفریحی، نفوذ در دولتهای غربی، و پرواز به هر نقطه از دنیا با هواپیماهای شخصی شناخته می شوند.
در نیمه های سال 1930 و دوران کساد بزرگ، "عبدالله سلیمان" وزیر دارایی همچنان خزانه را در دست داشت و اسناد، مالیات به دست آمده از دامپروری، کشاورزی، باغ ها، را در صندوقی مستحکم نگهداری می کرد.
مشکلات داخلی موجب شد که عبدالله به سادگی با شروط شرکت "استاندارد اویل" برای کشف نفت در عربستان موافقت کند. و به سوکال به صورت انحصاری این حق را داد که به مدت 60 سال به کشف، استخراج، پالایش، انتقال و صادرات نفت بپردازد. آن هم در منطقه ای که وسعت آن بیش از 40 هزار مایل مربع و یا دو برابر مساحت فرانسه است.
این شرکت نفتی هم در مقابل وعده داد که فورا وامی را به مبلغ 30 هزار لیره طلای استرلینگ (معادل حدود یک میلیون و پانصد و شصت هزار دلار آمریکا در سال 2002) بپردازد و سالانه 5 هزار پوند به پادشاهان سعودی داده شود . علاوه بر آن این شرکت آمریکایی متعهد شد که مبلغ 50 هزار لیره طلای استرلینگ (2میلیون و ششصد هزار دلار) پرداخت کند. در صورت کشف نفت به مقادیر تجاری نیز مقادیری پرداخت خواهد شد. "عبدالله سلیمان" به نیابت از پادشاه این توافقنامه را در 29 مه 1933 امضا کرد و پس از 4 ماه از این تاریخ 2 تن از زمین شناسان شرکت سوکال به عربستان رفتند.
* نفت عربستان سوخت اصلی جنگ
جنگ جهانی به عربستان سعودی فرصت داد تا خود را در جهان مطرح کند. انگلیس و آلمان هر کدام برای جلب توجه عربستان تلاش می کردند. آلمانی ها سعی می کردند که از این شبه جزیره به عنوان دروازه پشتی برای حمله به روسیه استفاده کند. ولی پادشاه انگلیسی ها را ترجیح می داد البته نه به خاطر علاقه اش به آنها، زیرا در آن زمان انگلیس و مستعمره های این کشور همچنان منبع اصلی تغذیه پادشاهی آل سعود بودند.
نفت عربستان به دلیل یکی از منابع تأمین سوخت در جنگ، از اهمیت بسیاری برخوردار بود. حمله ژاپن و اشغال برمه و اندونزی موجب بسته شدن دو منبع مهم نفت شد. به وژه آنکه پس از استخراج بیش از 5 میلیون بشکه نفت طی 6 سال اول (جنگ جهانی دوم) توان تولیدی شرکت آرامکو به هفت و هشت دهم میلیون بشکه رسید. به عبارت دیگر در سال 1944 حدود 21 و 3 دهم میلیون بشکه نفت تولید شد؛ یعنی سه برابر ظرفیت تولید یک سال. در آن زمان نفت عربستان برای هم پیمانان این کشور بسیار حیاتی بود.
با وجود جایگاهی که عربستان در دنیا به دلیل کشف چاه های به دست آورد، این کشور پس از 14 فوریه 1945 نقش بارزی پیدا کرد. در این تاریخ ملک سعود اول با "فرانکلین دیلانو روزولت" دیدار کرد. روزولت طی سالها در حال تمجید از عربستان بود البته نه به خاطر نفت، بلکه به خاطر نقش این کشور در جنگ.روزولت همچنین به ارزش راهبردی ذخایر نفتی عربستان پس از سالهای جنگ به این کشور چشم داشت و می دانست که اگر سعودی ها را بهترین دوست آمریکا در کشورهای اسلامی کند، می تواند بر سلطه انگلیس در خاورمیانه غالب شود.
در 8 فوریه 1943 استاندارد اویل در نامه ای به "هارولند ایکس" وزیر خارجه آمریکا درخواست کرد که دولت روزولت را برای مقابله با نفوذ انگلیس از طریق کشاندن عربستان زیر سایه آمریکا، تشویق کند.
پس از 10 روز، معاون وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که عربستان دارای منافعی حیاتی برای آمریکا است و دستور داد که کمکهای غیر مستقیم به عربستان که به 100 میلیون دلار می رسید، ادامه یابد.
از سال 1940 انگلیس حدود 40 میلیون دلار به عربستان سعودی تزریق کرد تا نفوذ خود را در این کشور حفظ کند. در مقابل آمریکا نیز کمکهایی را به میزان 13 میلیون دلار به شرکت نفت عربی آمریکایی داد تا هم با نفوذ انگلیس مقابله کند و هم شوروی را از دور و از منطقه خلیج فارس زیر نظر بگیرد.
* نخستین گام در روابط عربستان و آمریکا
"جیمز فورستال" وزیر نیروی دریایی در نامه ای با مُهر "بسیار سری" در 11 دسامبر 1944، تأکید کرد که قدرت آمریکا در کنفرانسهای بین المللی به مواد حیاتی مانند نفت بستگی دارد و مشکلاتی مانند خطوط هوایی، حمل و نقل، پایگاه های دریایی، توافقنامه امنیتی بین المللی، همگی به ذخایر نفتی بستگی دارد. بنابراین فعالیت در زمینه افزایش ذخایر نفتی در این زمان بسیار مطلوب است.
برای عربستان آمریکا نسبت به انگلیس یک ویژگی برتر داشت. بن سعود همه زندگی خود را به جنگ برای کسب قدرت در کشورش گذراند. و این کار را نکرد که آن را در مقابل کشوری مانند انگلیس که دارای تاریخچه ای استعماری است و همیشه به دنبال دخالت در منطقه بود، از دست بدهد. به همین دلیل با توجه به دور بودن آمریکا از نظر جغرافیایی به نظر آمریکا گزینه ای امن تر برای عربستان بود.
روزولت و بن سعود در مذاکرات خود دیدگاه های مشترکی را در خصوص بسیاری از مسائل و همکاری ها به وجود آوردند.
این دو مسئول با تبادل هدیه از یکدیگر خداحافظی کردند: ملک سعود به روزولت یک چاقوی جواهر نشان داد و به همسر و دخترش نیز که او را همراهی کرده بودند لباس هدیه داد. در مقابل روزولت یک فروند هواپیمای "داگلاس" داد که قرار شد بعدا به او تحویل داده شود. وی همچنین صندلی متحرکی را که مشابه صندلی خودش بود به بن سعود داد. چرا که وی از زخمی کهنه در پایش رنج می برد و به ندرت صندلی خود را ترک می کرد. تا اینکه در سال 1953 به دلیل چاقی و کم تحرکی درگذشت.
* محمد بن عبدالوهاب از کجا آمد؟
محمد بن عبدالوهاب از شهری صحرایی به نام "العیینه" در شمال غربی ریاض اخراج شد . وی در سال 1703 یا یک سال پس از آن در این شهر به دنیا آمد. وی در دوازده سالگی با دختری که پدرش برای او انتخاب کرده بود ازدواج کرد. وی به مناطق کرد نشین، بغداد، بصره در عراق سفر کرد.
عبدالوهاب کارهایی را که مسلمانان انجام می دادند شرک می دانست: زیارت قبر پیامبر و اولیاء خدا و قربانی کردن و ....
پس از آن عبدالوهاب را از بصره اخراج کردند.
تعصب وهابی در برهه اخیر بیش از حد لازم شدت گرفت است.
* سر بریدن 5 هزار شیعه در کربلا
حدود 200 سال قبل وهابی ها و هواداران محمد بن سعود به دنبال جنگ طلبی در شبه جزیره عربستان بودند. در سال 1801 گروهی از وهابی ها به کربلا و یکی از مقدس ترین اماکن شیعیان یورش بردند و طی 8 ساعت 5 هزار شیعه را سر بریدند و صحن امام حسین (ع) را ویران کردند.
افراد قبایل وهابی به بن سعود کمک کردند که دو شهر مقدس مکه و مدینه را تحت کنترل خود در آورد و با مخالفان به جنگ پرداختند و آنان را از این دو شهر بیرون راندند.
بن سعود و هواداران جنگ طلبش تقریبا فضایی جدید را به وجود آوردند که تقریبا تقلیدی از پروتستانها بود. در همان زمان نفت کشف شد و مورد بهره برداری قرار گرفت.
* وهابیت، غرب و نمونه اسرائیلی
تشکیل اوپک در سال 1960 این فرصت را به آل سعود داد که شرکتهای آمریکایی را تحت فشار قرار دهد. سیاستمداران آمریکایی نیز به مدت یک ربع قرن به ایجاد توازن در نفت مازاد جهانی کمک کردند. به صورتیکه آنها مقادیر بسیار زیادی از نفت خریداری شده از خارج را ذخیره کردند. پیش از نیمه سال 1950 تولید کنندگان نفت و شرکتهای ذغال سنگ آمریکایی از واردات خارجی اشباع شده بودند.
"دوایت آیزنهاور" در سال 1959 سهمیه هایی الزامی را بر واردات نفت از خارج تعیین کرد. پس از 14 سال، هنگامی که ریچارد نیکسون این سهمیه ها را حذف کرد، آمریکا باید از این مازاد استفاده کرده و به واردکننده نفت تبدیل می شد. مدت زیادی طول نکشید که اعراب آمریکا را به دلیل اهمال مجازات کردند.
در 6 اکتبر 1973 سوریه و مصر به اسرائیل (رژیم صهیونیستی) حمله کردند. دو هفته بعد در 19 اکتبر سازمان اوپک در واکنش به حمایت آمریکا و غرب از اسرائیل، صادرات نفت به آمریکا را کاملا ممنوع کرد.
در روز دوم "ملک فیصل" پادشاه عربستان، طبق اظهارات مسئولان آمریکایی قانع شد که در محاصره غرب شرکت نخواهد کرد و زیر بار فشار ائتلاف عربی تولید کنندگان نفت نرود. ناگهان شیر دلار نفتی ابعاد جدیدی یافت .. آیا می توان این شیر را برای کسب پول بیشتر گشود یا اینکه آن را بست تا مقادیر بیشتری ذخیره سازی شود.
طی هفت دهه، ریاض مجموعه ای متشکل از 30 هزار خانوار تأسیس کرد. پایتختی متشکل از 4 میلیون نفر که مسلمانان و غیر مسلمانان از کشورهای مختلف برای کار در چاه های نفت وارد آن شدند. همزمان، عربستان سعودی ثروتهای نفتی خود را به خارج از این کشور سرازیر کرد: دانشگاه های آمریکایی (صدها سعودی از زمان پایان جنگ جهانی دوم در مدارس آمریکایی تحصیل کردند)، و بسیاری (از سعودی ها) برای خرید کالاهای فاخر در بازارهای لندن، پاری و رم گشت زدند.
در یک شبانه روز، جامعه قرون وسطایی به جامعه ای نوین تبدیل شد.
بن سعود همواره نمی توانست به صورت کامل پروتستانهای متعصب را تحت کنترل خود در آورد. به ویژه سران اخوان که وارد قدرت نشدند؛ البته برخی دیگر که به ریاض آمدند به زندان افتادند.
در 5 ژوئیه 1967 اسرائیل (رژیم صهیونیستی) به مصر، سوریه و اردن حمله کرد و در عملیاتی سریع این سه کشور را شکست داد و بخشهایی از سه کشور را اشغال کرد. بسیاری از عربها از این شکست ذلت بار رنج بردند.
ولی برای برخی مسلمانان این شکست بسیار بدتر بود، زیرا آنان قدس و قبه الصخره، سومین مکان مقدس در اسلام را از دست دادند.
در آغاز اعراب به خیابانها ریخته و به اقدامات آمریکا اعتراض کردند؛ ولی آنها بعدا متوجه شدند که از سوی دولتهایشان فریب خورده اند. و با وجود همه سلاح هایی که طی سالها خریداری شده بود، هیچ کار قابل توجی انجام نشد. چرا؟ زیرا بسیاری از پولهایی که باید صرف نهادهای دفاعی می شد، در کسیه شاهزادگان فاسد و سیاستمداران و افسران ارتش سرازیر شد.
از سال 1970 به بعد، خاندان حاکم در عربستان و جمعیت های خیریه این کشور، دلارهای نفتی خود را در ساخت مدارس دینی در داخل و خارج از عربستان به کار گرفتند، تا نسل جدید را با خشونت آمیز ترین و افراطی ترین تفسیر از اسلام تربیت کنند.
در این بین وهابی ها به عنوان اسلامگرایان افراطی پا به عرصه گذاشتند. مدارس دینی بهترین مکان برای آماده کردن جنگجویان بود. در سال 1980 این مدارس به مکانی حاصلخیز برای افراط گرایان تبدیل شد و از آنجا دعوت برای جنگ مقدس ضد شوروی متجاوز در افغانستان سر داده شد. عناصر مسلح با سلاح های آمریکا و حمایت مالی و لجستیکی این کشور مجهز شدند و "افغان عرب" هدایت جنگ سرخ به سوی مسکو را برعهده گرفتند و مسیر تاریخ را تغییر دادند.