سیستان و بلوچستان

سیستان و بلوچستان
دوشنبه 19 اسفند 1392 - 13:00

استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود صد و هشتاد و هفت هزار و پانصدو دو کیلومتر مربع، در جنوب شرقی ایران واقع شده است.

این استان پهناور در سمت شرق با کشور پاکستان 900 کیلومتر و با کشور افغانستان 300کیلومتر مرز مشترک دارد؛ در قسمت جنوب با دریای عمان به طول تقریبی 270کیلومتر مرز آبی دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول 190 کیلومتر و در قسمت غرب با استان کرمان به طول 580 کیلومتر و با استان هرمزگان به طول 165 کیلومتر همجوار است.

استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترین استان‌های کشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشکیل یافته است که از لحاظ طبیعی با یکدیگر کاملاً متفاوتند.

ناحیه سیستان 8117 کیلومتر مربع، در قسمت شمالی این استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودی است که از آبرفت‌های دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشکیل شده است.

ناحیه بلوچستان به مساحت 179385 کیلومتر مربع منطقه وسیع کوهستانی است که حد شمالی آن کویر لوت و حد جنوبی آن دریای عمان است.

مرزهای طولانی آبی و خشکی استان با کشورهای افغانستان، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژه‌ای را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است. چندگانگی و تنوع مذهبی، گویش‌های مختلف و نمود تعلقات قومی و قبیله‌ای از دیگر ویژگی‌های اجتماعی این استان است.

بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان سیستان و بلوچستان سال 1375 دارای هفت شهرستان، 29 بخش، 16شهر، 92 دهستان و 6038 آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستان‌های آن عبارتند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیک شهر.

جغرافیای طبیعی و اقلیم استان

در مطالعات زمین‌شناسی منطقه شرق ایران را معمولاً به عنوان یک واحد مستقل بررسی می‌کنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمین‌شناسی در اثر جنبش‌های کوه‌زایی از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهکی از نوع دریایی و سپس رسوباتی با مواد نسبتاً درشت و نرم‌روی هم انباشته شده است.

قسمت جنوبی استان (مکران) یکی از مناطق در حال فرونشستن تدریجی است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات رس ماسه‌ای دوران سوم است که عمق آن به بیش از یک کیلومتر می‌رسد. بر همین اساس پوسته اقیانوس هند با شیب بسیار تندی در زیر این منطقه به داخل زمین فرو می‌رود که یکی از علت‌های بوجود آمدن گل فشان‌ها و چشمه‌های آب معدنی فراوان در این منطقه است.

ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمین‌شناسی تعلق دارد و سنگ‌های آن اغلب آهکی و گچی است. به عقیده زمین‌شناسان، بعضی کوه‌های این استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم تعلق دارند.

ارتفاعات سیستان و بلوچستان،‌ جزو رشته‌ کوه‌های مرکزی ایران و شامل ناهمواری‌های شرق چاله‌ لوت و ارتفاعات دیواره شرقی و جنوبی چاله جازموریان است.

این ارتفاعات در همه جا پیوسته نیستند، به طوری که حوضه‌های پستی در فواصل این ارتفاعات پدید آمده‌اند. پهنای کوهستان‌ها از شمال به جنوب افزایش می‌یابد و در فاصله ایرانشهر- کوهک به بیشترین حد خود می‌رسد. این ناهمواری‌ها مشتمل بر کوه‌های سیستان و کوه‌های بلوچستان است.

منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی، از یک طرف تحت تأثیر جریان‌های جوی متعدد مانند: جریان بادی شبه قاره هند و به تبع آن باران‌های موسمی اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرض‌های متوسط قرار دارد که گرمای شدید مهم‌ترین پدیده‌ مشهود اقلیمی آن است.

در وضعیت هواشناسی این منطقه بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیل‌آسا، رطوبت زیاد  و مه صبحگاهی پدیده‌ای قابل توجه است. این استان تابستان‌های گرم و طولانی و زمستان‌های کوتاه دارد.

از آنجا که حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتی‌گراد می‌رسد، رویش گیاه در اراضی آبی تقریباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگی در زمستان صورت می‌گیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنک در ماه‌های آذر، دی و بهمن و تابستان گرم در بقیه فصل‌های سال دارد.

در تمام شهرهای استان حداکثر دمای سالانه، بالای چهل درجه سانتی‌گراد گزارش شده است. این مقدار در ماه تیر، در ایرانشهر به پنجاه و یک درجه بالای صفر می‌رسد. کم‌ترین حد دمای استان در ماه‌های آذر و دی ثبت شده است. میانگین حداقل دمای سردترین ماه سال بین حدود دوازده تا سیزده درجه سانتی‌گراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرم‌ترین شهر آن ایرانشهر است.

اختلاف و نوسان دمای بین زمستان و تابستان و حتی در یک شبانه‌روز بسیار بالا است، ولی حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه می‌رسد نواحی ساحلی دریای عمان به علت رطوبت ناشی از مجاورت با دریا، تا حدودی از این امر مستثنی است و آب و هوای گرم آن با رطوبت بیشتری همراه است.

به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهای موسمی، میزان تبخیر در این استان زیاد است و به طور متوسط چهار میلی‌متر در روز گزارش شده است. بارندگی عمدتاً در ماه‌های زمستان صورت می‌گیرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در این ناحیه اثری از باران مشاهده نمی‌شود. میزان بارندگی از طرف شرق به غرب استان افزایش می‌یابد.

متوسط سالیانه بارندگی آن حدود هفتاد میلی‌متر و بسیار نامنظم است. بیشترین نزولات جوی، در شهرستان‌های خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بیست میلی‌متر است. کمترین مقدار بارندگی در شهرستان زابل روی می‌دهد و متوسط سالانه آن 51 میلی‌متر است میزان متوسط رطوبت نسبی در سواحل دریای عمان، حدود 70 تا 80 درصد در دی ماه است.

در تابستان مقدار رطوبت نسبی کاهش می‌یابد، ولی کرانه‌های غربی بلوچستان به علت نزدیکی به اقیانوس هند در تابستان نیز رطوبت نسبتاً بالایی دارد.

تاریخچه باستانی سیستان

سیستان امروزی قسمت شمالی استان را دربرمی‌گیرد. در اوستا، سیستان یازدهمین سرزمینی است که «اهورامزدا» آفریده است.

همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه است. مورخین بنای سیستان را به گرشاسب- یکی از نوادگان کیومرث- نسبت داده‌اند.

این ناحیه به دلایل موقعیت خاص استراتژیکی و جغرافیایی در تمام دوره‌های تاریخی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. سیستان در زمان هخامنشیان، منطقه‌ای آباد بود. این امر در کتیبه‌های بیستون و تخت جمشید که سیستان را یکی از ممالک شرقی داریوش ذکر کرده‌اند، منعکس شده است.

نام سیستان، از نام اقوام آریایی «سکا» اخذ شده است. سکاها در حدود سال صد و بیست و هشت پیش از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافته‌اند. نام قدیمی سیستان «زرنگا» یا «زرنگ» بود. پس از مهاجرت «سکاها» به طرف جنوب، در زمان فرهاد دوم اشکانی گروهی از آ‌نان در زرنگ مستقر شدند.

از این زمان به بعد زرنگ، به  نام آنان سکستان نام گرفت. شهر زرنگ فعلاً جزء‌ افغانستان است و در محل آن روستای کوچکی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزدیکی آن روستا، تل بزرگی است و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابه‌های ارک زرنگ و قلعه و باروی آن دیده می‌شود. لفظ زرنگ، قدیمی‌‌ترین نام سیستان و زاولستان است که در کتیبه داریوش، زرنگا آمده است.

به عقیده محققین  «زرنگ» و «زریه» که در زبان اوستایی به نام دریاست و «دریه» در لغت هخامنشی و «زریا» در پهلوی و «دریا» به زبان امروزی همه یک مفهوم دارند و مراد از آنها دریای «زره» یا «هامون» است. مؤلف کتاب «حدود العالم» نیز «زرنگ» را مرکز سیستان دانسته است.

نیمروز، نام دیگر سیستان است و به معنی جنوب است. بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطوره‌ای ایران چون زال، سام و رستم نسبت می‌دهند. زمانی که سیستان به دست اردشیر بابکان فتح شد، جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار می‌آمد. در سال بیست و سه هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح کردند، ولی در اثر نافرمانی مردم این ناحیه شورش‌های متعددی بروز کرد. سرانجام در زمان معاویه، مردم این خطه به اطاعت کامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان که فاتح سیستان بود، به حکومت آنجا منصوب شد.

اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام «یعقوب لیث صفاری» بود که از رودخانه سند تا شط‌العرب را تحت فرمان داشت. عمرولیث- برادر وی- نتوانست این موقعیت مهم را حفظ کند و سرانجام به دست اسماعیل سامانی در بغداد به قتل رسید.

با وجود این، سیستان تا چندین قرن تحت سلطه امرای صفاری باقی ماند وطاهر از نوادگان عمر و تا 295 قمری ایالت فارس و کرمان و سیستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفاری روی به ضعف گذاشت بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یک مدتی در این سرزمین فرمان راندند. در زمان مغولان و تیموریان خرابی‌های زیادی در سیستان به وجود آمد که به از بین رفتن سدها، کانال‌ها و مناطق آباد سیستان منجر شد.

در سال 810 قمری، جلال‌الدین خوارزمشاه از هندوستان وارد سیستان شد و به منظور مبارزه با مغول‌ها به گرد‌آوری و تجهیز سپاه پرداخت. چنگیز‌خان، جغتای را اعزام کرد تا ضمن تصرف هرات مانع پیوستن لشکریان تازه نفس به لشکریان جلال‌الدین شود.

سرانجام سلطان جلال‌الدین از جغتای شکست خورد و سردار مغول با بی‌رحمی هر چه تمام به قتل و غارت و ویرانگری در این سرزمین پرداخت. در سال 914 قمری شاه اسماعیل صفوی سیستان را تصرف کرد. پس از شاه اسماعیل- در زمان حکومت نادرشاه- اختلاف‌های داخلی سبب خرابی‌های زیادی در این سرزمین شد.

سرانجام سپاهیان ایران در هزار و هشتصد و شصت و پنج میلادی، سیستان را از دست امرای سرکش پس گرفتند و دو سال بعد این سرزمین تحت حکومت امیر منصوب دولت مرکزی ایران قرار گرفت.

در سال‌های بعد نیز این منطقه دستخوش حوادث و وقایع زیادی شد. کشمکش‌های افغانستان با ایران بر سر ادعاهای آن کشور نسبت به سیستان منجر به دخالت بریتانیا به عنوان حکمیت گردید. کمیسیون تشکیل شده توسط بریتانیا، سیستان را در امتداد خطی از بند سیستان بر هیرمند به طرف کوه ملک سیاه در غرب گودزره، بین ایران و افغانستان تقسیم کرد.

با این کار، قسمتی که اروپائیان عنوان «سیستان خاص» به آن داده‌اند (در مقابل «سیستان خارجی» که به افغانستان واگذار شد) به ایران تعلق گرفت. طی دهه‌های اخیر منطقه سیستان با توسعه زیربناها و استقرار برخی از صنایع و رشد مناسب فضای شهری و روستایی، نسبت به گذشته آبادانی فراوانی یافته است.

تاریخچه باستانی بلوچستان

سرزمینی که اکنون بلوچستان نام دارد، به اسم «مکا» «مکه» مشهور بود که یونانی‌ها آن را «گدروزیا» نامیدند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسکریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از ترکیب این کلمه با کلمه «مکا» کلمه‌ای پدید آمد که به مرور زمان به «مکران»(سرزمین باتلاق‌ها) تبدیل شد.

کلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد که بلوچ‌ها در آن سکونت کردند.در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساکن بلوچستان، طوایف خارجی کمتر در آن ناحیه نفوذ کرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت کرده‌اند.

آنان لهجه خاصی دارند که به بلوچی معروف است در تپه‌های بلوچستان آثاری به دست آمده است که تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد می‌رساند. آنچه مسلم است، کورش هنگام لشکرکشی به هند، مکران را نیز تصرف کرد.

فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یکی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسکندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است که در جریان آن در اثر وجود ریگ‌های روان، بیابان‌های خشک و بی‌‌آب و سرسختی مردمان این سرزمین‌، اکثر قوای خویش را از دست داد در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عرب‌ها فتح و یکی از سرداران عرب به عنوان حاکم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفت‌ها و جنگ‌های مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترک کرد در سال 314 قمری سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.

در زمان حکومت سلجوقیان در کرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع کرمان شد بعد از حکومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حکومت مرکزی تسلط کاملی بر آن نداشت. محمدشاه قاجار ایرانشهر را تصرف کرد و پس از آن تمامی نواحی ساحلی بلوچستان به مرور زیر سلطه حکومت مرکزی ایران قرار گرفت.

زاهدان

شهر زاهدان که امروز مرکز سیستان و بلوچستان است، سابقه چندانی ندارد. در اوایل پادشاهی فتحعلی شاه قاجار، در زاهدان چاه آبی بود که راهزنان پس از حمله به کاروان‌ها و چپاول‌ دارایی آنان، ساعتی یا شبی را در آنجا سپری می‌کردند.

پیرامون این چاه جنگل‌های انبوهی از درختان تاغ و گز بود که اکنون اثری از آن نیست. در سال هزار و سی صد و پانزده هجری قمری یکی از ساکنان آن محل کاریزی در آنجا حفر کرد و آبادی کوچکی به وجود آمد که «دزد‌آب» نام گرفت چهار سال بعد، متخصصان بلژیکی که در استخدام دولت ایران بودند، جهت دایر کردن گمرک‌خانه به دزد‌آب آمدند.

از این زمان، به تدریج بر وسعت و جمعیت دزدآب افزوده شد. از سال هزاروسیصد و چهارده شمسی دزدآب به زاهدان تغییر نام یافت. اولین نشانه‌های شهرنشینی با احداث خط آهن از کویته پاکستان به زاهدان پدیدار شد و با توسعه‌های بعدی، زاهدان امروزی به مرکز استان تبدیل شد. زاهدان شهر جدید الاحداثی است که بر سر راه کرمان به مشهد، کرمان به چابهار و نزدیک مرز پاکستان و افغانستان واقع شده است.

جاذبه‌های دیدنی:

        قلعه سام، قلعه تیمور، کاروانسرای رباط شورگز، کوه ملک سیاه، کوه‌های بسیستان، رودخانه سیانجان (تلخ آب)، دشت سیستان، دشت لوت، دریاچه سه دریا، مسجد شاه ‌علی [آشنایی با مساجد]، زیارتگاه ملک سیاه

شهر ایرانشهر

این شهر در قسمت مرکزی بلوچستان در فاصله سیصد و شصت و پنج کیلومتری زاهدان واقع شده است. ایرانشهر یکی از شهرهای قدیمی ایران است که قبلاً  فهره یا فهرج نامیده می‌شد.

در «اوستا»  از این شهر به نام «پهله» یا «پهره»  نام برده شده است. معرب این دو کلمه فهره به معنای شهر بزرگ است که نشان می‌دهد این مکان در قدیم مرکزیت داشته و یکی از بزرگترین شهرهای بلوچستان و ایران بوده است.

به همین جهت آن را همواره با پسوند شهر ذکر کرده‌اند. ایرانشهر در زمان حمله اسکندر، منطقه‌ای آباد و سرسبز بود و مورخین ایرانی نوشته‌اند که اگر آب و علف و خرمای پهرگ به داد قشون اسکندر نرسیده بود حتی کسی زنده باقی نمی‌ماند.

در زمان ناصر‌الدین شاه قاجار، والی بلوچستان به دلیل آب و هوای خوب این منطقه قلعه‌هایی در آن ایجاد کرد.

ایرانشهر با توجه به قدمت تاریخی و گسترش تدریجی به نمونه‌ای از شهر معاصر تبدیل شده است.

جاذبه‌های دیدن:

    قلعه ایرانشهر، قلعه بمپور، قلعه سرباز، کوه بزمان، کوههای بلوچستان، دره سرسبز، رودخانه بمپور، رودخانه کارواندار، رودخانه رایج، چشمه هودیان، چشمه کنتی، چشمه پوزه باغ، چشمه تنگ، چشمه مکسان، چشمه تشت، چشمه جمشید، چشمه اسپیدز، چشمه پاک، چشمه بزمان 1، چشمه بزمان 2، چشمه کتوکان، روستای چانف، ناحیه بمپور، هامون جازموریان، منطقه حفاظت شده بزمان

چابهار

چابهار جنوبی‌‌ترین شهر استان است که در فاصله هفتصد و شصت و یک  کیلومتری زاهدان قرار دارد. این شهر در زمان‌های قدیم «بندر تیس» نام داشت  که در حال حاضر خرابه‌های آن در نه کیلومتری چابهار امروزی به جا مانده است.

بندر تیس در آن ایام اهمیت و اعتبار فراوان داشت و یکی از مراکز مهم تجاری کرانه‌های دریای عمان بود.

بندر چابهار در گذشته‌های دور در تجارت خارجی ایران اهمیت وافری داشت، ولی در قرن گذشته در اثر کم‌توجهی از رونق آن کاسته شد.

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به علل مختلف از جمله شرایط جنگی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.

بندر امروزی چابهار اهمیت سوق‌الجیشی دارد و در حال حاضر یکی از مناطق آزاد تجاری کشور محسوب می‌شود.

جاذبه‌های دیدنی:

        رودخانه باهوکلات، روستای تیس، منطقه حفاظت‌شده باهوکلات (گاندو)

شهر خاش

خاش امروزی در نزدیکی شهر قدیمی خاش قرار دارد که تاریخ پیدایش آن به پیش از حکومت نادر می‌رسد. این شهر تا قبل از نادرشاه به علت ناامنی و آمد و شد راهزنان و یاغیان چندان اعتبار نداشت.

نادرشاه ضمن سرکوب راهزنان، این منطقه را امن کرد و «میربای‌خان»‌ را به حکومت آنجا فرستاد. میربای‌خان در میان آبادی قلعه‌ای ساخت و در عمران و آبادانی خاش کوشش‌ها کرد.

پس از کشته شدن نادرشاه، انگلیسی‌ها موقع را مغتنم شمرده و به منطقه خاش وارد شدند و بناهایی در آنجا ایجاد کردند. در همین زمان سردار «ایدوخان» رئیس «طایفه ریگی»‌ بر آنجا تسلط پیدا کرد و قلعه‌های دیگری به نام‌های حیدرآباد و ناصری بنا کرد. بدین ترتیب خاش رو به ‌توسعه و‌ آبادانی گذاشت و از شکل یک روستا خارج شد و آرام آرام سیمای شهری  به خود گرفت.

جاذبه‌های دیدنی:

        برج لار، قله تفتان، قله چهل تن، چشمه اسکل آباد، چشمه جم چین، قنات کوکلو، چشمه آمنی، چشمه دوشینگ، چشمه برآب، چشمه تفتان، چشمه برآبک، چشمه زنگ، چشمه مرغاب، چشمه ترشاب، چشمه گنج امین، هامون گابی، دریاچه والان

زابل

این شهرستان در قدیم سیستان و نیمروز خوانده  می‌شد. محلی که امروزه زابل نامیده می‌شود، پیش از این زمین‌هایی با تپه‌هایی از ماسه‌های روان و رسوبات  دریایی بود که قسمتی از آن در مسیر رودخانه قرار داشت.

با کم شدن آب رودخانه بر وسعت خشکی‌های اطراف آن افزوده شد و با اتصال این منطقه به روستای حسین‌آباد، آبادی بزرگی تشکیل گردید.بعدها تأسیس پادگان نظامی بر اهمیت آن افزود در سال هزار و سیصد و چهارده شمسی بر طبق تصویب هیأت وزیران، آن آبادی را زابل نامیدند و در سال هزار و سیصد و شانزده شمسی به مرکز سیستان تبدیل شد.

از ارتفاعات مهم این شهرستان کوه خواجه یا رستم است که در غرب قرار دارد. در برابر این کوه تصویری از رستم پهلوان که گرزی دو سر در دست دارد نقش بسته است.

در دامنه‌های جنوبی آن نیز ویرانه بناهای منسوب به دوره اشکانیان به جا مانده که در زمان خود بسیار با شکوه بوده است. زابل امروزی شهری نسبتاً‌ توسعه یافته و مجهز به انواع خدمات مورد نیاز جامعه شهری است.

جاذبه‌های دیدنی:

        میل قاسم‌آباد، شهر سوخته، شهر باستانی زرنج، زاهدان کهنه، تپه غلامان، آتشکده کرکوی، رودخانه هیرمند و چاه نیمه، قلعه ساسانی کوه خواجه، منطقه حفاظت‌شده هامون

شهر سراوان

سراوان شرقی‌ترین شهر استان سیستان و بلوچستان  است که با مرکز استان 352 کیلومتر فاصله دارد. بسیاری از روستاهای اطراف سراوان خاک رس مرغوبی دارد که با بهره‌برداری از آن، کوزه‌گری و سفال‌سازی  بویژه در ناحیه گلیپورگان رونق یافته است آثار به دست آمده در سراوان نشان می‌دهد که این شهرستان سابقه تاریخی و تمدن بسیار کهنی دارد.

قبل از سال 1305 شمسی نام این محل «شستون»  بود که به ‌تدریج بر وسعت آن افزوده شد و به سراوان  معروف گردید.

جاذبه‌های دیدنی:

    کوه سلیمان، رودخانه ماشکل (ماکشید)، هامون ماشکل، قلعه جانی (کوشان قدیم)

شهر نیک‌شهر

شهرستان نیک‌شهر که در سالهای اخیر به شهرستان مستقلی تبدیل شده، قبلاً در محدوده شهرستان ایرانشهر قرار داشت. نیک‌شهر موقعیت طبیعی و جغرافیایی جالب توجهی دارد و مرکبات آن بسیار مشهور است. پیشینه تاریخی نیک شهر با تاریخ ایرانشهر پیوند خورده است.

قلعه قدیمی چهل دختر از آثار تاریخی مهم نیک‌شهر است.از مراکز دیدنی و باستانی شهر می توان به قلعه چهل دختران، رودخانه کاجو، رودخانه‌کهیر و روستای بوگ اشاره کرد.

پربیننده ترین خبرها