آمیش یک فرقه مسیحی آناباپتیست است که در سال ۱۶۹۳ به وسیله رهبر مِنونیهای سوئیس، یاکوب آمان بنیان نهاده شد. بیشتر آنها در ایالات متحده آمریکا و کانادا زندگی میکنند و به چند گروه اصلی تقسیم شدهاند. پیروان فرقه آمیش کماکان بر اساس روشهای قدیمی نیاکانشان مانند استفاده از اسب برای کشاورزی و حمل و نقل، روش پوشش سنتی و ممنوعیت استفاده از برق و تلفن در خانه زندگی میکنند.
سبک زندگی آمیش ها سبب شده که از بقیه مردم کاملا متمایز باشند. در دنیا حدود 300 هزار آمیش وجود دارد که بیشترآنان در آمریکا زندگی می کنند. اروپا بخشی از آمیشها را در خود جای داده و تعداد کمی هم در کانادا و مکزیک هستند. شهر لنکستر در ایالت پنسیلوانیا به تنهایی 30 هزار آمیش را در خود جای داده است. انزواطلبی جغرافیایی و اجتماعی آمیشها، تعیین جمعیت مجموع آنها را دچار مشکل میسازد.
آميشها در 30 ايالت آمريكا و ايالت انتاريو كانادا سكونت دارند. حدود دو سوم(64%) آنها در سه ايالت اوهايو(63990 نفر)،پنسيلوانيا(63785 نفر) و اينديانا(43235 نفر) زندگي ميكنند.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم بزرگترین مراکز اجتماع آمیش در هولمزکانتی در ایالت اوهایو، لنکسترکانتی در ایالت پنسیلوانیا و لگرنج در ایالت ایندیانا وجود دارند. با میانگین ۷ فرزند در خانواده، جمعیت آمیش به سرعت در حال رشد است.
مانند بعضی از مِنونیها، آمیشها وارثان گروههای آناباپتیست سوئیسی هستند که در اوایل سده ۱۶ در طول اصلاحات تندروانه شکل گرفتند. نام «آناباپتیسم» به معنی «دو بار غسل تعمید شده» است. یک بار در خردسالی و دوباره در بزرگسالی. نام "منونی" یا "مِنونیت" نیز قدیمیتر است و از نام "منو سیمونز" (۱۴۹۶-۱۵۶۱) گرفته شده است. سیمونز یک کشیش کاتولیک ِ رومی ِ هلندی بود که در سال ۱۵۳۶ میلادی به آناباپتیسم روی آورد و پس از دست کشیدن از ایمان کاتولیک، بهوسیله «اوب فیلیپس» دوباره غسل تعمید داده شد. او رهبر آناباپتیستهای سرزمینهای پست بود اما نفوذ و تأثیر او به سوئیس رسید.
آمیش، تغییر نامش را از "یاکوب آمان" (۱۶۵۶-۱۷۳۰)، رهبر مِنونی سوئیسی-آلمانی، گرفت. آمان باور داشت که مِنونیها از تعلیمات سیمونز فاصله گرفتهاند. به تدریج پیروی از او منجر به ایجاد یک تقسیم در مِنونیهای ِ سوئیسی و پیدایش فرقه آمیش در سال ۱۶۹۳ شد. به دلیل اینکه آمیشها نتیجه انشقاق از منونیها هستند، برخی این فرقه را یک گروه مِنونی ِ محافظهکار در نظر میگیرند. آمیشها نخست در قرن هجدهم، مهاجرت به پنسیلوانیا را آغاز کردند. آنها به دلیل اجتناب از جنگهای مذهبی و فقر و همچنین آزار و اذیتهای مذهبی مجبور به مهاجرت شدند. بسیاری از آنها در لنکستر در پنسیلوانیا ساکن شدند. پس از آن گروههای دیگر به آلاباما، دلاویر، ایلینویز، ایندیانا، آیوا، کانزاس، کنتاکی، میشیگان، مینهسوتا، میسیسیپی،میسوری، نبراسکا، نیویورک، اوهایو، مریلند، تنسی، ویسکانسین، مِین و کانادا مهاجرت کردند. آمیشهای باقیمانده در اروپا هم تدریجاً در منونیها ادغام شدند.
روابط با دنیای بیرون
در مجموع، فرقهٔ آمیش فشار دنیای مدرن را احساس میکند. بهعنوان مثال قوانین کار کودکان، شیوه قدیمی زندگی آنها را تهدید میکند. کودکان آمیش میآموزند که در سن پایین به کارهای سنگین مشغول شوند. اما قوانین کار کودکان، تعیین میکنند که کودکان قادر به انجام کارهای زیان آور هستند یا نه. بر خلاف اعتقاد عموم، بعضی از آمیشها رای میدهند و بهعنوان نمونه، عدالتخواهان جذب احزاب چپگرا و محافظه کاران وارد احزاب راست میشوند. از خدمت در ارتش امتناع میکنند و ذاتاً اهل دفاع و مقاومت نیستند. آنها به هیچ وجه از مزایا و کمکهای دولتی بهرهای نمیبرند، در صورتیکه مانند سایر شهروندان آمریکایی مالیات میپردازند.
آمیشها هم به دلیل نگرانی از تأثیر غیبت یکی از والدین بر زندگی خانوادگی و هم برای به حداقل رساندن تماس با انگلیسیزبانها (به قول آمیشها «غیرآمیش») ترجیح میدهند در منطقه خودشان کار کنند. اما به هر حال به دلایل گوناگون خیلی از آنها مجبورند دور از مزرعه به کار مشغول شوند.
آمیشها، بویژه کهن شیوهها، احتمالاً به خاطر پرهیزشان از مظاهر تکنولوژی معروف هستند. معمولاً پرهیزآنان از مواردی مانند اتومبیل و برق اشتباه فهمیده میشود. آمیشها به فناوری به عنوان یک شیطان نگاه نمیکنند. آنها دلایل خاص خود را برای پرهیز از برخی فناوریها دارند، بهعنوان نمونه معتقدند که بکارگیری برق، به استفاده از کالاهایی مانند تلویزیون منتهی میشود که میتواند سنت زندگی بیپیرایه آمیشها را به خطر بیندازد. اما از انرژی برق در موارد کاربردی دیگر مانند موارد فنی استفاده میکنند. به هر حال برخی از خانوادههای آمیش از برق برای روشنایی و لوازم ضروری خانگی هم استفاده نمیکنند و چراغها و یخچالهای نفتی را بکار میبرند. همچنین از برخی وسایل مدرن در کشاورزی بهره میبرند، اما باز از استفاده گسترده از تکنولوژی در کشاورزی پرهیز دارند. در این مورد، اینطور استدلال میکنند که استفاده از این فناوریها، کشاورزان آمیش را به خرید زمینهای دیگران و زیادهخواهی وسوسه میکند.
کرایهکردن اتومبیل و اتوبوس با راننده برای بعضی استفادهها مجاز است، اما انجام این کار در یکشنبهها ممنوع است، همانطور که هرگونه رد و بدل کردن پول قدغن است. برای موارد معمول و کار در مزرعه استفاده از اسب رواج دارد.
همچنین اغلب پرهیز آنها از فناوری تلفن اشتباه فهمیده شده است. آمیش از تلفن بیزار است چرا که مخل جدایی آنها از دنیا است و دنیای بیرون را در خانه میآورد. در واقع این پدیده یک ورود بدون اجازه در خلوت و شکستن تقدس خانواده دانسته میشود. اما آمیشها با نصب تلفن در خارج از خانهها و استفاده در موارد ضروری مخالفتی ندارند. آمیشها حساب بانکی ندارند و تنها با پول نقد خرید و فروش میکنند. مثل بقیه مردم برای خرید به مغازه می روند.
آمیشها برای اینکه با دنیای خارج ارتباطی نداشته باشند از الکتریسیته و تلفن و اینترنت استفاده نمی کنند. در سالهای اخیر که استفاده از سلولهای خورشیدی امکان تولید الکتریسیته را بصورت مستقل از خط انتقال فراهم ساخته ، استفاده از برق تولیدی از سلولهای خورشیدی در بین آمیش ها رایج شده است.
آمیشها به ارتش نمیپیوندند، از مزایای تامین اجتماعی بهره نمیگیرند، بیمه نمیشوند و هیچگونه کمک مالی دولت را نمیپذیرند. برخی گروههای آمیش، محدودیتهای کمتری دارند، بعضی اجازه استفاده از اتومبیل و برق را دارند و حتی ممکن است تشخیص آنها از میان جمعیت انگلیسی زبانها دشوار باشد.
آمیش بهعنوان یک گروه نژادی
آمیشها به واسطه تبار مشترک سوییسی-آلمانی خود، زبان و فرهنگ یکسان و همچنین ازدواج با همکیشان، به هم پیوستهاند. بنابراین آمیش معیارهای یک گروه قومی را دارد. اما آمیشها بیشتر خود را بهعنوان گروه مذهبی میشناسند تا نژادی. چرا که یک آمیشزاده در صورت انتخاب سبک زندگی دیگر، یا تخلف از قوانین، دیگر یک آمیش شناخته نمیشود. بعضی مواقع منِونیها بویژه در کانادا خود را از تبار آمیش میدانند.
"آمیش ها از تلفن ، برق ، اینترنت و تلویزیون استفاده نمی کنند"
شیوههای مذهبی
آمیشهای کهن شیوه، کلیسا ندارند و مراسم مذهبی را در خانههای خود برگزار میکنند. آنها یک هفته در میان، یکشنبهها در خانههای همدیگر به اجرای مراسم مذهبی میپردازند. پس از موعظه و خواندن سرودهای مذهبی به صرف نهار و معاشرت مشغول میشوند.
درعین حال نزد برخی آمیش ها کلیسا نقش خیلی مهمی در زندگی شان دارد. هر کلیسا یک مرد رو با رای به عنوان امام (پستر) اون کلیسا انتخاب میکند که مادام العمر هست و حق استعفا هم وجود ندارد.
مراسم ازدواج
مراسم ازدواج در روزهای سه شنبه و پنجشنبه در نوامبر و اوایل دسامبر پس از برداشت محصول برگزار میشود. عروس یک لباس نوی کتان آبیرنگ میپوشد که در مراسم رسمی دیگر در آینده نیز آن را به تن خواهد کرد. او هیچ آرایشی ندارد و به دلیل مممنوعیت داشتن جواهرات، حلقه ازدواج دریافت نمیکند. مراسم عروسی ممکن است چندین ساعت به طول بینجامد، سپس یک مهمانی جمعی شامل ضیافت، ترانهخوانی و قصهگویی برگزار میشود. عروس و داماد شب اول را در خانه پدر عروس به سر میبرند. کرفس یکی از غذاهای نمادین مراسم عروسی است. همچنین خانه را به جای گل با گلدانهای کرفس تزیین میکنند.
مردان مجرد حق گذاشتن ریش ندارند حتی اگر سن آنان بالا برود. همه مردان از کلاههای خاصی با لبه بلند استفاده می کنند (شبیه کلاه حصیری). آمیش ها به هیچ عنوانی رانندگی نمیکنند. یا از درشکه و اسب استفاده می کنند و یا از یکی از دوستان غیر آمیش خود خواهش می کنند که با خودرو اونها رو برای خرید و یا سفرهای ضروری جابجا کند.
کار مردان کشاورزی و دامداری و کارهای چوبی است (ساخت مبل و کمد و ...) این اقوام روزنامه مخصوص به خود دارند که تنها خبرهای مربوط به تولد بچه و یا ازدواج و یا مرگ افراد قوم در آن درج می شود. تعداد بچه های هر خانواده در دهه های گذشته 8 تا 10 فرزند بوده که در سالهای اخیر کاهش یافته است.
"آمیش ها هرگز رانندگی خودرو نمی کنند، اما ممکن است در غیاب درشکه از آن استفاده کنند"
زبان
علاوه بر انگلیسی، بیشتر آمیشها به یک گویش خاص از زبان آلمانی به نام آلمانی پنسیلوانیایی یا هلندی پنسیلوانیایی سخن میگویند که خود آمیشها به آن «دایچ» (deitsch) میگویند. گویش هلندی پنسیلوانیایی هیچ ارتباطی با زبان هلندی ندارد، اما ظاهراً با یکی از لهجههای آلمانی نزدیکی دارد.
بیشتر آمیشها در خانه، به گویشی معروف به هلندی پنسیلوانیایی یا آلمانی پنسیلوانیایی صحبت میکنند. بچهها در مدرسه، زبان انگلیسی میآموزند. فرقه آمیش از گروههای جداگانهای تشکیل شده از نواحی جغرافیایی یا جمعیتی تقسیم میشوند. هر ناحیه کاملاً مستقل است و دستورهای ویژه (آییننامه شفاهی) خودش را دارد. در میان آمیشهای سنتیتر، اعضایی که این قوانین را نقض کنند ممکن است طرد و یا اخراج شوند. در کنار ِ دو زبان ِ آلمانی ِ پنیسلوانیایی و انگلیسی که برای تعاملات ِ روزمرّهٔ داخل و خارج ِ جامعه ٔ آمیش به کار میروند، نیایشها و آوازهای مذهبی به زبان ِ آلمانی ِ عُلیا یند.
لباس
"در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود. لباسها هرگز نباید وسیلهای برای جلب توجه باشند."
در فرهنگ آمیش، ارزش زیبایی در سادگی دانسته میشود. لباسها هرگز نباید وسیلهای برای جلب توجه باشند چاپ هیج طرحی بر روی لباس مجاز نیست. زنان لباسهایی ساده و بلند به رنگ یکدست (مثلاً آبی) بر تن میکنند. اغلب در خانه از پیشبندهای سفید یا سیاه استفاده میکنند. همچنین زنان با توجه وضعیتشان، سرپوشهای سیاه یا سفید بر سر میکنند.
مردها معمولاً شلوار تیرهرنگ میپوشند و یک جلیقه یا کت تیره بر تن دارند. همچنین بند شلوار، کلاههای لبهدار حصیری یا نمدی سیاه از دیگر ویژگیهای پوشش مردان است. مجردها ریش و سبیل خود را میتراشند و مردان متأهل ریش خود را بلند میکنند اما سبیلشان را میتراشند. گذاشتن سبیل به دلیل ارتباط با نظامیگری (به طور سنتی) و فراهم کردن فرصت خودپسندی غیرمجاز است.
نحوه لباس پوشیدن زنان آمیش با توجه به سن و متاهل و مجرد بودن متفاوت است. همه دخترها و زنان آمیش باید کلاه خاصی داشته باشند. رنگ کلاه آنان بسیار مهم و دارای معنای خاصی است . به عنوان مثال اگر دختر جوانی کلاه سیاه به سر کند معنآی آن آمادگی برای ازدواج است و مردان قوم میتوانند از او خواستگاری کنند. در لباسهای زنهای آمیش هیچ دوختی بکار نرفته و با سوزن تکه های لباس را به هم وصل می کنند.
تحصیلات
کودکان آمیش تا کلاس هشتم بیشتر مورد درس نمیخوانند. چرا که عقیده بر این است که برای آماده کردن بچهها برای سبک زندگی آمیش، همین قدر کفایت میکند. تقریباً هیچ آمیشی به دبیرستان یا دانشگاه نمیرود. بیشتر گروههای آمیش، خودشان آموزشگاههای یک اتاقه با آموزگاران آمیش را برای کودکان راه اندازی کردهاند.
دختران حق درس خوندن بیشتر از مقطع راهنمایی رو ندارند چرا که وظیفه دختر در آینده خانه داری و نگهداری از بچه ها و شوهر داری است و نیازی بیشتر از این مقدار تحصیل نیست.
رامشپرینگا
رامشپرینگا به طور تحتالفظ به معنای «پرسه زدن» و «اینور و آنور دویدن» و[۱] در سنت آمیشها دورهای است که نوجوانان وقتی به سن ۱۶ سالگی میرسند، طی میکنند تا پس از آن، دست به انتخاب بزنند. آمیشها فرزندانشان را که تا این سن، تابع مقررات خانواده بودهاند، آزاد میگذارند تا خارج از محدودهٔ جامعهٔ آمیشها، زندگی در دنیای مدرن را تجربه کنند و آزادانه تمام لذتهای (گاه بیبند و بارانه) آن را مزه مزه کنند. پس از این دوره چند ماهه یا چند ساله، مجبورند از دو گزینه وفاداری به فرقه آمیش و یا ترک همیشگی آن یکی را انتخاب کنند. جوانان آمیش معمولاً تا سن ۲۱ یا ۲۲ سالگی فرصت دارند تا به اجتماع خویش بازگردند. بیشتر جوانان بازگشت به اجتماع آمیش را بر میگزینند.