سلفیه جهادی، افغان العرب تا داعش

سلفیه جهادی، افغان العرب تا داعش
شنبه 23 آبان 1394 - 16:12

تجربه شکل‌گیری نیروهای شبه‌نظامی چند ملیتی، که در جبهه‌ای واحد مشغول جنگ باشند تا قبل از داعش، متعلق به افغان‌العرب است. اصطلاح" افغان‌العرب" یا "عرب‌های افغان‌تبار" در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی به کسانی اطلاق شد که برای جهاد با کفار از سراسر خاورمیانه به نیروهای جهادی پیوستند.


به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم ،  از نظر مبانی تئوریک داعش را می‌توان دنباله و صورت کامل‌تری از افغان‌العرب دانست اما علی‌رغم اشتراکات نظری و عملی بین دو گروه یاد شده، دارای افتراقاتی نیز هستند. دو نیروی ؛ افغان العرب و داعش به عنوان جریان سلفی جهانی ، مطرح می باشند اما وجود برخی تفاوت ها، چالش هایی را برای داعش و یا همان دولت خلافت ، به وجود آورده است.

تضاد مبانی و اهداف

افغان‌العرب که بعدها القاعده از آن متولد گردید، در بستر فضای دو قطبی منطقه شکل گرفت. یکی از دو قطب جهانی به شکل مستقیم در این نزاع درگیر شد و اقدام به اشغال افغانستان نمود. به طور طبیعی کشورهای مسلمان منطقه که غالباً هم‌پیمآنان امریکا محسوب می‌شدند به کمک نیروهای جهادی شتافتند. این اشغال باعث شد، جنگی نیابتی بین دو قطب قدرت جهانی سامان پذیرد. اما نیروهای جهادی برای نبرد با شوروی اشغال‌گر، توجهی به مناسبات قدرت در جهان نداشتند. آنان به پشتوانه اسلام سنی سلفی و صدور فتواهای جهاد از عربستان و مصر که دو قطب علمی اسلام سنی محسوب می‌شود، به مبارزه و جهاد مبادرت می‌ورزیدند. بنابراین می‌توان گفت اصل کفرستیزی و تلاش برای پایان دادن به اشغال یک کشور اسلامی به عنوان اولویت‌های افغان‌العرب مطرح بود. این در حالی است که داعش در عراق اکنون در عراق و سوریه با هیچ نیروی اشغالگری رو به رو نیست. در سوریه هنگامی که سیل مجاهدان از سراسر کشورهای اسلامی برای نبرد با دولت مرکزی سرازیر شدند، ابتدا حس همراهی و تحسین معارضان سوری را در پی داشت اما بعد از مدتی اوضاع کاملاً دگرگون شد. اکنون بین نیروهای جهادی مانند جبهه النصره و داعش و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی سوری زد و خوردهای مستمری برقرار است. یکی از عوامل شکل‌گیری این دشمنی، تفاوت مبنای نزاع است. کسانی که از مناطق دیگر جهان آمده‌اند هدفشان تأسیس دولت خلافت است و حتی اسامی استان‌های سوریه و عراق را به ولایت‌های مختلف تغییر داده‌اند. آنان در این مناطق احکام اسلامی شریعت را پیاده می‌کنند و به هیچ عنوان مایل به برگشت به موطن خود نیستند. بسیاری از آنان به صورت نمادین اقدام به سوزاندن گذرنامه‌های خود کرده‌اند، در حالی که افغان‌العرب فقط می‌خواستند به اشغال شوروی خاتمه داده و بعد از آن به کشورهای خود بازگردند. بسیاری از کشورهای منطقه خصوصاً عربستان ، الجزایر و مصر نگران مسائل امنیتی بازگشت افغان‌العرب به موطن خود بودند.
منطقه شامات دروازه رویارویی جهان اسلام با اروپاست. به این جهت، اسلامی که در این مناطق وجود دارد با تسامح و تساهل همراه است و جامعه مسلمان سوریه از نظر فرهنگی با جامعه مسلمانان در عربستان و شمال
نیروی چندملیتی جهادی سلفی جهانی که داعش مهم‌ترین آن است، از نظر افراد تشکیل دهنده، با سلف خود یعنی افغان العرب، دارای تفاوت اساسی است.
افریقا کاملاً متفاوت است. داعش به بهانه تطبیق شریعت در ولایات تحت تصرف خود، منظره‌هایی را در خیابان‌های سوریه رقم زد که قبل از آن جامعه سوریه به هیچ عنوان با آن آشنایی نداشت. گردن زدن و یا قطع دست و پا در خیابان و نیز کشتارهای دسته جمعی، باعث شد خیلی زود شکافی بین داعش و دیگر نیروهای عمل کننده در سوریه به وجود آید. افغان‌العرب به هیچ عنوان درگیر این دست مسائل نبودند؛ چرا که در جامعه محافظه‌کار افغانستان عمل می‌کردند.
در حالی که طیف وسیعی از سوری‌های مخالف حکومت، در پی سرنگونی حکومت و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک و مدنی هستند،  بسیاری از نیروهای جهادی، خصوصاً داعش در پی تأسیس خلافت هستند. داعش تمام افرادی را که با حکومت‌ها، در قالب کارمندی یا نیروهای پلیس و ارتش همکاری می‌کنند، مرتد و مجازات آنان را مرگ می‌داند. از سوی دیگر داعش، تمام اقلیت‌های موجود در  جهان اسلام را مرتد دانسته و پیروان این ادیان را بین مرگ، کوچ اجباری و یا اسلام آوردن مخیر کردند و فجایع بسیاری به بار آوردند. این در حالی است که سوری‌ها و عراقی‌ها سال‌هاست که با اقلیت‌های قومی و دینی زندگی می‌کنند و دارای ارتباطات گسترده‌ای با هم هستند. کشتار اقلیت‌ها و توجیه این عمل برای سوری‌هایی که به داعش پیوسته بودند از دیگر چالش‌های داعش در سوریه بود که جدا شدن بسیاری از افراد را بعد از مدتی در پی داشت. این جدا شدن خود بر چرخه خشونت می‌افزود چرا که پشت کردن به خلافت اسلامی مجازاتی جز مرگ ندارد. گزارش‌های بسیاری از اعدام دسته‌جمعی نیروهای سابق داعش در دست است.

اختلاف فرهنگی مجاهدان
شکل‌گیری افعان‌العرب در دهه هفتاد میلادی محصول فتاوای متعدد جهاد و نیز همراهی نظام جهانی به رهبری امریکا بود. عمده این مجاهدان از کشورهای عربی به سوی افغانستان حرکت کردند. بر اساس آمارها کشورهای عربستان و مصر بیشترین مشارکت را در شکل گیری آن نیروها داشتند. نکته مهم آن است که نوعی تشابه در فرهنگ پیکارجویان وجود داشت. هرچند اختلافاتی بین جریان عبدلله عزام به عنوان کوشنده و تئوری‌پرداز اصلی افغان‌العرب و برخی نیروهای جهادی که دارای گرایش اخوانی بودند وجود داشت، اما این اختلافات هیچ موقع تبدیل به درگیری نظامی و یا یک چالش مهم و تأثیرگذار نگردید.
نیروی چندملیتی جهادی سلفی جهانی  که داعش مهم‌ترین آن است، از نظر افراد  تشکیل دهنده، با سلف خود یعنی افغان العرب، دارای تفاوت اساسی است. بر اساس آمارها اکنون بیش از 23هزار نفر از سراسر دنیا  به داعش پیوسته‌اند که بین آنان اتباع کشورهای انگلستان، استرالیا، اتریش، فرانسه، بلژیک و کانادا مشاهده می‌شوند. همچنین افرادی از آسیای مرکزی مانند چچن و نیز از شرق دور مانند چین، ژاپن و مالزی در بین پیکارجویان وجود دارند. سهم آسیا یازده هزار نفر، سهم شمال افریقا هفت هزارنفر و سهم اروپا
ابوسعید البریطانی می‌نویسد: "برادران سوری ما کارایی لازم را ندارند. فرق بین یک اروپایی و یک عرب تفاوت بین آسمان و زمین است. آنان غذا خوردن بلد نیستند و اگر به آنها اشتباهی را تذکر دهی خشمگین می‌شوند، عادت به تنبلی و فرار از مسئولیت دارند، رفتارهای آنان کودکانه است و از حیوان آزاری لذت می‌برند."
پنج هزار نفر تخمین زده می‌شود. مدیریت این ترکیب جمعیتی که هر کدام به یک حوزه فرهنگی تعلق دارند کار دشواری است. در سوریه صفوف داعش از اختلافات عمیق فرهنگی و تبعیض علیه دیگر اعضا رنج می‌برد. کسانی که از اروپا آمده‌اند با میزبانان خود هم‌سویی کمتری حس می‌کنند. یک جنگجوی انگلیسی در توئیتر خود نوشته بود:
"مجاهدان سوری در کارها غیر قابل اعتماد هستند و عادت به سرهم بندی کردن کارها دارند، آنان به طور وحشتناکی رانندگی می‌کنند، آنان حریم خصوصی همقطاران خود را رعایت نمی‌کنند و بدون اجازه از لوازم شخصی افراد استفاده می‌کنند، شارژر تلفن را بی‌اجازه بر می‌دارند و هنگام خروج از اتاق هر دمپایی را که جلوی آنها باشد می‌پوشند و به مالکیت افراد احترام نمی‌گزارند."
یکی دیگر از افراد داعش با نام ابوسعید البریطانی می‌نویسد:
"برادران سوری ما کارایی لازم را ندارند. فرق بین یک اروپایی و یک عرب تفاوت بین آسمان و زمین است. آنان غذا خوردن بلد نیستند و اگر به آنها اشتباهی را تذکر دهی خشمگین می‌شوند، عادت به تنبلی و فرار از مسئولیت دارند، رفتارهای آنان کودکانه است و از حیوان آزاری لذت می‌برند."
ابوسعید همچنین زمانی که می‌خواهد به دیگر انگلیسی‌ها که خواهان پیوستن به داعش هستند مشاوره دهد می‌نویسد:
"عرب‌ها دارای فرهنگ فردمحور هستند و قادر به انجام کار جمعی نیستند. آنان به صف ایستادن و به خط شدن را هم نمی‌توانند بیاموزند. به سختی می‌توان با یک عرب گفت‌وگویی متمدنانه داشت. اغلب آنان بلوف زدن و حرف‌های بی‌اساس زدن را دوست دارند. هنگام درخواست از یک سوری باید سر او فریاد کشید تا کاری را انجام دهد. عرب‌ها خودشان می‌گویند کفار ( اشاره به غرب) در مدیریت، برنامه‌ریزی و حسن انجام کارها از ما بهتر هستند. در پایان به طنز می‌گوید باید از نفهمی عرب‌ها به خدا پناه ببریم."
چارلی وینتر پژوهشگر موسسه کویلیام بریتانیا معتقد است که این‌گونه نوشته‌ها و بسیاری دیگر نشان می‌دهد که اختلافات فرهنگی به شکل شکننده‌ای در صفوف داعش در سوریه وجود دارد. او همچنین معتقد است که بین جنگجویان خارجی و سوری از نظر دریافت دستمزد و حتی بهره‌مندی از غنایم، نیز نابرابری جدی وجود دارد. بسیاری از این جنگجوها با همسر و فرزندانشان، در بهترین منازل موجود در مناطق تحت کنترلشان  زندگی می‌کنند. داعش مالکان را اخراج کرده و این افراد را که معمولاً سِمت‌های امیری و فرماندهی نیز دارند، در آن جای داده است. از سوی دیگر به جهت شکست‌های اخیر ، درآمد آنها به شکل کلی کاهش یافته است، اما عواقب آن فقط سوری‌های را شامل شده است. علی‌رغم آنکه داعش در رسانه‌های خود، بر اساس تعالیم اسلام، روی عناصر  مساوات و برابری و قسط و عدل اسلامی تأکید می‌کند، اما در عمل این رفتارهای تبعیض‌آمیز را انجام می‌دهد.
تجربه دوم شکل‌گیری نیروهای چند ملیتی در جهان اسلام در حال تکوین است. اختلافات سیاسی و مبنایی موجود در بین آنان و نیز اختلافات ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی و از همه مهمتر تبعیض‌های اقتصادی و نژادی چالش‌هایی است که در حال حاضر داعش نتوانسته است آنها را پشت سر بگذارد. با توجه به از دست دادن مناطق تحت کنترل و وسعت جبهه‌های نبرد، وجود دشمن مشترک شکاف‌های فعلی  در گروه را غیر فعال کرده است، اما اگر حالت سکون  و آرامش بر مناطق حاکم شود، قطعاً این شکاف‌ها و چالش‌ها می‌تواند برای هر مجموعه‌ای یک آسیب باشد.    


منبع : دین انلاین
 

پربیننده ترین خبرها