العالم - گوناگون
آگاتا کریستی (۱۸۹۰ – ۱۹۷۶)، نویسنده انگلیسیِ رمان های جنایی و کاراگاهی است. آثار وی چنان تاثیری بر ادبیات جنایی گذاشت که به وی لقب «ملکه جنایت» داده اند. او در کتاب رکوردهای گینس مقام اول را در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب تمام ادوار کسب کرده است. تخمین زده می شود یک میلیارد نسخه از کتابهایش به زبان اصلی (انگلیسی) و یک میلیارد نسخه دیگر به ترجمههای گوناگون به ۱۰۳ زبان دنیا به فروش رسیده است. ضمنا او نخستین کسی بود که جایزه استاد اعظم را از مجمع معمایینویسان آمریکا دریافت کرد.
هواداران ادبیات پلیسی و معمایی می دانند آگاتا کریستی، سه بار به ایران سفر کرده بود،(در این سفرها با چند نشریه ی داخلی هم مصاحبه می کند که گفتگوهایش شنیدنی است). یکی از داستان های آگاتا کریستی «خانه ای در شیراز» نام دارد که به بررسی رویداد مرموزی در شهر شیراز می پردازد. آگاتا کریستی در زندگی نامه اش درباره شهر شیراز و زیباییهای آن نوشته:
« خوب یادم هست که شیراز چقدر قشنگ بود. باغهای شیراز مثل یک زمرد سبز خالص بودند که رگههایی از خاکستری و قهوه ای را در خود جای داده بودند. شیراز یک زمرد سبز زیباست!»
کاراگاه این داستان، فرد بازنشسته ای به نام پارکر پاین است. پارکر پاین در سه کتاب آگاتا کریستی حضور دارد:
۱-معمای رگتا
۲-مشکل خلیج پولنسا
۳-تحقیقات پارکر پاین
کتاب سوم مجموعه ای داستان کوتاه است و تنها داستان ایرانیِ (واقع در ایران) آگاتا کریستی، «خانه ای در شیراز» در آن جای گرفته است. نقل و قول مشهور این کاراگاه، عبارتی است که روی آگهی روزنامه اش نوشته شده است(آیا از زندگی تان راضی هستید ؟ اگر نیستید با آقای پارکر پاین مشورت کنید ، شماره ۱۷ خیابان ریچموند). پارکر پاین در داستان ها کاراکتری خونسرد معرفی شده که حضورش اطمینان بخش موکلین است. او با اینک درشت اندام است اما چاق نیست. موی سرش کم پشت است و عینک می زند.
پارکر پاین با اینکه کارمند بازنشسته دولتی است اما خودش را مشاور جنایی می داند. به ماهیت شغل سابقش هرگز اشاره ای نمی شود اما در طی داستانها می فهمیم کارش به گرداوری آمار مرتبط است. از روی این سرنخ و همچنین کم تحرکی و استنتاج از روی شنیده ها می توان حدس زد شغل وی چیزی شبیه به شغل مایکرافت هولمز(برادر شرلوک هولمز) باید باشد؛ یعنی یک کامپیوتر انسانی! کم تحرکی پارکر پاین، با وجود استعدادهای کاراگاهی اش، موجب شکست او در «پرونده ی شوهر ناخشنود» می شود.
داستان عمارت شیراز تنها داستان آگاتا کریستی ست که در ایران اتفاق می افتد.
در بخشی از داستان خانه ای در شیراز آمده:
«هواپیما در همدان خیلی سریع فرود آمد تا تعدادی نامه را برساند. آقای پارکر پاین تلاش کرد تا کتیبه بیستون را ببیند؛ نقطه ای افسانه ای، جایی که داریوش وسعت امپراطوری و فتوحاتش را در سه زبان مختلف ، بابلی ، زبان ماد و زبان پارسی شرح داده است. با اینحال موفق نشد. آنها ساعت یک به تهران رسیدند… تهران آقای پارکر پاین را مایوس کرد. آنجا بطرز وحشتناکی مدرن و امروزی بود و این چیزی نبود که به خاطرش به ایران سفر کرده باشد.»
پارکر پاین یک کارگاه عجیب و منحصر به فرد است. معمولا تمرکز او بر تحقیقات یک جنایت یا قتل نیست، بلکه بر کمک به مشتریانش برای بازیابی «شادی» و بازگشت به زندگی عادی استوار است. از منظر او، ریشه هم نارضایتی ها از پنج عامل مختلف نشات می گیرد و با ارزیابی وضعیت موکلین برطبق این عوامل می توان ناراحتی را رفع کرد. دستیاران مختلفی در طی داستان ها او را همراهی می کنند. منشی کاراگاه پاین، خانم لمون نام دارد که به طور تصادفی منشی هرکول پوارو هم هست! از آنجایی که داستانهای پاین زودتر نوشته شده و از آنجایی که در این داستان ها خانم لمون بانوی جوانی معرفی می شود، می توان نتیجه گرفت او همان منشی داستان های پوارو هست چون موهایش در دوره خدمت به پوارو خاکستری شده است.
نکتهی پر اهمیت دیگر این است که آگاتا کریستی هرگز از کاراگاه پاین پس از دهه سی میلادی استفاده نکرد.