العالم _ آمریکا
بهانه بولتون برای مطرح کردن این درخواست، این بوده است که ایران در حمله موشکی به منطقه دیپلماتیک در بغداد که مقر سفارت واشنگتن در آن جا واقع است، دست داشته است.
شاید اظهارات «جان بولتون» عجیب نباشد، به ویژه اینکه وی بارها خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران شده است، اما درخصوص درخواست وی برای تهیه طرحی برای حمله به ایران و مخالفت پنتاگون با آن در آن زمان، باید سوابق و پیامدهای درخواست بولتون و نیز شکست وی در تصویب طرح حمله به تهران بررسی شود.
بولتون از جمله افرادی است که نظریه معروف به جنبش «حزب چای» را که تقریباً از ده سال پیش بر حزب جمهوری خواه سلطه دارد، پذیرفت.
جنبش «حزب چای» که یک جنبش سیاسی، اقتصادی محافظه کار و بخشی از حزب جمهوری خواه به شمار می رود، از آزادیخواهان و پوپولیست های راست گرا تشکیل شده است.
این جنبش همچنین نقشی مهم در دستیابی جمهوری خواهان به اکثریت آرای مجلس سنا در سال 2010 در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما ایفا کرد.
«والتر راسل ميد» استاد دانشگاه آمریکا در مقاله ای با عنوان «حزب چای و سیاست خارجه» که در مجله « فارن افرز» منتشر شد، در معرفی طرفداران این جنبش گفت که آن ها تمایلی به جنگ های محدود با هدف های مشخص شده ندارند و به محدودیت های اعمال شده برای آزادی آمریکا در رفتار(یکجانبه) در دفاع از خود اعتقادی ندارند.
در داخل جنبش حزب چای، دو رویکرد وجود دارد؛ رویکرد اول، «پاولی ها» هستند که به « ران پاول» سناتور جمهوری خواه منسوب هستند و دوم، «پیلینی ها» هستند که به «ساره پیلین» نامزد سابق حزب جمهوری خواه برای معاونت رئیس جمهوری آمریکا منسوب هستند.
جریان دوم خطرناک تر است، زیرا این جنبش، آنچه را که «راسل مید» پاسخ نظامی خشن برای حفظ برتری آمریکا در روابط بین المللی می نامد، تایید می کند.
این اصل نظریه رویکرد حزب چای، پایه و اساس دیدگاه «جان بولتون» برای تعامل با ایران است تا حدی که رفتار وی به علت خصومت بی حد و حصرش درقبال تهران، موجب نگرانی جدی پنتاگون شد، اما تئوری رهایی از محدودیت های سازمانی که در مخالفت وزارت دفاع با تهیه طرح جنگ بولتون علیه ایران تجلی یافت و نظریه اقدام یک جانبه و پاسخ نظامی خشن به حفظ برتری آمریکا، همچنان نیروی محرکه قوی برای رویکرد بولتون و دیگر شخصیت های برجسته دولت آمریکا به شمار می رود.
این مساله در توجه ویژه بولتون و نیز مایک پامپئو وزیر امور خارجه آمریکا به ایران از زمان تصدی سمت هایشان مشهود است.
بولتون، به گروه هایی که گروه های معارض ایرانی خوانده می شوند، وعده داد که نظام جمهوری اسلامی ایران، در سال 2019 سقوط خواهد کرد، وی همچنین برای کنار زدن هر سناریو یا نقطه نظری که رویکرد خصمانه وی را قبول ندارد، تلاش می کند و اجازه نمی دهد که چنین نقطه نظر یا سناریویی به دست دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برسد.
اما با وجود قدرت و نفوذ بولتون و صاحبان تفکر حزب چای، به نظر می رسد که منافع دیگری به آن چه معروف به “ESTABLISHEMENT” است، یا گروهی که عملاً بر تصمیم گیری های آمریکا سلطه دارد، مرتبط است.
این منافع اقتضا می کند که اقدام به جنگ علیه ایران صورت نگیرد، زیرا خسارت های بیش از حد را برای آمریکا به دنبال دارد.
از این رو، باید سناریوی دیگری وجود داشته باشد که می توان گفت که از نظر آمریکایی ها بهتر است و درعین حال، به بولتون مجال داد تا تبلیغات خصمانه خود علیه ایران را ادامه دهد و به حمله نظامی به این کشور تهدید کند.
این سناریو، با تحقق منافع آمریکا و اجرای طرح های این کشور به دست هم پیمانانش اجرا می شود. درنتیجه هر حمله یا جنگی علیه ایران به دست هم پیمانان منطقه ای آمریکا و به ویژه از طرف آنچه «ناتوی عربی» یا «ناتوی خاورمیانه» خوانده می شود ، صورت خواهد گرفت که طبیعتاً رژیم اشغالگر اسرائیل نیز در آن حضور دارد.
ادامه دارد...
حسین الموسوی