العالم- تحلیل روز
از این منظر که، "دونالد ترامپ" رئیس‌جمهوری نبوده که بیرون آمده از دل سیستم سیاست سنتی آمریکا باشد لذا حیات سیاسی آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری او شاهد تغییراتی بنیادین شده است. شخصیت ترامپ سنتی نبوده و به این دلیل، چنین شخصیتی بر سیاست داخلی و خارجی آمریکا بازتاب‌هایی داشته است. برخی بر این باوردند که اگر ترامپ برای دور دوم نیز رئیس‌جمهور می‌شد زمینه و چارچوبی کاملا متفاوت برای این سیاست ایجاد می‌کرد.
اکنون با روی کار آمدن "جو بایدن"، اشتباه است اگر بگوییم آثار سیاست‌ها و شخصیت ترامپ پایان خواهد یافت چرا که ترامپ آینه تمام‌نمای سیاست‌های گذشته و آینده آمریکا است که بخش عمده ابعاد منفی آن در سایه حضور رئیس‌جمهوری همچون ترامپ تجلی یافته است.
نمی‌توان انتظار تغییراتی در سیاست‌های دولت جدید آمریکا به ریاست جو بایدن را داشت به رغم اینکه بایدن تلاش می‌کند خود را متمایز از رئیس‌جمهور اسبقش( اوباما) نشان دهد. لذا، قدرت نرمی که در واقع اساس سیاست خارجی آمریکا را تشکیل داده است در دولت بایدن- هریس همچنان پراهمیت باقی می‌ماند ولی بزرگ‌ترین چالش فراروی دولت جدید حرکت در این چارچوب با چنین نظریه‌ای است که مولفه‌های سیاسی و اجتماعی آن در دوران ترامپ دچار فرسایش شده است.
در مقابل، ظهرو گرایش راست افراطی که در دوره ترامپ تقویت شده، از دیگر چالش‌های دولت بایدن است این رویکرد مبتی بر نظریه‌هایی کاملا متضاد با مبانی حاکم بر حیات سیاسی آمریکا است.
هجوم به ساختمان کنگره آمریکا مقدمه و بارزترین مثال برای بیان سناریویی تاریک آینده ایالات متحده است. هر چند در این یورش به صورت ملموس و موثری از سلاح استفاده نشد ولی آمارها حاکی از آن است که حدود 300 شبه‌نظامی راست‌گرا و تندرو در سرتاسر این کشور حضور دارند و آماده هستند فعالیت‌های خود را علنی و ایدئولوژی خود را تحمیل کنند.
از این‌رو بیشتر تحلیلگران سیاسی و مراکز پژوهشی در ایالات متحده می‌گویند، بازیابی تصویری که نمایانگر وحدت آمریکایی‌ها باشد پیچیده‌ترین چالش دولت بایدن خواهد بود( هر چند که بیشتر ابعاد این تصویر ادعایی و تبلیغاتی است) با این حال بایدن به چنین دستاوردی نیاز دارد. نشریه "فارن افرز" در مطلبی نوشته است: زمانی‌که دولت بایدن و مسئولان آن درباره صادرات الگوهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به کشورهای جهان سخن خواهند گفت ناله‌های نفاق و ریا بلند خواهد شد. سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه کشوری که خود از دودستگی و شیوع افراط‌گرایی و ایدئولوژی غلط رنج می‌برد، می‌تواند دم از حقوق بشر و "صادرات آزادی" به کشورهای دیگر بزند؟
دولت جدید آمریکا در دو جبهه دست و پا خواهد زد؛ جبهه بازیابی تصویر سنتی و قدرت نرمی که در گذشته خیلی دستاورد برای واشنگتن ایجاد کرد، و جبهه مواجهه با راست‌گراهای افراطی که از سوی نهادهای امنیتی آمریکا "تروریست داخی" شناخته می‌شوند. روشن است که موفقیت دولت بایدن یا شکست آن در هر یک از این دو جبهه مشخص خواهد کرد که دوران ترامپی تمام شده است یا همچنان به قوت خود باقی‌ست.
حسین الموسوی