العالم- جهان اسلام
یوسف القرضاوی که پدر معنوی اخوان المسلمین به شمار میرفت، متولد سال ۱۹۲۶ در یکی از روستاهای حومه محله الکبری در استان غربی مصر بود.
وی یکی از تئوریسینهای اصلی جریان موسوم به الوسطیة و تربیتشده مدرسهٔ حسن البنا و اخوان المسلمین بود که به دلیل کتابهایش و برنامههای دینی تلویزیونی و موضعگیری علیه برخی از حکام عرب و سران کشورهای غربی بسیار مشهور شد.
زندگی القرضاوی دارای نقاط عطف متعددی است که برخی از آنها سردرگمیها و جنجال های زیادی را به همراه داشته است، از جمله وابستگی وی به اخوانالمسلمین و اعلام خروج از آن و سپس بازگشت دوباره به آن پس از پیروزی انقلاب مصر و حاکمیت اخوان بر این کشور.
این علاوه بر مواضع اولیه اوست که خواستار همگرایی سنیها و شیعیان شد و سپس یک شبه تغییر موضع داد و با شیعیان مخالفت کرد و با حمله به ایران، حزب الله و نزدیکانش آنچه را که در دلش بود علناً فاش کرد و با علمای وهابی ابراز همدردی کرد؛ علمایی که از اظهارات فتنهانگیز او حمایت میکردند.
رئیس به اصطلاح اتحادیه علمای مسلمان، در آن زمان به طرز عجیبی درباره شیعیان صحبت میکرد، چنانکه میگفت: «شیعیان مرا فریب دادند»، گویی او کودک خردسال یا جوانی بود که فریب خورده است.
موضع او در مورد ناآرامی در سوریه نقطه عطفی دیگری بود که جنجال گستردهای را برانگیخت، زیرا او تمام وزن خود را بر دوش گروههای افراطی اخوانالمسلمین و القاعده انداخت و عناصر این گروهها را دعوت به جهاد( !) در سوریه کرد که قتل و ویرانیهای زیادی به بار آوردند.
برای فهم تناقضگویی او نگاهی به سفرش به سوریه در سال ۲۰۰۶ و دیدار با بشار اسد میاندازیم. او گفته بود: «سفر ما به سوریه عادی بود که با رئیسجمهور اسد صحبت کردیم.. .سلام ما به مردم سوریه و درود ما به رهبر بشار اسد... سوریه کشوری است که در مقابل آمریکا ایستاد و به آن نه گفت. پس برای این کشور قوانینی وضع کردند تا آن را مجازات کنند، اما به خواست خدا، سوریه سربلند و مستحکم مانده است.»