العالم - کشکول
عمرو موسی دبیر کل اسبق «اتحادیه عرب» در مصاحبه با «اسپوتنیک» در حاشیه مجمع جهانی «ائتلاف تمدنها» در مراکش اظهار داشت: «مداخله ناتو در لیبی در سال 2011، نقض حاکمیت لیبی بود، اوضاع لیبی در سایه خشم و انقلاب بسیار بد بود. آنچه در سال ۲۰۱۱ در منطقه رخ داد به دلیل نبود آگاهی و آموزش بود، مداخلهها و توطئهها علیه منطقه در کنار اشتباهات بزرگی که بیشتر کشورهای منطقه دچار آن شدند بر اوضاع در این کشورها تأثیر گذاشت. عدم توجه به اصلاحات در داخل؛ به این توطئهها که از خارج انجام میشد، کمک کرد.»
واضح است که دبیر کل اسبق «اتحادیه عرب» تلاش می کند نتایج مداخله نظامی فاجعه بار ناتو در لیبی را به گردن دیگران بیندازد.
با وجود این که موضع اتحادیه در آن زمان، راه را برای مداخله ناتو در لیبی هموار کرد، موسی سعی می کند از طریق گفتن اینکه اتحادیه درخواست مداخله ناتو در لیبی را نداشته است، عملکرد خود و اتحادیه را در قبال فاجعه پیش آمده در لیبی که به یکی از حل نشدنی ترین درگیریها تبدیل شده، توجیه نماید.
حوادثی که «عمرو موسی» از آن صحبت می کند، نه یک قرن یا نیم قرن پیش، بلکه تنها 10 سال قبل رخ داده و شاهدان قضیه هنوز زنده هستند و این امر ماموریت موسی برای تغییر واقعیت ها را دشوار می کند و عملکرد غیراخلاقی اش را برملا می سازد و کینه ای را که اعراب علیه اتحادیه عرب دارند، افزایش می دهد.
در حال حاضر اعراب افزایش نارضایتی در کشورهایشان را به گردن اتحادیه عرب می اندازند، نه فقط به خاطر بلاهایی که بر سر لیبی آمده و هنوز هم می آید، بلکه به خاطر ناآرامی و ناامنی های فراگیر که پس از «بهارعربی» در بسیاری از کشورهای عربی اتفاق افتاد.
عمرو موسی اتفاقات رخ داده در سال 2011 در لیبی را اینگونه توجیه می کند:«آنچه در این باره گزارش می شود خلاف واقعیت است و سوء تفاهم زیادی در این باره وجود دارد، شخصاً سعی در تسهیل امور داشتم اما دبیرکل نمی تواند قطعنامه شورای امنیت را متوقف کند و این قطعنامه شورای امنیت به درخواست خود لیبی صادر شده است و نه اتحادیه عرب.»
اما در آن سالها چه رخ داده بود؟
اتحادیه عرب در سال 2011 عضویت لیبی را باطل کرد، کانالهای ارتباطی با شبهنظامیان را باز کرد و در مارس آن سال از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا در آسمان لیبی منطقه پرواز ممنوع اعمال کند؛ برخی این ماموریت و وظیفهای که به ناتو محول شد را به عنوان ابزار «مداخله ناتو در خاک لیبی» توصیف می کنند که اعراب خود زمینه ساز نقض حاکمیت لیبی توسط غرب بودند.
چراغ سبز اتحادیه عرب برای ناتو و آمریکا و مداخله نظامی در خاک لیبی، مجوز بروز درگیری در مقیاس وسیع را داد و بمباران شدید لیبی توسط آمریکا، فرانسه، انگلیس و کانادا منجر به کشته شدن بسیاری از غیرنظامیان شد که تعداد آنها تنها در طرابلس به بیش از 1500 نفر رسید.
افسران اطلاعاتی ناتو به بهانه «آموزش انقلابی ها و حمایت از آنها» مرتب به لیبی سفر می کردند.
همچنین جان مککین سناتور ارشد و چهره سرشناس سیاسی آمریکا از بنغازی (پایگاه شورشیان لیبی) بازدید می نمود و همه این اتفاقات تحت نظارت اتحادیه عرب و زیر گوش آنها انجام می شد.
از آنجا که عمرو موسی خود یک کهنه سرباز است، نیک می داند اگر ناتو به کشوری حمله کند، آن را ویران و مردمش را به فرقه های مختلف تبدیل خواهد کرد؛ در این مورد به خصوص از آنجا که مداخله با چراغ سبز اعراب همراه بود، ویرانی های حاصل همه جانبه و بیشتر بود.
بنابراین، برای عمرو موسی دشوار است که تحریم هوایی درخواست شده از سوی اتحادیه عرب با هدف «از بین بردن قدرت هوانوردی لیبی در مساحت تقریبی 1.8 میلیون کیلومتر مربع» را توجیه و دیگران را متقاعد کند.
به ویژه این که ناتو از این مجوز عربی برای دستیابی به اهداف غرب در لیبی استفاده کرد چراکه منطقه پرواز ممنوع یک اهرم سیاسی قدرتمند برای زمینگیر کردن یک کشور و کلیه تحرکات و جابجایی هوایی در آن است. اگر اتحادیه از جنایات ناتو در لیبی ناراضی بود، حداقل می بایست مشروعیتی را که به ناتو اعطا کرده بود، پس میگرفت تا نام خود را در برابر مردم عرب و تاریخ لیبی از این فاجعه حل نشدنی پاک کند.
اما درباره اینکه عمرو موسی در مورد لیبی معتقد است: «اتحادیه عرب اشتباه نکرده است»، می توان گفت اقدام صورت گرفته از سوی اتحادیه، در حقیقت اجرای ماموریت محوله بود همانگونه که سعی کرد مشابه سناریوی لیبی را در سوریه نیز تکرار کند. از این رو که عضویت سوریه را در اتحادیه تعلیق کرد و کشورهای فعال عربی در این اتحادیه برای انتقال صدها هزار تکفیری و تروریست از سرتاسر جهان به سوریه کمک کردند، اما خوشبختانه سوری ها، متحدانی داشتند که در کنار آنها در برابر این توطئه ایستادند.
همانطور که سازمان ملل تنها توسط 5 کشور بزرگ کنترل می شود تا جهان را آنطور که می خواهند اداره کنند، اتحادیه عرب نیز تحت کنترل کشورهایی کمتر از تعداد انگشتان یک دست است تا اوضاع در کشورهای عربی را به دلخواه خود، بلکه آن طور که آمریکا می خواهد، مدیریت کند