گزارش العالم از کابوس دخترک فلسطینی و پدری که از فرزندانش جدا افتاد+فیلم

شنبه 17 خرداد 1404 - 13:29

شهروندان فلسطینی شهر «بروقین» در غرب منطقه «سلفیت» در کرانه باختری، این روزها شاهد حملات مداوم صهیونیست‌های اشغالگری هستند که با تهدیدهای مداوم خود ساکنان اصلی این سرزمین را مجبور به کوچ اجباری و آواره‌شدن از خانه ودیار خود می کنند. 

العالم ـ فلسطین اشغالی

خانه‌ای که در میان پرچم‌های بیگانه دیگر امن نیست

در شهر «بروقین» در غرب منطقه «سلفیت» در کرانه باختری، کودکی در وطن خود اما در محاصره پرچم‌های اشغالگران صهیونیست و خانه‌ای که دیگر امن نیست از ترس می‌لرزد.

در این میان، «مصطفی خاطر» این شهروند فلسطینی زیرسایه سنگین سکوتی هوشیارانه همچون نگهبانی چیره دست چهار فرزندش را پاس می دارد؛ و از آنها حفاظت می‌کند. او با تمام توان، باقی‌مانده زندگی‌ را میان احساس «ترس و خطر» که از وجود دژخیمان اشغالگران صهیونیست در کنار خانواده اش ناشی می شود، نفس می‌کشد.

سه هفته ی جهنمی؛ روایت قصه پرغصه یک خانواده

«مصطفی خاطر » در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار شبکه خبری العالم در کرانه باختری فلسطین می‌گوید: "این حملات تجاوزکارانه صهیونیست ها از حدود سه هفته پیش شروع شد ؛ و در این سه هفته، زندگی ما کاملا دگرگون شده است. همه اعضای خانواده را از خانه خارج کرده و به مکان امن منتقل کردیم و فقط خودمان برای محافظت از خانه ی آباو اجدادی خود در خطر مانده‌ایم. در این سه هفته و در ساعات پایانی هر شب، حملات مکرر صهیونیست‌ها تکرار می‌شود؛ حملات تجاوزگرانه شهرک نشینان صهیونیست حتی روزی چند بار نیز اتفاق می‌افتد؛ شب‌ها، روزها... هیچ زمان مشخصی ندارد. ما آرامش نداریم و در خطر هستیم."

زندگی زیر سایه پرچم‌های صهیونیستی و ترسی که ماندگار شده است

از زمانی که پرچم‌های رژیم صهیونیستی در نزدیکی خانه‌ این شهروند فلسطینی درشهر بروقین نصب شده و این منطقه به پایگاهی تحت کنترل شورای شهرک‌های یهودی شمال کرانه باختری تبدیل گردید، ترس از آینده مبهم به مهمانی همیشگی برای ساکنان این خانه بدل شده است.

زندگی در اینجا به حالت (وضعیت اضطراری همیشگی) درآمده؛ کودکان ساکن این خانه تنها زمانی به خانه بازمی‌گردند که شبانگاهان زنگ (آسایش موقتی) به صدا درآید ؛که حتی پس از آن نیز با احتیاطی شبیه به انتظار در خانه پنهان می‌مانند.

«مصطفی خاطر »،با چشمانی پر اشک، و دلی پر درد، با صدایی پر بغض ادامه داد ؛ دخترم گفت: "بابا، می‌ترسم خانه‌مان را آتش بزنند!" این شهروند بی دفاع فلسطینی ادامه می‌دهد: "تصور کن خانواده‌ات در همان شهر خودت باشند، اما تو نتوانی آن‌ها را ببینی؛ از همان روز اول،که یهودیان شهرک نشین تهدیدات خود را آغاز کردند؛ خانواده را فرستادم منطقه ای خارج از محدوده ی خطر ،آنها فقط وسایل مهمشان را برداشتند... اما چیزی که بیشتر از همه قلبم را به درد آورد، دخترکوچکم بود؛ او در کمتر از ده دقیقه عکس‌ها، تقدیرنامه‌ها و کتاب‌هایش را جمع کرد، و وقتی با او صحبت کردم، به من گفت: 'بابا، می‌ترسم خانه‌مان را آتش بزنند! می‌خواهم برایت یک عکس از خودم بگذارم.'

وی ادامه داد دخترم فقط یک عکس از خودش در خانه باقی گذاشت و بقیه عکس‌ها و همه تقدیرنامه‌هایش را با خود برد."

قصه مصطفی ؛ برگی از آلبوم یک تراژدی بزرگ

داستان مصطفی تنها برگی از آلبوم یک تراژدی بزرگی‌ است؛ در این سرزمین به یغما رفته هر روز خانه‌های بیشتری غصب، زمین‌ها از صاحبانشان گرفته می‌شوند و پرچم‌های بیگانه صهیونیستی بر تمامی خاطرات این سرزمین سایه شوم خود را می‌افکنند.

توجه به این نکته ضروریست که سیاست گسترش شهرک‌های صهیونیستی در سرزمین های اشغالی فلسطین نه به عنوان یورش موقت، بلکه به عنوان نقشه‌ای حساب‌شده در حال گسترش است؛ نقشه‌ای که فلسطینیان را یا به سکوت وادار می‌کند یا با زور از سرزمینشان می‌راند.

خانه دیگر پناهگاه امنی نیست، بلکه دامی است که ساکنانش را نه تنها با ترس، بلکه با پرچم‌هایی که دژخیمان اشغالگر بر سر این خانه ها سایه افکنده اند، خواب را از چشمان فلسطینیان می رباید.

پربیننده ترین خبرها