العالم ـ لبنان
مجموعه برنامه های مستند «بالعين المجردة»، شبکه خبری العالم، به بخشی از رنج غیرنظامیان لبنانی مصدوم در حمله جنایتکارانه و غافلگیرکننده رژیم اشغالگر صهیونیستی موسوم به « انفجار پیجرها» (پیجو ها)که بدون هیچ پیگیری و محاکمه بینالمللی به دست فراموشی سپرده شد؛ میپردازد.
در این قسمت از برنامه، شبکه العالم با یکی از قربانیان این جنایت هولناک گفت وگو کرده و این شهروند لبنانی بخشی از رنجهای خود در روز وقوع این حمله تروریستی را بازگو کرده است.
سعيد منصور، یکی از مصدومان این حمله تروریستی ، اهل شهر نبطیه لبنان است که در برابر دوربین العالم آن واقعه را تشریح کرده و می گوید: «در روز 7 سپتامبر 2024 در حمله تروریستی « انفجار پیجرها» (پیجوها) مصدوم شدم، این مصدومیت از طریق پیامی که به این دستگاه رسید، رخ داد، این پیام با سایر پیامهایی که به صورت طبیعی دریافت میشوند، متفاوت بود، صدای زنگ آن با صدای زنگهای موجود در دستگاه متفاوت بود و توجه شخص را به خود جلب میکرد تا دستگاه را بردارد و ببیند چه پیام جدیدی است، زیرا طبیعت انسان کنجکاو است و میخواهد بداند چه چیزی باعث این تغییر شده است.»
منصور اضافه می کند که دستگاه پیجر در روز حادثه در کنار وی بوده و او آن را با یک دست برداشته و دیده که روی آن عبارت «خطا» نوشته شده است.
وی گفت: «در چنین مواردی، دستگاه را خاموش و دوباره روشن میکنیم، من سعی کردم با دست دیگرم آن را خاموش کنم، بنابراین هر دو دستم مصدوم شد، دستگاه در سطح شکم من بود و من آن را کمی به چهرهام نزدیک کردم زیرا به خوبی اجسام نزدیک را نمیبینم، سعی کردم آن را خاموش کنم اما نتوانستم دکمه را فشار دهم و بعد دستگاه منفجر شد.»
سعيد منصور، با اشاره به حضور یک جوان که او نیز در اتاق بود و با شنیدن صدای انفجار سعی کرد زیر میز نزدیک به خودش پناه بگیرد، گفت: «بعد از انفجار، این جوان از من پرسید چه اتفاقی افتاده است و من پاسخ دادم که بیجر منفجر شده است، سایر جوانان در محل کارم نیز سریعا آمدند و پرسیدند چه اتفاقی افتاده است، یک جوان دیگر در اتاق دیگری نیز در اثر انفجار بیجر مصدوم شده واز بالکن خانه به بیرون فرار کرد، زیرا فکر میکرد که یک پهپاد یا وسیله تهاجمی دیگری آنها را هدف گرفته است.»
منصور در ادامه خاطرنشان کرد: «آنها مرا که بر روی زمین افتاده بودم بلند کردند و پرسیدند آیا میتوانم راه بروم؟ من ایستادم و متوجه حجم مصدومیت نشدم، زیرا دیدم بسیار ضعیف بود، من به همراه همسایهام در محل کار به سمت در خروج حرکت کردیم و وقتی همسایهام اصرار کرد که مرا قبل از اینکه کفشم را بپوشم، سریعا به بیمارستان منتقل کند، آن وقت بود که متوجه حجم مصدومیت شدم که احتمالاً زیاد است.»