العالم – فلسطین
بسام الصالحی، دبیرکل حزب مردم فلسطین و عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین، در گفت وگو با برنامه ضیف و حوار (گفت وگو با مهمان) شبکه خبری العالم اظهار داشت: تل آویو از مذاکره جهت یافتن راه حل سیاسی برای مسئله فلسطین یا دستیابی به هرگونه توافق با رهبری فلسطین خودداری میکند.
* چشم انداز آینده کرانه باختری پس از پیمانه اسلو
الصالحی درباره تهدید رژیم صهیونیستی به انضمام کرانه باختری به این رژیم و پایان یافتن ایده کشور فلسطین گفت که از زمان امضای توافقنامه اسلو، فلسطین شاهد مسیری پر پیچ و خم بوده چرا که مردم و نیروهای فلسطینی معتقدند پیمان اسلو باعث نجات فلسطین و پایان اشغالگری اسراییلی نمی شود.
* انتفاضه تونل: اولین برخورد با اسلو
دبیرکل حزب مردم فلسطین خاطرنشان کرد: اولین برخورد جدی با توافق اسلو در سال ۱۹۹۶، در انتفاضه تونل، روی داد تا مانع از سیطره مجدد اسراییل بر اراضی فلسطینی شود.
* سال ۱۹۹۹ و پایان مرحله انتقالی
عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین یادآور شد که قرار بود سال ۱۹۹۹ پایان مرحله انتقالی و آغاز مذاکرات نهایی باشد اما برخی از طرف های بین المللی به جای اجرای این هدف مذاکراتی را در کمپ دیوید برگزار کردند که به خاطر تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تحمیل اهدافشان عملا با شکست مواجه شد.
* انتفاضه دوم و خروج از مسیر اسلو
وی در ادامه تصریح کرد: هدف انتفاضه دوم آن بود که از طریق مبارزه مردم فلسطین را از پیمان اسلو نجات دهد اما به خاطر سرکوبگری گسترده اسراییلی و همدستی برخی از کشورهای جهان این انتفاضه با شکست مواجه شد.
* رویکرد بین المللی در سال ۲۰۱۲
عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین گفت: در سال ۲۰۱۲ طرف های فلسطینی به این نتیجه رسیدند که مسیری که تاکنون طی کرده اند باعث تشکیل کشور فلسطین نمی شود لذا مقرر شد که مساله عضویت تشکیلات خودگردان فلسطین در شورای امنیت مطرح شود البته از ابتدای پیمان اسلو تلاش شد که این توافق بر اساس خواست مردم فلسطین تعدیل و تشکیلات خودگردان فلسطین در نهایت از آن خارج شود که البته اینگونه نشد.
* استراتژی رژیم صهیونیستی بعد از ۲۰۰۶ : جدا سازی کرانه از غزه
وی افزود: رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۶ و پس از انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین علنی کوشید سیاست جدایی کامل کرانه باختری از غزه را اجرا کند و اگر پیروزی حماس و حوادث سال ۲۰۰۷ نبود این دو منطقه کاملا از یکدیگر جدا می شد حتی اگر تشکیلات خودگردان فلسطین تحت لوای فتح یکپارچه می ماند.
* اشغال کامل و مخالفت با تشکیل کشور فلسطین
الصالحی در ادامه خاطرنشان کرد: اکنون با مرحلهای روبرو هستیم که در آن رژیم «اسرائیل» عملاً در تلاش است تمام نوار غزه و کرانه باختری را دوباره اشغال کند و برخی از تعهداتی را که طبق توافقنامه پذیرفته بود، کنار میگذارد و آشکارا مخالفت خود را با اهدافی که فلسطینیها از این توافقنامه دنبال میکردند، اعلام می نماید. این اهداف شامل پایان اشغالگری اسراییلی و تشکیل کشور فلسطین است اما رژیم صهیونیستی علنی اعلام کرد که هرگز کشور فلسطین را نمی پذیرد و به شهرک سازی و انضمام اراضی فلسطینی به سرزمین های اشغالی و نسل کشی فلسطینیان ادامه می دهد.
* رد هر گونه سازش سیاسی با رهبری فلسطینی
عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین افزود: رژیم صهیونیستی حاضر به توافق سیاسی با رهبری فلسطین نیست لذا در سال ۲۰۰۶ از تعامل با دولت حماس و در سال ۲۰۰۷ از تعامل با دولت وحدت ملی خودداری کرد و اکنون، حتی در حال مجازات دولت تکنوکرات فلسطینی در کرانه باختری است که در چارچوب مطالبات بینالمللی و اصلاحات سیاسی تشکیل شده است.
* اسلو : مسیر مملو از مبارزه نه تسلیم
وی خاطرنشان کرد: قرار بود پیمان اسلو مسیری برای تلاش طرف فلسطینی با کمترین هزینه و بیشترین نتیجه باشد اما نه فقط اینگونه نشد بلکه هزینه ای بسیار سنگین برای فلسطین داشت البته در این مدت مبارزات و تلاش هایی برای خروج از محدودیت های ناشی از اسلو یا تغییر مسیر آن به نفع فلسطین انجام شد اما به خاطر قدرت ویرانگر و سرکوبگر اسراییلی به نتیجه نرسید.
* طرح انضمام کرانه باختری و فرار رژیم صهیونیستی از سازش سیاسی
الصالحی گفت: سوال این است که آیا رژیم صهیونیستی می تواند کرانه باختری را کاملا ضمیمه کرده و به ایده دولت فلسطین پایان دهد یا این که می خواهد تشکیلات خودگردان را حفظ کند تا فقط به فعالیت های اجتماعی و خدماتی به دور از ایفای نقش سیاسی بپردازد.
وی افزود: از سال ۲۰۱۴ و پس از رفتن باراک اوباما رییس جمهور آمریکا از کاخ سفید، رژیم صهیونیستی از هرگونه بحث سیاسی واقعی با رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین خودداری کرده و پس از آن دیگر هیچ نوع مذاکره سیاسی واقعی بین این سازمان و رژیم صهیونیستی انجام نشده است.
* تعامل با تشکیلات خودگردان در سطح محدود اداری
او خاطرنشان کرد که از آن تاریخ، اسرائیل اساساً از تعامل با تشکیلات خودگردان فلسطین یا سازمان آزادیبخش فلسطین در سطح سیاسی اجتناب کرده است. اسرائیل میخواهد با تشکیلات خودگردان در سطح محدود اداری تعامل داشته باشد، اما از هرگونه تعامل سیاسی با سازمان آزادیبخش فلسطین اجتناب میکند. این روند در سیاست اسرائیل ادامه خواهد یافت و اکنون به طور فزایندهای آشکار است.
*ایجاد حکومتی در غزه جدا از کرانه باختری
دبیرکل حزب مردم فلسطین تصریح کرد: «اسرائیل» اکنون میخواهد فرمول حکومتی برای غزه جدا از کرانه باختری ایجاد کند و اعلام کرده که نه تشکیلات خودگردان فلسطین و نه حماس، نباید بر غزه حکومت کنند.
او افزود: «در کرانه باختری، آنها همچنین نمیخواهند این مرجعیت، به همین شکلی که هست، در قدرت باقی بماند. دلیلش این است که آنها نمیخواهند هیچ رهبری فلسطینی جایگاه وجودی یک نهاد سیاسی را که کرانه باختری و نوار غزه را به هم متصل میکند، حفظ شود، حتی اگر آن نهاد محدود باشد.»
الصالحی گفت: رژیم اسراییل همچنین نمیخواهد با یک حزب سیاسی به دنبال راهحل سیاسی برای مسئله فلسطین باشد. میخواهد جستجو را به راهحلهای میدانی و روزانه و در بهترین حالت به راهحلهای بشردوستانه یا به شکل تطبیق با اقدامات اشغالگران در محل محدود کند. بنابراین، خطر تداوم نسلکشی در غزه همچنان جدی است. «پروژه آوارگی» نشانهای از اتفاقات جاری در غزه است و این پروژه هنوز ادامه دارد.
* خطرات آوارگی در کرانه باختری
عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین افزود: همین اتفاق در کرانه باختری نیز در حال رخ دادن است و خطر آوارگی و کوچ اجباری جدی است. اکنون شاهد آوارگی در چندین منطقه از کرانه باختری، در طولکرم و جنین هستیم و نتانیاهو و کابینه اسرائیل به طور رسمی تهدید به گسترش این مدل میکنند.
وی گفت: آنها با صراحت اعلام کردند که حاکمیت یا الحاق کرانه باختری را اعمال خواهند کرد و تشکیل یک لشکر نظامی به نام «گیلعاد» در دره اردن، بخشی از این تمهیدات است. این امر بدین معناست که اسرائیل میخواهد مناطق مشخصی از کرانه باختری را ضمیمه خود کرده و آنچه را که «تحمیل حاکمیت» مینامد، اجرا کند. همچنین انسجام جغرافیایی و اهمیت سیاسی سرزمینهای اشغال شده موسوم به مرزهای ۱۹۶۷ را که عملاً طبق قطعنامه سازمان ملل مرزهای کشور فلسطین هستند، از بین ببرد.
*رد اختیارات محدود اداری
الصالحی خاطرنشان کرد: این خطر جدی و واقعی است. اسرائیل خواهان موجودیت سیاسی تحت عنوان کشور فلسطین نیست، بلکه میخواهد با یک مرجع اداری محدود که هیچ نقش سیاسی ندارد، سر و کار داشته باشد. در این شرایط، فلسطینیها باید این موضع را رد کنند و مفهوم درگیری با اسرائیل باید بر اساس مسئله دولت فلسطینی و همچنین آزادی و استقلال آن، بازسازی شود.
*برپایی دولت فلسطین بر ویرانههای رژیم اشغالگر
عضو کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین هشدار داد که مسئلهی تشکیل دولت فلسطینی - از جمله به رسمیت شناختن آن - باید با تلاش جدی برای پایان دادن به اشغالگری مرتبط باشد. در نهایت، ما نمیخواهیم نظام سیاسی فلسطین را در چارچوب اشغال به «دولت» تغییر نام دهیم. ما دولتی بر ویرانههای رژیم اشغالگر میخواهیم، نه زیر سایه آن.
الصالحی در پاسخ به این سوال که چرا ایالات متحده و سایر دولتهای آمریکایی در پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود به موضوع حل مسئله فلسطین میپردازند؟ به طوری که بوش در پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود، کلینتون در پایان دوره ریاست جمهوری خود در کمپ دیوید و اوباما هم از طریق وزیر امور خارجه خود جان کری در این زمینه تلاش کردند. چرا در پایان دوره ریاست جمهوری خود شروع به صحبت در مورد مسئله فلسطین کردند؟ الصالحی تأکید کرد: «واضح است که رابطه بین اسرائیل و ایالات متحده در این زمینه حایز اهمیت است رابطه ای که منحصر به فرد است.
وی افزود: ایالات متحده به شدت تحت تأثیر روابط و برداشتهای کابینه «اسرائیل» و ساختار جامعه اسرائیل قرار دارد. بنابراین، نمیتوان گفت که ایالات متحده سیاست مستقلی را در قبال امور فلسطین یا «اسرائیل» دنبال میکند.»
*تعهد دائمی آمریکا به اسرائیل! اسرائیل بخشی از ایالات متحده است
الصالحی خاطرنشان کرد که ایالات متحده سالها پیش به «اسرائیل» تعهد روشنی داده بود که بدون تفاهم قبلی با کابینه تلآویو، هیچ بحثی در مورد مسئله فلسطین نخواهد داشت؛ نه به دلیل ضعف ایالات متحده در برابر اسرائیل، بلکه به این دلیل که واشنگتن احساس میکند اسرائیل بهترین مجری سیاستهای آن در منطقه است. بنابراین، اسرائیل بخشی از ایالات متحده است و این رابطه اساساً رابطهای برابر نیست. ایالات متحده، اسرائیل را بخشی از قیمومیت خود، نماینده سیاستهایش و بسیار پرکاربرد میداند. اگرچه برخی اختلافات در این زمینه وجود دارد، اما این اختلافات محدود هستند و در نهایت منافع استراتژیک مشترک اسرائیل و آمریکا بر آنها غلبه میکند.
*فرار روسای جمهور آمریکا از حق قانونی خود
دبیرکل حزب مردم فلسطین گفت: به همین دلیل است که روسای جمهور آمریکا از ضرورت اجرای این روند طفره میروند و با شیوه های مختلف از جمله نادیده گرفتن آن، جعل یک روند مذاکره رسمی (همانطور که اتفاق افتاد) و با مانعتراشی از اجرای آن شانه خالی میکنند. برای مثال، گروه چهارجانبه یک فرمول بینالمللی بود که ایالات متحده با آن موافقت کرد و در ابتدا به ایجاد آن کمک هم کرد، اما عملاً آن را نابود کرد زیرا ایالات متحده معتقد است که تنها چارچوب برای مذاکرات، چارچوب دوجانبه است که در بهترین حالت تنها تحت نظارت آمریکا انجام شود.