العالم - لبنان
آن روز، روز تولد مقاومت اسلامی علیه رژیم اشغالگر اسرائیل و سرآغاز تحولی عمیق و بنیادین در ابزارها و مفهوم مقاومت بود؛ عملیات شهادت طلبانه ای که شهید احمد القصیر در این روز انجام داد، یک حادثه امنیتی یا نظامی صرف نبود بلکه به مثابه زلزله ای استراتژیک، پایه های رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد و معادلات قدرت را در جنوب لبنان زیر و رو کرد.
در این عملیات که در مقر فرماندار نظامی رژیم اشغالگر – شامل شماری از افسران ارتش و دستگاه جاسوسی رژیم اشغالگر – رخ داد، ده ها نظامی صهیونیست از جمله تعدادی افسر به هلاکت رسیدند و ساختمان، به طور کامل ویران شد.
تا ساعاتی قبل از آن انفجار، شهید ابو الفضل کرکی و شهید عماد مغنیه و تعدادی دیگر، در بیروت و جنوب به مدت چند هفته برای این عملیات برنامه ریزی کرده بودند.
کرکی در خاطرات خود ماجرای این عملیات و مراحل آماده سازی برای آن به این ترتیب شرح داد:
در سال 1982 (شهید) حاج عماد (مغنیه) طرح عملیات (شهادت طلبانه) احمد (قصیر) را با من در میان نهاد و از من دعوت کرد برای دیدار با او به شهرک ویر قانون النهر بروم. در آن زمان شهید عبد المنعم قصیر و وشهید رضا حریری این دیدار را ترتیب دادند.
جلسه اول
در حالی که دشمن صهیونیستی هنوز در منطقه خلده مستقر بود، ابو الفضل کرکی برای دیدار با قصیر عازم شهرک دیر قانون النهر شد. وی درباره دیدار با شهید قصیر او را اینگونه توصیف کرد: "جوانی 19 ساله بود که ساختار بدنی اش سن او را بیشتر نشان می داد.. از او پرسیدم درباره چه موضوعی با عبد المنعم توافق کرده است و او طرحش را برای منفجر کردن ساختمان عزمی که صهیونیست ها آن را به مقر فرمانداری نظامی در صور تبدیل کرده اند، مطرح کرد." این ساختمان عملا جزء بانک اهداف ما بود. در بیروت هم شهید عبد المنعم و شهید رضا و دیگران درباره همین موضوع با حاج عماد صحبت کرده بودند."
چند روز بعد ابو الفضل از قصیر خواست به خانواده اش اطلاع دهد که برای انجام کاری به بیروت می رود. "ما با هم به شهرک طیردبا، منزل شهید عماد رفتیم. این منزل در ان موقع غیر مسکونی بود اما ما پرده را می کشیدیم و فقط یک شمع روشن می کردیم". "احمد حدود 20 روز در آن ماند و ما یک خودروی پژو را آماده کردیم و مقدار زیادی مواد منفجره در آن کار گذاشتیم. این خودرو حداکثر 200 تا 300 کیلوگرم ظرفیت داشت. من و حاج عماد چند کپسول گاز و مواد آتش زا و چند گالن بنزین و مقداری چوپ پنبه مذاب برای افزایش قدرت انفجار و جلوگیری از خاموش شدن آتش در ماشین جاسازی کردیم."
یک نقص پیش بینی نشده در روز عملیات
شهید ابوالفضل جزئیات روز عملیات را اینگونه شرح می دهد که در ۱۱ نوامبر ۱۹۸۲، صبح روز بعد به همراه شهید مغنیه که با پژوی آماده شده برای عملیات آمده بود، حرکت کرد. "شهید قصیر همراه من در خودروی ولوو به فاصله صدمتری حرکت می کردیم." وی افزود: "مغنیه به من گفت که ترمز خودرو کار نمی کند با اینحال معتقد بود که عملیات باید سر وقت انجام شود. قرار شد تعادل ماشین را با تعویض دنده حفظ کنیم". در جاده بین دو شهرک معروب و دیر قانون، پیچ تندی وجود داشت. در معروب یکی از مواضع صهیونیست ها واقع شده که در آن موقع خالی بود و ما می بایست از مقابل آن عبور کنیم.
آخرین خداحافظی و انفجار بزرگ
وی می گوید: بالخره به بزرگراه رسیدیم و شهید احمد خودرو را تحویل گرفت.در آنجا با او خداحافظی کردیم. خداحافظی بسیار شاعرانه ای بود. روحیه احمد عالی بود؛ آرامش و وقار در رفتارش موج می زند."
پس از انجام عملیات، بالگردهای دشمن ظرف دو روز پی در پی به نقل و انتقال اجساد و مجروحان سرگرم بودند. چیزی که باعث افزایش تعداد تلفات دشمن شد، سرمای شدید شبانه بود. زمستان بسیار سردی بود؛ نظامیان صهیونیست که در بخش شرقی جاده الزفت مستقر بودند همگی در ضلع شرقی ساختمان عزمی جمع شده بودند. با شدت گرفتن باران، همه نظامیان در یک نقطه در یکی از پناهگاه های مرکزی ساختمان جمع شدند. این پناهگاه داستان خود را داشت.
شهید ابو افضل می گوید این پناهگاه در واقع زندانی بود که صهیونیست ها ده ها زندانی فلسطینی و لبنانی را در آنجا نگهداری می کردند. با شدت گرفتن سرما در آن شب، نظامیان صهیونیست پناهگاه را تخلیه کرده و زندانیان را به طبقه هفتم که بسیار سردتر بود منتقل کردند و خود، جای آنها را گرفتند. چون فکر می کردند پناهگاه گرم تر باشد. اما با وقوع انفجار طبقه هفتم آرام ارام نشست کرد. دو نفر به شهادت رسیدند و دست و پای سه نفر شکست.
رزمنده ای که دشمن را به ستوه آورد
از زمان شروع مقاومت در جنوب لبنان حاج ابوالفضل کرکی به مبارزه علیه اشغالگران روی آورد. و نقشهای مهمی را در برنامه ریزی، اجرا و سازمان دهی اجرا کرد. تا اینکه در عملیات راه قدس در کنار شهید سید حسن نصر الله در حومه جنوبی بیروت در 27 سپتامبر 2024 به شهادت رسید.