توانمندی جوامع اسلامی برای مقابله با رژیم اسرائیل

توانمندی جوامع اسلامی برای مقابله با رژیم اسرائیل
يکشنبه 16 آذر 1404 - 11:18

شبکه خبری العالم در برنامه ای به موضوع حتمی بودن رویارویی با رژیم اسرائیل و برخورداری جوامع اسلامی از توانمندی های لازم در این زمینه پرداخت. 

العالم فلسطین اشغالی

شبکه خبری العالم در قالب برنامه «درون صندوق» موضوع اجتناب‌ناپذیر بودن مقابله با رژیم اسرائیل در مرحله آینده را به دلیل ماهیت پروژه توسعه‌طلبانه و نسل‌کشی این رژیم مورد بحث و بررسی قرار داد و از دلایل سیاسی و اجتماعی سخن گفت که مانع از اقدامات مستقیم اکثر جوامع عربی و اسلامی علیه رژیم اسرائیل- با وجود توانمندی آنها برای مقاومت- می‌شود.

مجری برنامه گفت: عبارت های «شیخ الجراح را نجات دهید، به غزه کمک کنید، سودان را فراموش نکنید» به طور گسترده در رسانه‌های اجتماعی در جهان عرب و در مکالمات و بحث‌های روزمره مطرح شده‌اند. صرف نظر از زمینه و زمان طرح آنها، این عبارات این دو سوال اساسی را مطرح می‌کنند که «شیخ الجراح، غزه و سودان را از چه چیزی می خواهیم نجات دهیم و چه کسی می خواهد آن کار را انجام دهد».

در مورد سوال اول، اکثریت اتفاق نظر خواهند داشت که منظور از نجات غزه، قدس یا سودان، نجات آنها از دست اهرم های هژمونی آمریکا - مانند پروژه صهیونیستی و اهرمهای منطقه‌ای آن مانند حکومت امارات – است. البته اینها تنها چند نمونه از این اهرم های هژمونی آمریکا هستند.

در مورد سوال دوم، پاسخ می تواند این باشد که روی سخن کشورهای عربی و اسلامی یا ملت ها است و یا برخی ممکن است بگویند که ما به اصطلاح جامعه بین‌المللی را خطاب قرار می‌دهیم. با این حال، پس از تجربیات تلخ و طولانی، می‌توانیم بگوییم که اکثر کسانی که اینگونه سخن می گویند، اصلا شخص یا طرف خاصی را خطاب قرار نمی‌دهند، یعنی مخاطب آنها روشن نیست. با این وضعیت، می‌توانیم با این سوال را به طور خلاصه مطرح کنیم که چه کسی با اسرائیل در مرحله آینده مقابله خواهد کرد و چرا می گوییم که نبرد با اسرائیل در مرحله آینده حتمی است؟

در پاسخ به این سوال به خلاصه و بدون پرداختن به جزئیات باید گفت که نبرد با اسرائیل در مرحله آینده از آن جهت حتمی است که نقش این رژیم در پروژه هژمونی آمریکا، جنگ و توسعه‌طلبی و اشغالگری و سلطه‌گری است. حتی اگر همگان در منطقه با تمام شروط آمریکا موافقت کنند و تمام تضمین‌های مورد بحث را به اسرائیل بدهند، این امر عملکرد رژیم اسرائیل را تغییر نخواهد داد؛ بلکه مأموریت آن را برای توسعه‌طلبی، اشغال سرزمین و سلطه‌گری بر مردم منطقه تسهیل خواهد کرد. بنابراین، تنها یک گزینه برای جلوگیری از توسعه‌طلبی اسرائیل باقی می‌ماند، حتی اگر توسط اکثریت در منطقه در دستور کار قرار نگیرد. این گزینه، رویارویی نظامی است.

می‌توان گفت که از زمان جنگ جهانی اول، عرب ها همیشه در حالت دفاع از خود در برابر دشمن صهیونیستی و نظام سلطه غربی بوده‌اند، زیرا منشأ تجاوز از طرف مقابل ناشی می‌شود که سلطه سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را بر جهان با محوریت غارت ثروت ما، اشغال سرزمین ما و به بردگی گرفتن مردم ما برقرار کرده است. رابطه‌ای که ما را با طرف مقابل یعنی طرف آمریکایی-اسرائیلی داریم، رابطه‌ای تجاوزکارانه است. ما مورد تجاوز و تعدی قرار گرفته ایم و آنها تجاوزگرند. این به اختلاف مرزی یا اختلاف بر سر تقسیم منابع مربوط نمی‌شود؛ بلکه جوهره این رابطه در تعریف هر طرف از جایگاه خود در درون این رابطه نهفته است. به عبارت دیگر، آمریکا و اسرائیل نابودی و مطیع کردن مردم ما و غارت منابع ما را برای بقا و حضور مداوم خود در جهان ضروری می‌دانند.

بنابراین، مبارزه مردم منطقه با مهاجمان، صرف نظر از شکل و مقیاس آن، یک عمل مشروع دفاع از خود است زیرا صرفاً وسیله‌ای برای جلوگیری از نابودی و بردگی است.

اگر بخواهیم وضعیت فعلی جهان عرب و اسلام را توضیح دهیم باید بگوییم که ما با تعداد زیادی دولت، ارتش و گروه‌های نظامی مواجه خواهیم شد. یعنی منطقه نه از نظر نیروی نظامی و نه از نظر سلاح کمبودی ندارد. با این حال، چارچوب سیاسی که اکثر نیروهای مسلح منطقه در آن فعالیت می‌کنند، بیشتر به سمت ناتوانی (در برابر رژیم اسرائیل و آمریکا) حرکت می کند تا اقدام عملی (علیه آنها).

به عنوان مثال، برای روشن شدن بیشتر باید گفت که سرباز عرب که از مرزهای "اسرائیل" (مرزهای فلسطین اشغالی) یا پایگاه‌های آمریکایی در کشورهای ما محافظت می‌کند، از نظر برخی ناتوان از جنگ با اسرائیل است زیرا تحت فرمان است. با این حال، او با اجرای دستورات حاکمان خود، عملاً خدمت بسیار مفیدی به اسرائیل انجام می‌دهد. بنابراین، ما با یک حس کاذب ناتوانی روبرو هستیم یعنی "سرباز ناتوان نیست؛ او یک عامل فعال در خدمت منافع اسرائیل است".

همین منطق در مورد نیروهای نظامی که در صفوف سازمان‌های تحت حمایت مالی امارات، عربستان سعودی، قطر، ترکیه و سایر کشورها هستند، چه در سوریه، عراق، یمن، سودان و جاهای دیگر، صدق می‌کند.

بار دیگر، معلوم می‌شود که این ناتوانی یک افسانه و توهم است و تعداد زیادی نیرو درون این سازمان‌ها فعال هستند، اما در خدمت اهدافی هستند که با مسیر دشمن و به قیمت جان مردم آن سرزمین، همسو است.

اولین تفسیر این حالت «ناتوانی اکتسابی» و «مقابله معکوس»، نبود بنیان ها و عوامل فکری و سیاسی است که باعث شده است تا دشمنی با «اسرائیل» به یک امر عامیانه تبدیل شود و به سطح مقابله با این رژیم نرسید.

پربیننده ترین خبرها