به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، اخبار، گزارشها و تحلیلهایی که در مورد دخالت مستقیم و سازمان یافته اردن در سوریه به گوش میرسد چنان آشفته و پیچیده است که برخی از آنها غیرقابل باور است، مانند آنچه که روزنامه فرانسوی لوفیگارو در مورد اجازه به جنگندههای اسرائیلی برای استفاده از حریم هوایی اردن نوشتند و یا آنچه که در مورد حضور نظامیان آمریکایی در شمال اردن نوشته شد.
این اخبار درست زمانی منتشر میشود که ارتش سوریه موفقیتهای زیادی در سرکوب جریانهای مسلح در اطراف پایتخت و همچنین استان حمص به دست آورده و به نظر میرسد مدیریت میدان نبرد را به صورت کامل به دست گرفتهاند.
اما در این میان، اردن در نبردهای سوریه وارد شده است، اما به شکل و شمایلی دیگر، شکل و شمایلی که "ناصر هتز" نویسنده اردنی در گزارشی بلند برای روزنامه لبنانی الاخبار فرستاده و ابعاد مختلف دخالت اردن در بحران سوریه را نشان میدهد.
در جبهه اردن - سوريه از بهار سال 2013 ميلادي زير فشار گسترده سعوديها در پنج سطح آغاز شد:
سطح نخست) اجازه به شبكههاي سنتي قاچاق بين دو كشور براي تغيير كالاهاي قاچاق خود از مواد مصرفي و تجهيزات معمولي به سلاح كه منبع آن عربستان بود. اين سلاح ها شامل تفنگ كلاشينكف، تيربارهاي دوشكا، گلولههاي "آر.پي.جي"، نارنجك، كلت و مهمات بود و سپس نيز توپهاي ميانبرد ضد بالگرد و ضد زره به آنها افزوده شد.
سطح دوم) تسهيل بخشيدن به قاچاق جنگجويان عرب آمده از عربستان به خاك سوريه.
سطح سوم) چشم پوشي بدون هماهنگي از نفوذ سلفيهاي تندرو اردني از طريق نقاط مرزي که ناامن بود، اين امر باعث درگيري آنها با نيروهاي نظامي اردنی میشد كه از تصميم دولت اردن براي چشم پوشي در اين زمينه آگاهي نداشتند.
سطح چهارم) چشم پوشي يا حتي همدستي ضمني با پايگاههاي آموزشي سري و محدودي بود كه گروه اخوان المسلمين اردن آنها را تاسيس كرد و اقدام به آموزش و قاچاق عناصر سوري و عربي به خاک سوريه مي كردند.
سطح پنچم) آموزش حدود 500 نظامي سوري و پايان عمليات در تابستان سال گذشته بود.
اما چرا مسئولان سوري اين تخلفات را اعلام نكردند؟ نخست اينكه اين تخلفات نه تنها محرمانه، بلكه بسيار محرمانه انجام ميشود و با وجود اينكه اين تخلفات براي ارتش سوريه برملا شده بود و باعث شد كه آنها چندين بار با قاچاقچيان سلاح يا افراد مسلح نفوذي درگير شوند. به ماهيت محرمانه به عنوان راه حلي نگريسته شد كه از يك سو به فشارهاي عربستان پاسخ ميدهد و از سوي ديگر يك موضع سياسي متوازن را درقبال درگيري در سوريه حفظ ميكند.
در این میان و برای برخورد با دخالتهای اردن، تنها دو گزينه پيش روي دمشق بود:
نخست اينكه آيا با تنش آفريني، موضع سياسي مثبت اردن در سطح رسمي و مردمي را قرباني كند يا اينكه اين تخلفات را به جان بخرد؛ تخلفاتي كه هرچند آزاد دهنده بود، اما تاثير آن چندان گسترده نبود.
دمشق ديد كه ادامه محرمانه بودن (تخلفات) نه فقط از جنبه سياسي بلكه همچنين از جنبه عملياتي بهتر است.
در اوايل سال 2013 ميلادي، كار آموزش عناصر فراري ارتش سوريه در اردن آغاز شد. اين دوره، ويژه پنج هزار نفر بود و تنها كمتر از سه هزار نفر ميتوانستند به اين دوره ملحق شوند زيرا بسياري از نظاميان فراري به خاك اردن را پرسنل اداري و نه جنگجو تشكيل ميدادند. جنگجويان اسلامگرا از تابعيتهاي ليبیايي و تونسي و مصري و سوداني - با برنامهريزي عربستان- به اين دوره ملحق شدند.
عمليات آموزش بدست نظاميان آمريكايي فشرده و هدف از آن تشكيل گردانهاي ويژه آموزش ديده در خصوص جنگ خياباني، انفجار، بمبگذاري و مقابله با سلاحهاي ضد زره و نظاير آن بود. سربازگيري و فرماندهي عمليات از ديگر اهداف این دوره به شمار میرفت و در نهايت از اين دوره آموزشي 1560 نیروی رزمی آموزش دیده بيرون آمدند و با سلاح و تجهيزات ارتباطي مسلح شده و در قالب چندين گروه با هماهنگي گروههاي مسلح محلي در منطقه درعا به سوريه اعزام شدند.
اين افراد پيش از اين به اردن سفر كرده و با مسئولان اردني و سعودي و آمريكايي ملاقات كردند و براي كار با يگان آموزش ديده وارد شده از اردن و تحت فرماندهي آنها خريداري و بسيج شدند.
اين نيروها در اواخر ماه فوريه و اوايل ماه مارس سال جاري در سازماندهي دوباره گروههاي مسلح محلي موفق شدند و آنها را به صفوف خود در چارچوب عمليات رزمي گسترده ملحق كردند و توانستند پاسگاهاي پليس و مقرهاي دولتي و حزبي را تصرف كنند اما مهمترين دستاورد آنها در تصرف مقر فرماندهي تيپ دفاع هوايي (مقر فرماندهي و نه تيپ) و دستيابي به غنائم شامل سلاحهاي سبك و متوسط بود و در نهايت عمليات نظامي مورد حمايت اطلاعاتي از خاك اردن توانست كنترل خود را بر "درعا البلد" و چند روستاي مجاور اعمال كند و جاده بينالمللي به دمشق را به يك جاده ناامن تبديل كند اما نتوانست آن را به یک عملیات تمام عیار تبدیل کند و به پایان برساند.
عمليات در نيمه ماه مارس با حفظ دستاوردهايش متوقف شد زيرا روشن شد كه نخست كنترل بر استان درعا ممكن نيت و دوم نبرد تسلط بر دمشق به خاطر ضربات پيش دستانه ارتش سوريه در ريف دمشق كه همچنان ادامه دارد، غيرواقعي شده است.
اما هدف از عمليات درعا چه بود؟ دو برداشت وجود دارد، نخست امكان سقوط استان تا مرزهاي اردن كه ممكن است اين امر اجازه آغاز ايجاد يك منطقه امن را بدهد و دوم تماس با گروههاي مسلح منتظر ورود به نبرد دمشق. اما علاوه بر موانع نظامي كه مانع از تحقق اهداف راهبردي اين عمليات شد؛ چيزي روي داد كه اين امر را به حالت تعليق درآورد.
در ارزيابي رهبري سوريه، دخالت از طريق اردن همچنان در گير و دار بين فشارهاي آمريكا و عربستان از يك سو و فشارهاي معكوس مردم اردن از سوي ديگر خواهد بود و دراين ميان نيز تصميمي سياسي وجود داردكه اميدوار است (اردن) بيشتر درگير موضوع نشود و از افتادن در اين سراشيبي نگران است.
بر این اساس باید گفت آنچه در مورد اردن علیه سوریه قابل صدق است، عدم شفافیت و صداقت این کشور در مورد همسایه شمالی است که در دیدار با معاون وزیر خارجه سوریه، رئیس سازمان اطلاعات و در نهایت فرماندهی ارتش سوریه هر گونه دخالت در سوریه، آموزش گروههای تروریستی مسلح و در نهایت خرید سلاح برای آنها را تکذیب میکرد.
بشار اسد در مصاحبه دو هفته پیش خود با شبکه الاخباریه این کشور تاکید کرد که دامنه درگیریها به سوریه ختم نخواهد شد و دامن دیگر کشورهای منطقه را نیز خواهد گرفت که این هشداری غیر مستقیم به همسایه دروغگو و ریاکار جنوبی بود تا خیلی زود دست و پای خود را جمع کند، چرا که مقامات اردنی به خوبی از میزان حضور و نفوذ دمشق در امان و میان گروههای ملی و قومی خود آگاه هستند.