بازی ابرقدرت‌ها در خاورمیانه، دریای چین و اوکراین

چگونه می‌توان رقابت قدرت‌های بزرگ را مدیریت کرد؟

چگونه می‌توان رقابت قدرت‌های بزرگ را مدیریت کرد؟
چهارشنبه 11 آذر 1394 - 17:46

در تابستان ۲۰۰۸ سه اتفاق موجب آشکار شدن نظم چندجانبه جدید شد. برگزاری مسابقات المپیک در چین،اقدامات نظامی روسیه در گرجستان و فروپاشی بانک سرمایه‌گذاری آمریکایی لمان برادرز که منجر به بحران مالی جهانی شد.

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم ، امروز رقابت قدرت های بزرگ یک حقیقت است: ایالات متحده هم اکنون با روسیه فعال و چین در حال ظهور، در حال رقابت است. خاورمیانه، دریای جنوبی چین و اوکراین سه صحنه ای است که این واقعیت در آن جریان دارد.
 

پس از بازخوانی کتاب استروب تالبوت، معاون سابق وزارت خارجه آمریکا با عنوان تجربه بزرگ، به این نتیجه رسیدم که برخی از روندهایی که در گذشته وجود داشت، امروز هم وجود دارد. این کتاب فضایی که در دسامبر 2000 یعنی زمان جابجایی دولت بیل کلینتون با جورج دبلیو بوش وجود داشت را توصیف می کند. بحث درباره کمپین انتخاباتی بوش و مسائل امنیتی از جمله صدام حسین و ساخت سیستم دفاع موشکی در ابعاد وسیع بود. استدلال بوش این بود که: «مطمئناً این اقدام درست است.»
این مسائل با فاجعه غیرمنتظره ای که در 11 سپتامبر 2001 به وقوع پیوست متوقف شد، این حملات تروریستی موجب شد تا دوره ای از همکاری بین المللی علیه تروریسم شکل بگیرد. آن موقع زمانی بود که ما همه آمریکایی بودیم و بوش، پوتین را «بسیار صریح و قابل اعتماد» توصیف می کرد.
وقتی ایالات متحده اعلام کرد از پیمان ضد موشک های بالستیک به خاطر ساخت سیستم دفاع ضد موشکی برای محافظت در برابر ایران هسته ای خارج می شود، بادها شرایط آن دسامبر را تغییر دادند. این هشداری برای روسیه هم بود.
به نظر می رسد ایالات متحده در آن زمان درک نکرده بود که جهان چند قطبی در حال ظهور است و دنبال کردن سیاست هایی که بوش و کلینتون در سال 2000 بر سر آن بحث می کردند، بدون تبعات جدی ای که در پی دارد، بسیار دشوار است. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در سخنرانی ای که سال 2007 در کنفرانس امنیتی مونیخ داشت با لحنی عصبانی مشخص کرد که مداخله در عراق و به ویژه برنامه های ایالات متحده برای گسترش سیستم دفاع موشکی به اروپا مردود است و این اقدامات را به مثابه اقدام تهاجمی علیه روسیه و امنیت مشترک اروپا نامید.
در تابستان 2008 سه اتفاق موجب آشکار شدن نظم چند جانبه جدید شد. چین به طرز خیره کننده ای بازی های المپیک را میزبانی کرد، و جایگاهش به عنوان بازیگر بین المللی مهم را مستحکم ساخت. اقدامات نظامی روسیه در گرجستان -در میانه بازی های المپیک- که به جهان نشان داد حوزه نفوذ همچنان زنده است و به خوبی در کرملین جریان دارد. فروپاشی بانک سرمایه گذاری آمریکایی لمان برادرز که منجر به بحران مالی جهانی شد که اقتصاد جهان درگیر آن شد و آسیب پذیری های جهان و تا حدی چین را هم نشان داد.
بسیاری از کشورهایی که تحت تاثیر اقدامات چین در دریای جنوبی چین قرار دارند، پیمان های امنیتی با ایالات متحده دارند که بزرگترین قدرت دریایی در اقیانوس آرام پس از جنگ جهانی دوم است. اقدامات چین از سوی ایالات متحده تحریک کننده قلمداد می شود و چین هم با گسترش ادعاهای ارضی اش مدعی افزایش نفوذ خود است.
در عین حال روسیه هم جاه طلبی هایش در سیاست خارجی را در اوکراین نشان داد. پوتین با نقض پیمان هلسینکی در بهار 2014، سیاست خارجی روسیه را در مخالفت مستقیم با ایالات متحده و اروپا قرار داد. این موضع در سپتامبر یعنی زمانی که پوتین تصمیم گرفت در درگیری سوریه مداخله کند، بار دیگر تحکیم شد.
امروز جهان از آنچه که در اواخر قرن پیش، یک دهه پس از سقوط دیوار برلین تصور می شد، تفاوت دارد. به لحاظ تاریخی 15 سال می تواند با توجه به شدت تغییر، طولانی یا کوتاه باشد. در طول این 15 سال رقابت قدرت های بزرگ و افزایش بی ثباتی در خاورمیانه  خیلی از چیزها را تغییر داده است.
اگر تنها یک درس باشد که از تمام این موارد بتوانیم بگیریم آن دیپلماسی سرسختانه است که اگر به خوبی اجرا شود، در آن صورت قدرت فوق العاده ای برای حل و فصل درگیری ها خواهد داشت. دیپلماسی بهترین ابزار برای تولید این قبیل همکاری ها است که مانع از رویارویی است.

خاویر سولانا : دیپلماسی ایرانی

پربیننده ترین خبرها