العالم ـ ایران
«خالد قدومی» نماینده جنبش حماس در ایران، مواضع این جنبش را در خصوص میثاق نامه جدید حماس، رویکرد این جنبش در قبال موضوع فلسطین و آینده مقاومت فلسطین تشریح کرد.
سوال: طی روزهای گذشته سندی از راهبرد جدید حماس منتشر شد که بازتاب های زیادی در داخل و محیط منطقه ایجاد کرد. سوالات زیادی در این خصوص شکل گرفته است. نخستین سوال اینکه چه چیزی باعث شد تا حماس برای سند جدید احساس نیاز کند و چه تفاوت هایی بین این سند با سند قبلی که در دهه شصت منتشر شد، وجود دارد؟
از نظر من، این مسئله یک مسئله تاریخی و حساس است. در سایه پیگیری شبکههای اجتماعی و رسانههای داخلی ایران – باوجود سرگرم بودن و تمرکز آنها روی انتخابات داخلی ایران- پی بردم که حقیقتاً سوالات زیاد و کنشگری گستردهای وجود دارد. این سوالات را میتوان از سر دوست داری، یا پافشاری فراوان یا نگرانی در قبال مسئله دانست که پیچیدهترین مسئله یا مهمترین مسئله دوران معاصر ما به شمار میرود؛ یعنی مسئله ملت فلسطین و فلسطین.
جنبش حماس بعد از گذشت 30 سال از عمر خود، مناسب است تا با زبانی با مردم سخن بگوید که متناسب با تحول و توسعه خود و میزان پیشرفت آن در برنامه مقاومت و برنامه احقاق حقوق ملت فلسطین باشد، زیرا حماسی که امروز این سند را تدوین کرده است، همان جنبش حماسی نیست که در آن زمان بود. این جنبش همچنان مبارزه میکند. امروز جنبش حماس در همه جبههها و عرصهها اعم از عرصه اجتماعی و سپس عرصه سیاسی وارد شده است. این جنبش وارد فرایند انتخابات شد و اعتماد ملت فلسطین را در این انتخابات کسب کرد. این جنبش از طریق مقاومت و برنامه نظامی و مبارزاتی خود، اعتماد ملت فلسطین را کسب کرد و وارد جنگهایی شد که رژیم صهیونیستی را آزار داد.
حماس امروز یک جریان گسترده و بسیار عمیق در جهان عرب و اسلام و در سرزمین خود در فلسطین و در میهن اصلی خویش است. اینها دستاوردها و روابط حماس با جامعه بینالمللی است زیرا امروز حماس روابط گستردهای با جامعه بینالمللی دارد. (در سایه این این وضعیت)، ضرورت ایجاب میکرد که یک سند یا اصولی وجود داشته باشد که حماس بر مبنای آن با این جهان و این تغییرات با زبانی سخن بگوید که بر دو مسئله زیر تاکید کند.
نخست اینکه این سند بر اصولی تاکید میکند که حماس بر مبنای آن تاسیس شده است. این سند سپس، موضوع متغیرها و چگونگی نرمش یا میانه روی را که جنبش حماس آن را دنبال میکند، مدنظر قرار میدهد. همانطور که گفتم، بعد از 30 سال از دریایی از تغییرات - که نظیر آن را دستکم جنبشهای مقاومت و جنبشهای سیاسی در جهان عربی و اسلامی ما به خود ندیده است- به طور قطع، باید یک سند یا برگهای وجود میداشت که از اصول و مبانی سخن بگوید.
اما درخصوص سوال شما درباره تفاوت بین منشور(سابق) و این برگه جدید (سند)، همانطور که گفتم منشور با زبان مشخص و در شرایط تاریخی معینی نوشته شد. این منشور با زبان و انگیزههای معینی نوشته شد، لذا تحول طبیعی جنبشهای مبارزاتی ایجاب میکند که با زبانی متفاوت نوشته شود که همگام با نیازهای این تحول طبیعی باشد. همانطور که گفتم (سند جدید) بر یک سری اصول و مبانی تاکید میکند و از آن چشم پوشی نمیکند.
به عنوان مثال، در دیباچه و مقدمه این سند، 6 محور وجود دارد که میتوانید از آنها برای درک فلسفه و تئوری این سند و درک اصول و مبانی جنبش حماس کمک بگیرید.
محور اول تاکید بر این نکته است که حامی و پشتیبان (این جنبش) در سطح جهان عرب و در سطح ملی فلسطین، همان حامی و پشتیبان اساسی جنبش مقاومت حماس است. بنابراین ما حامی و پشتیبان اساسی خود را یکبار دیگر همان حامی و پشتیبان عربی و پشتیبان ملی معرفی میکنیم.
محور دوم این است که جهان اسلامی و هویت اسلامی، همان هویتی است که به مسئله فلسطین درخشش داده و این همان هویتی است که مسئله فلسطین را برجسته کرده است. در نتیجه، این سند بر این هویت اسلامی و این وابستگی اسلامی و این بعد اسلامی در جهان اسلام تاکید میکند؛ جهان اسلامی که بعدی واقعی به مسئله فلسطین و مسئله قدس بخشیده است.
محور سوم تاکید میکند که اساس مسئله فلسطین و اساس ظلم صورت گرفته به مسئله فلسطین همان انفعال بینالمللی است لذا حل مسئله فلسطین به این بازمیگردد که این انفعال بینالمللی بار دیگر باید به اصول و مبانی عدل وعدالت تن دهد و در نتیجه، حقوق ملت فلسطین را به آنها بازگرداند.
محور چهارم این است که ما دشمن صهیونیستی خود را معرفی میکنیم. ما این دشمن صهیونیستی را دشمنی اشغالگر میدانیم. معنای دشمن اشغالگر چیست؟ انگیزه ذکر آن در فلسفه این سند چیست؟ انگیزه این است که به جهان بگوییم که این استعمار (رژیم صهیونیستی) نظیر هیچ یک از استعمارگران کلاسیک نظیر استعمارگری انگلیس نیست که آمد و ثروتهای سرزمین (فلسطین) و ملت آن را چپاول کرد و سپس به میهن خودش بازگشت. این دشمن، دشمنی از نوع جدید است. این استعمارگری و اشغالگری از نوعی جدید است. آمده است تا تاریخ جدیدی سرهم کرده و دورغ پردازی کند و بگوید که این سرزمین، سرزمین شما نیست. میخواهد یک سرزمین و یک ملت را از روی زمین برچیند تا خود را جایگزین آن کند. ما میگوییم که این دشمن، دشمن صهیونیستیِ ما با ساختار کنونی آن است، لذا راه حل مسئله هم این است که باید این تجاوزگری و این تفکر اشغالگری و جنایتکارانه برچیده شود.
محور پنجم این است که ما بر مسئله مقاومت تاکید میکنیم. در این سند یک ماده به آن اختصاص یافته است؛ به طور خاص مقاومت مسلحانه. یکی دیگر از فلسفههای این سند، این است که تاکید کنیم، ما به عنوان ملت فلسطین براساس منشورهای بینالمللی و قوانین بینالمللی تحت اشغال هستیم و حق داریم که مقاومت کنیم؛ خصوصاً مقاومت مسلحانه. معتقدیم همانطور که در ماده اختصاص یافته به مقاومت (در سند) آمده است، این همان ابزار واقعی و عملی برای آزادسازی فلسطین است و نه چیز دیگر.
اما ششمین محور که محور اساسی در فلسفه این سند به شمار میرود؛ همان تاکید بر شراکت ملی است. ما وقتی یک اصل و یک سری مبانی را مطرح یا ارائه میکنیم، به همه اقشار ملت فلسطین میگوییم که ما دست همکاری برای شراکت ملی دراز میکنیم زیرا اجازه نمیدهیم که کسی درخصوص تصمیم گیریهای ملی فلسطین، تکروی کند؛ نه ما و نه دیگران. همزمان هم وقتی میگوییم که آینده ملت خود و مسئله فلسطین را تعیین میکنیم، (این امر) باید براساس یک وفاق و شراکت ملی باشد.
این تقریباً خلاصهای از این فلسفه است که به سوالات شما پاسخ میدهد.
پس آن طور که شما فرمودید این سند جدید حاصل پختگی حماس طی سالیان اخیر میباشد. اینکه گفته میشود علت اعلام این سند بخاطر فشارهای رژیم صهیونیستی و جنگهای چند ساله و محاصره این رژیم علیه نوار غزه نبوده، درست است؟
بله.
موضوع دوم این است که شما علاوه بر نوار غزه و کرانه باختری، جنبش فتح را هم مدنظر داشتهاید؟ یعنی میخواهید اتحادی شکل بگیرد تا به پشتوانه آن سیاست خود را به پیش ببرید؟
بله البته. وحدت همه میهن و خاک فلسطین. فلسطین در نزد ما همانطور که این سند معرفی میکند، از دریای (مدیترانه) تا رود (اردن) است و نه فلسطین تکه تکه. بسیار مهم است که به این مبانی اساسی توجه داشته باشیم که وقتی جنبش حماس فلسطین را معرفی کرد، به همه سوالات پاسخ داد. منظور حماس از فلسطین چیست؟ آیا منظور فلسطین تکه تکه است؟ آیا فلسطینی است که در برخی اسناد بعضی از گروههای فلسطینی دیگر آمده است؟ نه، ما از فلسطین تاریخی از دریای (مدیترانه) تا رود (اردن) سخن می گوییم؛ همانطور که این سند در ماده دوم خود به هنگام تعریف سرزمین و فلسطین بر آن تاکید کرده است.
یعنی علاوه برغزه، کرانه باختری هم مدنظر شما است؟
نه فقط کرانه باختری بلکه اراضی (اشغالی سال) 48 و کل فلسطین.
یک تناقض در این سند وجود دارد. حماس از مرزهای سال 1967 صحبت کرده و گویی میخواهد کشوری در داخل این مرزها شکل گیرد. این موضوع عنوان شده که حماس با این سند موضوع دو دولت را پذیرفته و اشغالگری اسرائیل در مرزهای سال 1947 را هم پذیرفته است، شما دراین باره چه نظری دارید؟
این سوال بسیار مهمی است و باید توضیح داده شود.
اولاً، پیش از هر چیزی باید درک کنیم که حماس وقتی از این ساختارها سخن میگوید، از یک طرح، سخن نمیگوید. یعنی یک طرح ارائه نمیکند. همانطور که گفتم این برگهای (سندی) برای اصول و مبانی است و نه طرحی از طرف ما. جا دارد که بگویم ما به عنوان ملت مظلوم فلسطین، تحتِ اشغالگری قرار داریم و از این ظلم رنج میبریم، ما نباید طرح ارائه دهیم بلکه طرح از طرف کسی مطرح میشود که ظلم کرده است. کسی که تعدی و تجاوزگری کرده است، باید طرح را ارائه دهد.
دوماً، وقتی به موضوع (مرزهای) 1967 اشاره شد که مشکل ساز است و در جهان عرب و اسلام و نیز برای همه دوستداران و کسانی که نگران برنامه جنبش حماس هستند، مشکل ساز است، میخواهم بگویم که ما چهار شاخص را برای آن تعیین کردهایم.
همانطور که گفتم اولین و مهمترین شاخص این است که ما طرحی را ارائه نمیدهیم، بلکه ما با یکی از طرحها یا زبانی که منطقه و جامعه بینالمللی از آن استفاده میکند، تعامل میکنیم؛ وقتی که از راه حل دو دولت یا راه حل 67 سخن میگوید. لذا ما طرحی را ارائه نمیدهیم.
شاخص دوم این است که این امر باید در چارچوب یک ساختار توافق ملی باشد و این مسئله جدیدی نیست، زیرا در سال 2006 میلادی، ما با گروههای فلسطینی که برخی از آنها عضو سازمان آزادیبخش فلسطین هستند و برخی هم نیستند، چیزی را امضا کردیم که در آن زمان سند وفاق ملی نامیده شد. در داخل این سند روشن کردیم که یک ساختار توافق ملی درباره ایده یک برنامه سیاسی وجود دارد که میتواند از آن نشات بگیرد. این بدان معناست که یک ساختارِ برنامه وجود ندارد بلکه یک ساختارِ توافق ملی وجود دارد. بنابراین این موضوع 67 براساس یک توافق ملی مطرح شد. حماس میتواند با این توافق ملی تعامل کند؛ نه جداگانه یا هنجارشکنی از این توافق ملی.
سومین شاخص این است که مشخص شده که این پروژه باید بدون به رسمیت شناختن موجودیت "اسرائیل" در سرزمین فلسطین باشد. این یک شاخص تعیین شده مهم است...ما از ساختار 67 اما بدون به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و (بدون) موجودیت "اسرائیل" در سرزمین فلسطین و میهن دوست داشتنی خود، سخن میگوییم.
شاخص چهارم این است که این ساختار باید در بردارنده اصول اساسی باشد که سند در بندهای 11 و 12 به آن پرداخته است. بند 10 و 11 بر مسئله قدس و بند 12 بر مسئله پناهندگان تاکید میکند. بنابراین باید به این موضوع توجه کرد که پناهندگان همانطور که سند در بندهای 11 و 12 یا بندهای 10 و 11 مشخص کرده است، باید به خانههای خود بازگردند. این نکته در اصطلاحات بینالمللی بسیار مهم است، زیرا ما –آنگونه که برخی سخن میگویند - از بازگشت آوارگان به سرزمین فلسطینی جدیدی سخن نمیگوییم. نه، ما اینگونه سخن نمیگوییم... ما معتقدیم که پناهندگان باید به خانههایشان بازگردند. ما معتقدیم که قدس باید پایتخت کشور فلسطینی باشد و این کشور از حاکمیت کامل بدون دخالت برخوردار بوده و در تمام خاک (فلسطین ) تشکیل شود.
این همان چیزی است که ما را به سمت مفهوم کشور در این برگه (سند) سوق میدهند. از نظر ما در جنبش حماس، مفهوم کشور، ثمره آزادسازی است. همانطور که ما وقتی در ماده مربوط به مفهوم کشور در این سند سخن گفتم، اشاره کردیم که این (کشور) ثمره آزادسازی است. یعنی درحالی که تحت اشغالگری قرار داریم، کشور نمیتواند برپا شود. بنابراین این کشور برخوردار از حاکمیت کامل و ثمره آزادسازی است... این تقریباً شاخصهای موسوم به طرح 67 است. حماس قصد داشت که این مسئله را ارائه کند تا بگوید که یک جنبش جدی است که رژیم صهیونیستی را در سرزمین فلسطین به رسمیت نمیشناسد و خواهان توافق با ملت فلسطین براساس یک ساختار توافق ملی است و با یک زبان بینالمللی و از یک سری مبانی سخن میگوید که فلسطینیان و جامعه بینالمللی بر سر آن اتفاق نظر دارند. حماس از هیچ یک از حقوق مشروع ملت فلسطین دست بر نمیدارد.
پس آن طور که شما گفتید در این سند، گرفتن کل سرزمین فلسطین را به صورت مرحلهای دنبال میکنید؟
ببینید، تفسیر مرحلهای در این باره، تفسیر دقیقی نیست. کسانی هستند که میگویند که این راه حل مرحلهایِ تحت عنوان آزادسازی بخشی از سرزمین، ایجاب میکند که –همانطور که برادران در سازمان آزادیبخش فلسطین انجام دادند- طرف دیگر را به رسمیت بشناسید... نه..اگر این مفهوم مرحلهای باشد، ما آن را نمیخواهیم؛ اما اگر مفهوم مرحلهای این باشد که شما اگر توانستنید بخشی از میهن را آزاد کنید تا از آنجا برای آزادسازی بخش دیگری اقدام کنید، این همان منظور ما است. این امر به طور مشخص وقتی نوار غزه آزاد شد، روی داد؛ یا هنگامی که رژیم صهیونیستی نوار غزه را - به خاطر اعمال زور (مقاومت) از طریق استفاده از مفهوم جنگ انقلابی و بالا بردن پیامدها و هزینههای اشغالگری در نوار غزه - در سال 2005 میلادی تخلیه کرد. ما به یاری خداوند، از اینجا برای تجهیز و آماده کردن خود جهت آغاز مرحله آزادسازی فراگیر و همه جانبه اقدام خواهیم کرد.
اگر سازمان ملل و غرب برپایه همین سند موضوع سپردن مرزهای سال 1967 به حکومت فلسطین را قبول کردند و بر همین مبنا بحث دو کشور را دنبال کردند، آیا شما حاضر هستید این مساله را بپذیرید؟ یا نه شما هنوز هم بدنبال همه سرزمین فلسطینین هستید؟
ببینید، جامعه بینالمللی با کمال تاسف تاکنون پیامهای مثبتی برای برخورد منصفانه و عادلانه با ملت فلسطین نفرستاده است. سازوکارها و نهادهای جامعه بینالمللی از جمله سازمان ملل دارای دهها قطعنامه و ماده علیه رژیم صهیونیستی است، اما با کمال تاسف، آنها قدرت اجرایی ندارند؛ لذا درخصوص دل بستن به این نهادها، میخواهیم به آنها بگوییم که ما ملت فلسطین هستیم که رنج و درد زیادی را متحمل شدهایم و شما بیش از دیگران این درد و رنج را میدانید لذا برخورد منصفانه و عادلانه با این ملت فلسطین، مسئولیت مداوم شما است.
اما آیا این برگه (سند) برای راضی کردن این یا آن طرف در جامعه بینالمللی است؟ به طور قطع اینگونه نیست. این برگه معرفی کننده ماهیت جدی، انطعاف پذیر و تاکید کننده جنبش بر مبانی ملت فلسطین و حقوق آنها است. این جنبش به برچیدن این اشغالگری و سخن با زبانی بینالمللی برای برقراری امنیت و صلح برای ملت خود و نه امنیت و صلح برای ملت یا طرف دیگری متعهد است، زیرا این مسئولیت ما نیست.
ما کسانی هستیم که مورد ظلم واقع شده و مورد تعدی و تجاوزگری قرار گرفتهایم. مسئولیت بینالمللی همچنان پابرجاست و ملت ما همچنان به این جامعه بینالمللی چشم دوخته که با کمال تاسف بر جانبداری خود از ظالم و تجاوزگر یعنی رژیم صهیونیستی تاکید کرده است. حماس تاکید میکند که اگر میخواهند ساختار یا شیوهای برای برخورد منصفانه و عادلانه با ملت فلسطین داشته باشند، ما آماده تفاهم و تعامل در چارچوب شاخصهایی هستیم که آنها را ذکر کردم. این شاخصها پایبندی به اصول و مبانی و عدم دست برداشتن از حقوق مشروع ملت فلسطین است.
مخاطب این سند در فضای داخلی، منطقهای و بینالمللی چه کسانی هستند؟
مخاطبان این برگه "سند" متعدد هستند. نخست ملت فلسطین است. ما به ملت فلسطین میگوییم که به این مبانی پایبند هستیم و به حقوق مشروع شما متعهدیم و همچنان کمر همت بستهایم که این حقوق را بازگردانیم. این سند در وهله اول (پیامی) برای ملت فلسطین و کادر داخلی ما است که بخشی از این ملت بزرگوار فلسطین هستند. دومین مخاطب جهان عرب و اسلام است. یعنی (ارائه) طرحها کافی است... ما از شما و برای شما هستیم و شما حامی و پشتیبان ما هستید. شما امتداد ما به طور مشخص در سطح رسمی و در سطح مردمی هستید. شما امید ما در آزادسازی هستید و وجود شما وایستادن شما در کنار ما و در کنار مسئله فلسطین، همان راه تحقق این آزادسازی است.
اما رژیم صهیونیستی هرگونه طرح جدیدی را نه میشنود و نه به آن گوش میدهد..آنچه ضروری است، استحکام موضع و پایبندی به اصول و جانبداری و ایستادن در کنار ملت فلسطین و کمک بیشتر برای تحقق حقوق آنها است.
سومین پیام به جامعه بینلمللی است. همانطور که در مقدمه بحث گفتم. شما (جامعه بینالمللی) مسبب این مشکل هستید و باید به این اشغالگری پایان دهید و با ملت فلسطین عادلانه و منصفانه برخورد کنید.
این نمایشنامه یا تئاتر ارزان قیمتِ جانبداری آشکار از این متجاوز "اسرائیلی" نباید ادامه یابد. ملتی مقاومت کرده و ملتی تحت اشغال قرار گرفته است. تجاوزگر از فضا آمده است، تجاوزگری خیالی که تاریخی را سرهم میکند و حق جدیدی را قائل میشود که حقش نیست. این وظیفه شما است که آن (اشغالگر) را به سمت و سویی سوق دهید که به این ساختار انسانی جهانی تن دهد. این ساختار همان حقوق مشروع ملت فلسطین است.
اما مخاطب مهم و اساسی همچنین برادران ما در گروههای مبارز فلسطینی هستند. ما نمیخواهیم در تصمیم گیری فلسطینیها تکروی کنیم؛ نه حماس این را میخواهد و نه سایر گروهها. همزمان میخواهیم که برای آینده ملت فلسطین و بازپس گیری حقوق ملت فلسطین از طریق وحدت و توافق بین آنها، تصمیم گیری کنیم. این تقریباً پیامها و مخاطبان مورد نظر این سند است.
آیا این مسئله که این سند جدید در کشور قطر اعلام شد، پیام خاصی داشت؟
نه...رهبران جنبش حماس در آنجا حضور دارند و برادر ابو الولید(خالد مشعل) آنجا است. همچنین برادران ما در غزه نیز از طریق فناوری روز (ویدئو کنفرانس) حضور داشتند زیرا با کمال تاسف بدلیل بسته بودن غزه نتوانستند از غزه خارج شوند. تمایل زیادی داشتیم که آنها در بین ما میبودند، اما به حمد خداوند و به علت تحول جنبش حماس و توسعه عملکردش، از این ابزارها و فناوریها و رسانههای اجتماعی بهره میبرد. بنابراین اتاق ویژهای اختصاص یافت و در آن رهبران جدید غزه به طور کامل حضور یافتند تا این سند به طور مشترک بین همه اعضا و رهبران حماس اعلام شود.
درباره این سند دو نظر متفاوت مطرح شده است. نخست نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی است که میگویند در این سند فقط با کلمات بازی شده و هیچ اتفاق و تحول خاصی روی نداده است و دوم نظر برخی طرفها در منطقه است که میگویند این سند نشان میدهد حماس در استفاده از خط مشی مسلحانه و تند خود کمی متعادلتر میشود. نظر شما در این باره چیست؟
این چیزی طبیعی است. دشمن همانطور که گفتم و درسند تاکید شده است اصلاً خواهان تفاهم یا رابطه یا هر چیز دیگری نیست. دشمن فقط میخواهد که طرف فلسطینی را محکوم کند؛ طرف فلسطینی که خودِ این دشمن به او ظلم کرده و او را به قتل رسانده، لذا ما انتظار چیز دیگری از دشمن نداریم. اما آمریکا همانطور که گفتیم و تاکید میکنیم، از جنبه آزمایش میخواهیم که عملاً از جانبداری آشکار خود از رژیم صهیونیستی دست بردارد. ملتی تحت اشغال است که رهبری جدیدی دارد که به حقوق و اصول ثابت پایبند است و در خصوص وجود یک راه حل عادلانه برای ملت فلسطین جدی است؛ راه حلی که امنیت را برای جهان تضمین کند و اصول حقوق انسانی را تحقق بخشد. نمیدانیم که چرا تا این لحظه، دولت آمریکا بر ارسال این پیامهای منفی به ملت فلسطین از طریق جانبداری غیرقابل توجیه خود از رژیم صهیونیستی، اصرار میورزد.
اما درخصوص برادرانمان در جهان عرب و اسلام، من به طور قطع از همه کسانی که از این سند انتقاد کردند، ستایش میکنم و از آنها بیش از کسانی که از این سند استقبال کردند، ستایش میکنم، زیرا این انتقادها و این آگاهی و بیداری همان چیزی است که ما به عنوان ملت فلسطین و جنبش حماس به آن تکیه میکنیم تا به انحراف قطب نما منجر نشود.
آگاهی و بیداری ملت فلسطین و نخبگان عربی و اسلامی و آگاهی ملتهایِ ما که در خیابانها علیه دیکتاتوریها هستند، اینها همان ضمانت واقعی است تا قطب نمای جنبش حماس تا برچیدن این رژیم صهیونیستی و آزادسازی همه خاک فلسطین و بازپس گیری حقوق مشروع ملت فلسطین، مقاوم باقی بماند... بله از این نخبگان خوب که از ما خواه با نرمی یا تندی انتقاد کردند، ستایش میکنم. همه ما اندیشهای باز و قلبها و گوشهای شنوا برای آنها داریم و از هر انتقادی استقبال میکنیم.
همزمان به شما خواهران و برادرانم تاکید میکنم که جنبش حماس با شما در مسیر احقاق بیشتر حقوق مردمی ملت فلسطین به پیش میرود و با شما همانطور که میگویید، روی ریل یا قطار اصلی که ما را به قدس و آزادسازی کامل رهنمون خواهد کرد، باقی نگه خواهد داشت. اما باید اعتماد کنید... به این جنبش که چنین سابقه 30 ساله مبارزاتی دارد، نگاه کنید، نباید شک و تردید تا این حد باشد که فکر کنید این جنبش ممکن است منحرف شود. ما ملائکه نیستیم بلکه انسانیم. بار دیگر بر لزوم این انتقاد و ضرورت تاکید میکنم که این نخبگان و این آگاهی برای ضمانت عدم منحرف شدن قطب نما، باقی بماند و این قطار نیز، قطار آزادی تا بازپس گیری قدس و خاک کامل فلسطین - به خواست خداوند- باقی بماند.
ظاهراً در سند جدید برخلاف گذشته صحبتی از نابودی رژیم صهیونیستی نشده و فقط مبارزه با این رژیم مطرح شده است؟
نه، این سخن دقیق نیست. مفاد مشخصی وجود دارد که ممکن است از جنبه لحن زبانی مختلف باشد، اما وقتی حماس از موضع خود در قبال اشغالگری در مفاد 18 و بعد از آن سخن میگوید بر این نکته تاکید دارد. مهمترین چیز این است که برپایی "اسرائیل" از اساس باطل است. آیا بیشتر از این میخواهید؟ این بدان معنا است که برچیدین این رژیم باطل، همان هدف است.
(ماده) شماره 19 بر عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی و (ماده) شماره 20 بر چشم پوشی نکردن از هر بخشی از سرزمین فلسطین تاکید میکند و حماس هرگونه جایگزینی برای آزادسازی فلسطین یعنی آزادسازی کامل آن از رود (اردن) تا دریای (مدیترانه) را نمیپذیرد. فکر نمیکنم که آنچه شما فرمودید، دقیق باشد بلکه برعکس این سند تاکید کرده که جنبش حماس به این امر پایبند است که این رژیم باید برچیده شود.
ممکن است که عبارتها تغییر کرده باشد، اما مسئله پایبندی به الفاظ نیست بلکه ماهیت، اصل و اساس است. عملکرد جنبش حماس در میان همان اصل و اساس به شمار میرود. حماس شهید داده و خون آنها و آگاهی ملت فلسطین و نخبگان فلسطین –همانطور که گفتم- همان ضمانتی است که حماس به این حقوق مشروع و برچیدن این رژیم صهیونیستی غاصب از سرزمین عزیز ما فلسطین پایبند باشد. فلسطین از دریای (مدیترانه) گرفته تا رود (اردن) است.
گفته شده که بین انتخابات داخلی حماس و انتشار این سند ارتباطی وجود دارد. آیا با هدف خاصی این زمان انتخاب شد؟
این امر بر نهادی بودن جنبش حماس تاکید میکند. این سند را یک فرد نمینویسد یا یک فرد حذف نمیکند یا فردی بر دیگری تحمیل نمیکد. این جنبش، نهادی است. همانطور که رهبری جنبش حماس از طریق شخص خودِ برادر ابوالولید تاکید کرد، این سند ثمره چهار یا پنج سال گذشته است. همه ما بخشی از این تلاشها هستیم و تفاوت مهمی در اعلام این سند قبل یا بعد از انتخابات نمیبینم. در نتیجه همانطور که به شما گفتم، این امر تاکیدی بر نهادی بودن این جنبش است و حضور رهبران حماس با همه گستره جغرافیایی خود در صدور این سند، از جمله برادرانمان که در زندانها هستند، تاکید میکند که این سند بیانگر این نهاد است که نهادی بودن آن ضامن موفقیت و پیشرفت خواهد بود.
آیا بین انتشار این سند و اظهارات دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر انتقال سفارتخانه آمریکا از تل آویو به شهر اشغالی قدس ارتباطی وجود دارد؟
نه، این ارتباط دقیق نیست زیرا ترامپ بیش از یکصد روز پیش در جریان مبارزه انتخاباتی خود، موضوع انتقال سفارت آمریکا را اعلام کرد. لحن او بعد از تصدی ریاست جمهوری به طور کامل عوض شد و فهمید که نمیتواند با این مسئله مقدس که خشم و نارضایتی نه فقط فلسطینیها بلکه همه مسلمانان و مسیحیان و آزادگان جهان را برخواهد انگیخت، بازی کند.
قدس از جایگاهی واقعی و اساسی برخوردار است و خط قرمز آزادگان مسلمان و مسیحی به شمار میرود، لذا ارتباط زمانی برای این موضوع وجود ندارد، اما به طور قطع، در چارچوب این سند، مادهای اساسی درباره قدس و مسجد الاقصی وجود دارد که از حق ملت فلسطین و حق حاکمیت آنها بر شهر قدس و مسجد الاقصی سخن میگوید.
گفته میشود که حماس با ارائه این سند از بعضی کشورها مثل جمهوری اسلامی ایران اندکی فاصله گرفته و به سمت بعضی کشورها مثل قطر و عربستان تمایل بیشتری پیدا کرده است. آیا حماس بین متحدان منطقه خود تفاوت قائل شده یا بعد از انتشار این سند، از یکی دورتر یا به یکی نزدیکتر شده است؟
با عرض معذرت، کسی که این منشور را مطالعه میکند، اصلاً به چنین نتیجهای نمیرسد... حماس به هیچ نظامی حمله نمیکند. حماس برعکس دوستدار امت عربی و اسلامی، ایران، ترکیه، عربستان، اندونزی، مالزی، پاکستان و مصر است. همه این طیفهای زیبای امت عربی و اسلامی را دوست دارد و در امور داخلی آنها دخالت نمیکند. از طرف مقابل نیز انتظار دارد که در امور داخلیاش دخالت نکند. فکر نمیکنم که اصول و مبانی انقلاب اسلامی ایران که بر ایدئولوژی پایبندی به قدس و فلسطین و عدالت در حق ملت فلسطین تاکید کرده است، با پایبندی به اصول و مبانی وارده در این سند در تعارض باشد. در پاسخ به سوال شما، سند بر پایبندی به اصول و مبانی مبارزه فلسطینیها تاکید میکند و هرگونه برداشتی غیر از آن کاملاً اشتباه است.
به موضوع مصر اشاره کردید، در رابطه حماس و مصر در سند جدید، از اخوان المسلمین هیچ حرفی به میان نیامده، آیا این دلیل خاصی دارد؟
نه..ما از آغاز تا به امروز و حتی در منشورمان، وقتی روابط خود با اخوان را توصیف کردهایم، رابطهای سازمانی یا ساختاری یا اداری با گروه جهانی اخوان المسلمین در کار نبوده است. اما به این تفکر زیبا که ما جنبش اخوان المسلمین فلسطینی هستیم، افتخار میکنیم. این تفکر میانه روی است که احساس انسانی و تمدنی و تکاملی خود را به جهان ارائه میکند. بله ما از این مسیر فکری جدا نمیشویم، اما همانطور که به شما گفتم، بین ما و آنها هیچ رابطه سازمانی اداری نیست و در گذشته هم نبوده و امروز هم نیست.
یعنی به تحولات سه ساله اخیر مصر و کنار رفتن اخوان و تحت فشار بودن آنها هیچ ارتباطی ندارد؟
نه، به هیچ وجه. این مسئلهای داخلی است. اصلاً در مبانی اساسی ما هست که در امور داخلی این کشورها دخالت نکنیم، اما اینکه مشکلی اینجا و آنجا باشد، نتیجهاش این است که ما از تفکر خود جدا شویم؟ نه این مسئلهای سطحی و ساده است. تفکر ما، تفکر اسلامی میانه رو است که به آن افتخار میکنیم...
اما اینکه اختلافات سیاسی بین یک سازمان و سازمان دیگر یا بین یک نظام و یک ملت یا بین این امور و بین یک نظام و یک سازمان باشد، ما در آن دخالت نمیکنیم، زیرا هرکس صلاح کار خویش را بهتر میداند. لذا ما این را به برادران و عزیزان و کشور برادر مصر نمیگوییم بلکه به همه اقشار میهن عربی و میهن اسلامی میگوییم که در امور داخلی آنها دخالت نمیکنیم و بر آن هم تاکید میکنیم.
این سند بر این بند تاکید کرده تا بر اصل اساسی خود تاکید و اطمینان بخشی کند که حماس در امور داخلی کشورهای عربی و اسلامی و هر کشوری در جهان دخالت نکرده و نخواهد کرد. حماس همزمان نیز امیدوار است و آرزو میکند و از خداوند سبحان برای این کشورها امنیت و ثبات و تحقق امنیت و صلح برای آنها مسالت میکند. همانطور که برای ملت خود امنیت و صلح آرزو میکنیم، برای دیگران نیز امنیت و صلح و ثبات آرزومندیم.
اشاره کردید که در امور داخلی کشورها دخالت نمیکنید، این موضوع درباره سوریه و یمن هم صادق است یا نه؟ آیا دخالت نمیکنید و هیچ موضعی هم ندارید یا موضعی دارید ولی دخالت نمیکنید؟
البته، همانطور که گفتم، این سخن فقط درخصوص مصر نیست، بلکه درخصوص همه جهان است. ما در هیچ یک از امور داخلی دخالت نکرده و نمیکنیم. اصلاً دلیلی برای این کار وجود ندارد. هیچ طرفی گزارشی نداده که دخالتی وجود دارد بلکه آنچه بوده، "پروپاگاندا" است.
ما تمایلی نداریم که به این "پروپاگاندای" رسانهای پاسخ دهیم که با کمال تاسف پایانی برای آن نمییبینیم. کسی که تمایل شدیدی به وحدت امت اسلامی دارد، باید این (پروپاگاندا) را متوقف کند و جنبش حماس را به خوبی بفهمد. جنبش حماس یک جنبش کوچک در دل غارها نیست. امتداد جنبش حماس در جهان عربی و اسلامی است و از عمق در فلسطین برخوردار است.
قبل از دوستان، دشمنان به این عمق و امتداد اذعان کردهاند. در نتیجه، با این جنبش نباید براساس شایعات و بی دلیل برخورد کرد. بار دیگر به شما و همه کسانی که این گفتوگو را میشنوند یا میخوانند، تاکید میکنم که جنبش حماس برای ملت و سرزمین خود امنیت و ثبات میخواهد. میخواهد که حقوق مشروع ملت خود را بازگرداند و در نتیجه نمیتواند کاری کند که ممکن است به این رویکرد خدشه وارد کند که (این کار) همان دخالت در امور داخلی هر کشوری است، زیرا این امر بر خلاف خط مشی حماس و مغایر با آن است.
در نتیجه، مسیری عقلانی نیست و جنبش حماس آن را انجام نداده و نمیتواند انجام دهد یا به آن فکر کند، بلکه ان شاء الله تصمیم گرفته است که بند خاصی را در این سند جدید بگنجاند که در امور داخلی هیچ کشورِ برخوردار از امنیت و ثبات در جهان دخالت نخواهد کرد.
یعنی حماس درباره این دو کشور هم هیچگونه موضعی ندارد؟
نه.
آیا ارتباطی بین انتشار این سند در زمان حاضر پیش از سفر محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به آمریکا و دیدار وی با ترامب وجود دارد یا خیر؟
انسان هوشمند و هوشیار باید فهمد که ملت او چه میخواهد. به طور قطع، این زمانبندی عمدی نبود، اما به شما تاکید میکنم که از سادگی و سطحی نگری سیاسی هر رهبر فلسطینی است که نه یک گروه بلکه یک جریان بزرگ ملت فلسطین به رهبری حماس و نمایندگی او را نادیده بگیرد؛ خواه میخواهد این رهبر، یک رهبر فلسطینی باشد یا دارای تابعیتی دیگر. حال چه رسد که این رهبر فلسطینی باشد. باید بفهمد که اکثریت ملت فلسطین در رهبری این جنبش مقاومت تجلی مییابد که به خواست خداوند، امین و حامی و شریک در این میهن برای حقوق مشروع ملت فلسطین خواهد بود... اما این زمانبندی عمدی نبود.
در پایان اگر موضوعی لازم میدانید میتوانید بیان کنید.
این سند به خواست خداوند –همانطور که گفتم- مبانی اصلی و فکری و اصولی را بدست میدهد و از شما به عنوان اصحاب رسانه میخواهم که با نگاه مثبت به آن توجه کنید. این زاویه مثبت در نقد آگاهانه و سازنده و نه شک و تردید است، زیرا جنبش حماس به خواست و یاری خداوند سبحان و سپس آگاهی ملت خود و نخبگان عربی و اسلامی و عزیزان و مبارزان در مسیر خود باقی خواهد ماند و تا آزادسازی سرزمین و ملتش به مبارزه ادامه خواهد داد و مقدسات را بازخواهد گرداند و این رژیم صهیونیستی غاصب را بیرون خواهد راند.
ایسنا