حاشیه نگاری یک شاهد عینی از حمله تروریستی به مجلس

العالم-ایران
بر اساس گزارش‌ها ۳ تروریست با حضور در راهرو مجلس شورای اسلامی با نیروهای حفاظت مجلس درگیر شده و اقدام به تیراندازی کردند. گروه دیگری نیز در حرم امام خمینی به سوی مردم تیراندازی و تعدادی را مجروح کردند.

تاکنون در عملیات تروریستی در مجلس، ۷ نفر به شهادت رسیده‌اند و هم‌اکنون ۴ نفر نیز در طبقات بالایی گروگان گرفته شده اند. البته منابع رسمی این آمار را تائید نکرده اند.

در ادامه مشاهدات عینی یکی از شهروندان را در هنگام ورود تروریست ها به ساختمان مجلس شورای اسلامی می خوانیم:

ساعت ده ونیم امروز برای گرفتن نوبت دکتر به بیمارستان یحیی شفا که مقابل مجلس شورای اسلامی است رفتم. پس از اینکه راهنمایی لازم برای حضور پزشک مربوطه خودم را گرفتم از بیمارستان بیرون آمدم. در حال با عبور از چهار راه به سمت مترو بهارستان بودم که صدای ممتد چند تیر را شنیدم.

ابتدا نگاهم به آسمان مجلس جلب شد و همانند دیگر رهگذران فکر می کردم شاید تیرهای ممتد پدافند هوایی است که پیش از این در تهران شاهد بودم. ولی چند لحظه نگذشت که یک فرد با سرو صورت خونی و لنگان از داخل مجلس بیرون می آمد و نیروهای انتظامی او را به سمت سایه ای کشاندند.

صدای یک زن جوانی را شنیدم که جیغ می زد و می گفت «از کنار من رد شدند دو سه نفر جوان مسلح بودند با موهای بلند که اسلحه داشتند» که پس از گفتن این جملات بی هوش شد... دوستانش به او آب می دادند و از مقابل مجلس دورش کردند... گویا او به همراه چند خانم دیگر برای اعتراضات صنفی جلوی مجلس آمده بودند.

هر چه می گذشت مردم بیشتری اطراف تقاطع خیابان مردم و مجاهدین اسلام جمع می شدند... ده دقیقه از این حادثه گذشته اما هنوز پلیس و مردم در شوکند... هنوزصدای آمبولانس و یا آژیری شنیده نمی شود... همچنان صدای تیر به گوش می رسد...

صدای مرد جوان ۴۰ ساله ای را می شنوم که با لباس نیم آستین سیاهی که پوشیده بود فریاد می زند متفرق شوید... دانش آموزان هم که تازه از امتحان خلاص شده اند به جمع مردم می پیوندند... خیابان بهارستان همچنان مملو از جمعیت است... بیست دقیقه گذشته کم کم صدای آژیر می آید. آمبولانس، ماشین های نیروی انتظامی و .... یک فرد مسلح در طبقات بالایی ساختمان دفتر نمایندگان دیده می شود.  پلیس سریع خیابان و پیاده رو منتهی به ساختمان مردمی مجلس را می بندد...

مردم همچنان علاقمند به دیدن ماجرا هستند!!... کسی متفرق نمی شود به خصوص دانش آموزان. انگار موضوع به این مهمی را به طنز گرفته اند.... خیابان های فرعی مملو از موتور و ماشین می شود... فکر کردم رفتن به مترو هم مناسب نباشد... پیاده به سمت چهار راه منتهی به پیچ شمران راه افتادم. نیروهای موتور سوار بسیجی و امنیتی را می بینم که به سمت مجلس در حرکتند.

چهل دقیقه ای گذشته؛ آتش نشانی دیده می شود که آژیر کشان به سمت بهارستان در حرکت است. جوانی که از اوضاع در بهارستان به خوبی با خبر است، موتورش را وسط چهار راه گذشته و در کنار دیگر نیروهای نیروی انتظامی به هدایت مردم به دیگر خیابان ها کمک می کنند. پنچاه دقیقه ای گذشته، صدای آمبولانس هایی را می شنوم که مجروحان را به بیمارستان ها می برند. همچنان صدای تیر ممتد به گوش می رسد... .

مهر