العالم - لبنان
اسپوتنیک در یادداشتی به قلم عماد آبشناس نوشت: شاید برخی به یاد داشته باشند که ارتش لبنان در یکی از درگیری های خود چند سال پیش با تروریست های موجود در این منطقه تعدادی از نیروهای خود را از دست داد و هشتاد سربازش اسیر شدند که جبهه النصره چند تن از آنان را سر برید تا ارتش لبنان را وادار کند تروریست های زندانی در زندان های لبنان را با سرباز های باقی مانده مبادله کند.
این منطقه که در استان بقاع در شرق لبنان واقع است از قدیم الایام جزو مناطقی به حساب می آمد که همه مجرمان فراری به آن پناه می بردند و اطمینان داشتند که حکومت به آنها دسترسی نخواهد داشت و ممللوء از افراد خلافکار و قاچاقچی بود.
از قرن ها پیش ارتش ها تلاش می کردند از ورود به این منطقه پرهیز کنند و از زمان عثمانی ها این منطقه بی صاحب به حساب می آمد و حتی زمانی که سوریه و لبنان در اشغال فرانسه بودند فرانسوی ها هیچ وقت وارد این منطقه نشدند و همیشه آن را دور می زدند و به همین دلیل بسیاری از انقلابی های سوریه ولبنان که برای استقلال مبارزه می کردند، در آن زمان به این منطقه پناه بردند.
تقریبا از سال 2010 و پیشاپیش جنگ سوریه این منطقه کاملا از تسلط حکومت لبنان خارج شد و به دست گروه های تروریستی افتاد تا پایگاهی شود برای قاچاق اسلحه به سوریه و منطقه مقابل آن در کشور سوریه که به استان قلمون معروف است نیز به آن اضافه شد. شرایط متعدی منجر به آن شد که این مکان به عنوان چنین مکانی انتخاب شود. این منطقه یک منطقه کوهستانی وفوق العاده صعب العبور است که به جز افراد محلی امکان تردد برای دیگران بسیار دشوار است و بیشتر فصل های سال مملوء از برف است.
شهر عرسال تنها شهر دارای جمعیت اهل تسنن در این منطقه به حساب می آید، اکثریت ساکنان استان بقاع شیعه هستند و مسیحی های مارونی دومین جمعیت این استان را تشکیل می دهند، به همین دلیل هر بار که ارتش لبنان تصمیم می گرفت عملیاتی در این منطقه انجام دهد با اختلافات مذهبی سیاسی درونی لبنان مواجه می شد و همه تلاش هایش ناکام می ماند.
با توجه به شرایط سرزمینی مرزهای قانونی در این منطقه معنای چندانی نداشته و تردد میان لبنان و سوریه بصورت قاچاق خیلی راحت انجام می شد به همین دلیل هم پس از شروع جنگ سوریه جمعیت زیادی از شهروندان سوری به عنوان پناهنده بدون هیچ مشکلی در این منطقه مستقر شدند و پاسگاه های مرزی که در اختیار ارتش و مرزبانی لبنان بود به راحتی توسط جبهه النصره و داعش تصرف شد و نیروهای مرزبانی و سربازان ارتش لبنان کشته و اسیر شدند.بسیاری از عملیات تروریستی در لبنان و سوریه نیز در این منطقه طراحی می شد و بسیاری از بازداشت شدگان تروریست ها در لبنان اعتراف کردند که فرماندهی آنها در منطقه عرسال قرار داشته.
بنا به این اعترافات تقاضا برای واکنش ارتش لبنان بالا گرفته بود اما دولت لبنان به دلیل اختلافات سیاسی مذهبی و فشار های کشورهای حامی تروریست ها ارتش را تحت فشار قرار داده بود تا دست به چنین کاری نزند و در نهایت حزب الله تصمیم گرفت خود وارد عمل شود و کار تروریست ها در این منطقه را تمام کند و ارتش لبنان حلقه دوم پشتیبانی از حزب الله را تشکیل داد تا در صورتی که تروریست ها بخواهند به داخل لبنان فرار کنند با آنها برخورد کند.
بسیاری از سیاست مداران لبنان که مخالف انجام این عملیات توسط ارتش لبنان بودند تصور می کردند که حزب الله با ورود به این درگیری وارد یک جنگ تمام عیار طولانی مدت و فرسایشی خواهد شد که امکان پایان آن ممکن نخواهد بود.اما حزب الله لبنان آنچنان سریع پیش رفت که همه اینان انگشت به دهان ماندند و امروزه تلاش دارند حزب الله را قانع کنند تا از سرعت عملیات و پیشروی خود بکاهد و اجازه دهد اعضای جبهه النصره و داعش را زنده از این منطقه خارج کنند.
هر آنچه نتیجه این عملیات باشد اما این عملیات نشان داد امروزه حزب الله لبنان از یک نیروی مقاومت به ارتشی تاکتیکی و تمام عیار تبدیل شده و می تواند عملیات زمینی بسیار پیچیده نظامی را بهتر از ارتش های بسیار مجهز انجام دهد.
چون قطعا حزب الله برای این عملیات خود هم نقشه های مختلف و هم تاکتیک های مختلف را در نظر گرفته بود و نیروهای آن به خوبی و به سرعت توانستند آن را اجرا کنند.
جنگ سوریه فرصتی برای حزب الله لبنان بود تا به دلیل هماهنگی عملیاتی با ارتش های سوریه و روسیه و مستشاران نظامی ایران بتواند تاکتیک های نظامی بسیار پیچیده را روی زمین انجام دهد و تجربه های سابق خود به عنوان یک گروه شبه نظامی را با تجربه های نظامی ممزوج کند و امروزه این حزب از یک ارتش مقتدر شبه نظامی تمام عیار برخوردار است، امری که در هیچ جای جهان سابقه نداشته.
حزب الله با این عملیات خود نشان داد نیرویی نیست که دیگر نتوان در گفتگوهای آتی صلح به آن توجه نکرد و موفقیت این حزب در لبنان در کنار پیروزی های الحشد الشعبی بر علیه داعش در موصل عراق و همچنین نیروهای مردمی در سوریه نشان داد که همپیمانان ایران در منطقه تنها نیروهایی هستند که توانایی شکست تروریست ها روی زمین را دارند و هر کشوری که تصمیم داشته باشد با گروه های تروریستی در منطقه بجنگد مجبور است با نیروهای همپیمان ایران همکاری کند.
این عملیات حزب الله قطعا برای اسرائیل نیز بسیار قابل توجه است. از این پس اسرائیل مجبور است در صورتی که بخواهد بر علیه لبنان کاری انجام دهد چند بار فکر کند چون می داند دیگر با نیروهای حزب الله که در سال های 2000 و یا 2007 به عنوان نیروهای شبه نظامی مقاومت درگیر شد طرف نیست بلکه با نیروهایی طرف خواهد بود که تکنیک های عملیاتی نظامی بسیار پیشرفته را نیز می توانند اجرا کنند و به جای دفاع اقدام به حمله کنند.
شاید هم به همین دلیل اسرائیل زمانی که نیروهای حزب الله در جنوب سوریه در حال پیشروی بودند از جبهه النصره حمایت کرد و نیروهای حزب الله را بمباران کرد و سپس دست به دامن ایالات متحده شد تا با روسیه توافق کند منطقه تنش زدایی در جنوب سوریه تشکیل دهند تا مبادا نیروهای حزب الله به مرز های شمال شرقی اسرائیل نزدیک شوند.
در پایان می توان گفت عملیات حزب الله لبنان به همان نسبت که تروریست ها را از لبنان بیرون کرده و امنیت را برای این کشور به ارمغان خواهد آورد منجر به افزایش نگرانی ودلواپسی اسرائیل خواهد شد.