العالم - ایران
نعمت احمدي . عضو هيئت علمي دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: اينکه تحريم سه کشور در يک طرح گنجانده شود، نشانه عزم نمايندگان کنگره بر اجرائيشدن طرح است.
الف، روسيه: جو داخلي آمريکا عليه روسيه تشديد شده است. مردم آمريکا بر اين باورند که روسيه در انتخابات ٢٠١٦ دخالت داشته است. سابقه تحريم روسيه برميگردد به سال ٢٠١٤ و الحاق شبهجزيره کريمه در رفراندمي که هواداران روسيه در اين منطقه آن را پيش بردند و اوکراين و اتحاديه اروپا با آن مخالف بودند. اما پوتين با موجسواري تاريخي و اينکه شبهجزيره کريمه در سال ١٩٥٦ در زمان خروشچف در تصميمي داخلي به جمهوري اوکراين در تقسيمات داخلي افزوده شد، اين بخش را جزء خاک اصلي روسيه دانست. آمريکا از سال ٢٠١٤ تحريمهاي مشترکي را با اتحاديه اروپا عليه روسيه تصويب کرد اما تحريمهاي جديد بهانه مردمپسندي در آمريکا دارد؛ دخالت روسيه در انتخابات سال ٢٠١٦! موضوعي که باعث شد هم دموكراتها و هم جمهوريخواهان به تحريم روسيه بپيوندند.
ب، کرهشمالي: تحريم کرهشمالي هم مورد علاقه مردم آمريکا به دليل ادامه برنامه موشکي و هستهاي اين کشور است.
ج، ايران: اما تحريم ايران آن هم در يک لايحه به همراه تحريم روسيه و کرهشمالي، جاي بحث حقوقي جدي دارد. تحريم ايران به بهانه مقابله با آنچه تهديدهاي جمهوري اسلامي عليه امنيت و ثبات کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، توسعه برنامه موشک بالستيک و نيز فعاليتهاي مرتبط با تروريسم خوانده شده، طراحي و تصويب شده است. در گذشته نيروي قدس سپاه پاسداران به وسيله آمريکا تحريم شد. در طرح حاضر، کل سپاه پاسداران به بهانه «اقدامات بيثباتساز و تروريستي در منطقه» تحريم شده است.
چند روز پيش دولت ترامپ براي مدت سه ماه با تکيه بر گزارشهاي آژانس انرژي اتمي، پايبندي ايران به اجراي برجام را امضا و تأييد کرد. اين تضاد يعني تأييد و تأکيد آمريکا بر پايبندي ايران به اجراي برجام و تصويب طرح تحريم سپاه پاسداران ايران به بهانههاي سهگانه بالا نشانهاي است که احتمالا در ٩٠ روز آينده دولت ترامپ از امضاي پايبندي ايران به اجراي برجام خودداري خواهد کرد و شرايط ويژهاي بر روابط ايران و آمريکا و وضع پيشآمده در منطقه خاورميانه حاکم خواهد شد.
تصويب طرح تحريم سپاه پاسداران به عنوان نيروي نظامي کشور، ميتواند پيشمقدمه خروج يکطرفه آمريکا از تعهد به اجراي برجام باشد. بعد از جنگ جهاني دوم يکي از حربههايي که دولت آمريکا نسبت به کشورهاي مستقل اعمال و اجرا ميکند، تحريم است و به همين اعتبار قوانين تحريم آمريکا بسيار گسترده است و شامل شهروندان و شرکتهاي آمريکايي هم ميشود که ارتباط تجاري و مالي با افراد، شرکتها و دولتهايي که مورد تحريم واقع شدهاند، دارند.
علاوه بر آن قوانين مربوط به تحريم در آمريکا دامنه گستردهاي دارد که علاوه بر شهروندان و شرکتهاي آمريکايي به شهروندان و شرکتها و کشورهاي ثالث هم گسترش مييابد. به ديگر سخن، به بهانه تصويب تحريم عليه ايران، آمريکا خود را محق ميداند افراد حقيقي و حقوقي و شرکتها و دولتهايي غير از آمريکا را شامل اين تحريم بداند تا کشور تحريمشده در انزواي کامل قرار گيرد.
حال پرسش اين است؛ در شرايط موجود و با توجه به امضاي برجام به وسيله کشورهاي مهم جهان معروف به گروه ١+٥ و نيز قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل، آيا آمريکا بهتنهايي ميتواند از قطعنامه شماره ٢٢٣١ شوراي امنيت سازمان ملل که شش قطعنامه قبلي اين شورا را ملغي کرد، خارج شود و اعتبار معاهدات بينالمللي را از بين ببرد؟ با رويکارآمدن دولت دکتر روحاني و شروع مذاکره با گروه ١+٥ که سرانجام بعد از ٢٠ ماه به معاهده برجام منتهي شد، اجماع جهاني عليه ايران از بين رفت. حالا با وضع تحريمهاي جديد آمريکا، شکاف عميقي بين اتحاديه اروپا و شوراي امنيت سازمان ملل با آمريکا در پيش خواهد بود.
به يقين اتحاديه اروپا خصوصا کشورهاي مهم امضاکننده برجام، آلمان، فرانسه و نيز روسيه و چين دنبالهروي آمريکا نخواهند بود. شرايط دولت انگليس با توجه به خروج از اتحاديه معلوم نيست هرچند دليلي نداريم که انگليس از اقدامات دولت ترامپ حمايت کند. دولت ترامپ و اعضاي کنگره آمريکا ميدانند که نميتوانند شرايط را همانند قبل از امضاي برجام براي ايران سخت کنند. شوراي امنيت سازمان ملل، آژانس، اتحاديه اروپا و ديگر کشورها در اين شرايط همراه آمريکا نخواهند بود. پس چه دليلي دارد که هم حزب دموكرات و هم حزب جمهوريخواه و هم کاخ سفيد در اجماعي چنين قوي تحريمهاي جديدي عليه ايران وضع کردهاند؟
به نظر ميرسد بايد سفر ترامپ به منطقه خصوصا عربستان را دليل اين جدايي آمريکا از ديگر همپيمانان خود دانست. ترامپ در سفر خاورميانهاي خود علاوه بر قرارداد ١١٠ميليارددلاري نقدي، قرارداد ٣٣٠ميليارددلاري ديگري با عربستان منعقد کرد. در همين سفر معاملهاي ٥/١٥ميليارددلاري با قطر انجام داد و کويت هم ٥/٣٣ ميليارد دلار اوراق مشارکت از آمريکا خريداري کرد. جو ضدايراني حاکم بر عربستان با حضور محمد بن سلمان به عنوان وليعهد و تفويض عنقريب قدرت از ملک سلمان به پسرش محمد بن سلمان شرايطي را در منطقه به وجود آورده است که آمريکا ترجيح ميدهد در جبهه ضدايراني اعراب قرار گيرد و از منافع مالي آني سود ببرد.
نگاه سوداگرایانه ترامپ به دولتها و استقلال ذاتي ايران و عدمالنفعي که در بازار ايران نصيب این تاجرپيشه ميشود، او را بر آن داشته که با وضع تحريمهاي جديد خود را حامي اعراب معرفي کند و منافع زودرس و آني آمريکا را فداي منافع درازمدت اين کشور در منطقه کند. ايران هم به درستي از هرگونه تنش در منطقه دوري ميکند تا نسخه تجاري ترامپ را خنثي کند. ترامپ و ذهنيت آشفته او که سود را در جنگ ميبيند و خامي وليعهد جديد عربستان که عنقريب رداي سلطاني بر تن خواهد کرد، لزوم مديريت مقتدرانه فضا و گسترش رايزنيهاي بينالمللي را دوچندان ميکند.