به گزارش روز چهارشنبه پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، "سعود الفيصل" وزير امورخارجه سعودی در كنفرانس موسوم به "دوستان سوريه" در تونس با عصبانيت تمام خواستار تسلیح مخالفان سوریه شد؛ امری که تعجب ناظران را برانگیخت، چرا که دستپاچگی نظام سعودی برای تسلیح مخالفان سوری به بهانه جلوگیری از ريخته شدن خون مردم سوريه درحالی صورت می گیرد که آلسعود به ريخته شدن خون مردم بحرين و عربستانیها در قطيف نشان نمي دهد.
حداقل دو موضوع باعث شده كه احساس مسئولیت عربستان در قبال بحران سوريه غيرقابل فهم شود، يكي از اين دو موضوع به گفته "حبيب مالك" استاد تاريخ، "موانع پیشروی سياستهاي عربستان" است. خصوصاً اگر اين سياستها رنگ و بوي وهابيت داشته باشد.
دومين موضوع هم "حرام دانستن انقلاب ها" است، به گونه اي كه نويسندگان عربستاني در نوشتههاي خود از انقلابها در کشورهای عربی با واژه "به اصطلاح بهار عربي" یاد می کنند، تا این انقلاب ها را كم ارزش جلوه دهند.
عربستان از زمان وزيدن نخستين نسيم انقلاب در کشورهای عربي دچار سردرگمي شد. منافع عربستان در تونس به خطر نيفتاد ولي پس از آن مصر که تا پیش از این یکی از مهمترین ارکان "محورميانه رو عربی" به شمار میآمد سرنگون شد.
پس از سرنگونی مبارک صداي اعتراض عربستان بلند شد؛ "ملك عبدالله" در 29 ژانويه براي خشنودي حسني مبارك دیکتاتور مخلوع مصر گفت، "نفوذي همان كسي است كه براي برهم زدن امنيت و ثبات مصر تلاش مي كند".
اما عربستان پس از آغاز حوادث سوریه، به جاي استفاده از كلمه "نفوذي" از واژه "انقلابي" استفاده كرد، به این خیال که فرصتي براي ضربه زدن به ايران به دست آورده است.
تقريباً همه تحليلگران غربي معتقدند، عصبانيت عربستان از ريخته شدن خون مردم سوريه ناشي از تمايل رياض به نابود كردن آن چیزی است که آنرا "هلال شيعي" می نامد.
"آدريان هميلتون" نويسنده روزنامه "گارديان" در مقاله خود در دوم مارس مي نويسد: "مقامات سعودی و قطري كه هم اكنون پرتلاش ترين مسئولانند، دقيقاً همان ديكتاتورهایي هستند كه ملتها عليه آنها قيام كرده اند".
روزنامه گاردين چند روز پيش، مطلبي را با عنوان "وزش دوباره نسيم بهار عربستان" منتشر كرد و مجله اكونوميست نيز روز جمعه گزارشي مشابه مقاله گاردين منتشر كرد.
آيا ملت عربستان قيام خواهد كرد؟ "شوكت قدير" افسر بازنشسته پاكستان و ریيس مركز تحقيقات سياسي اسلام آباد مي گويد، قيام ملت عربستان بعيد نيست.
"شوكت قدير" در مصاحبه با "الاخبار" گفت: "مقامات سعودی نمي دانند كه با سركوب مردم كشورهاي همسايه، شايد موقتاً كارشان را پيش ببرند، ولي اوضاع اغلب كشورهاي اسلامي در آينده دگرگون خواهد شد، و اين دگرگوني دامان عربستان سعودی را خواهد گرفت".
"برايان ويتاكر" نويسنده روزنامه گاردين در مقاله 26 فوريه خود، در خصوص شك و ترديدها درباره وظايف انساني عربستان مي نويسد: "نظام سعودی كه برگزاري هر گونه تظاهرات در عربستان را ممنوع كرده است، هرگز از سركوب تظاهركنندگان امتناع نمي كند".
طبق اعلام مركز كانادایي "گلوبال ريسرچر"، نيروهاي امنيتي عربستان 21 نوامبر 2011 حداقل 4 تظاهركننده را در استان الشرقيه به ضرب گلوله كشتند.
ويتاكر در مقاله خود مي افزايد: " رياض در يمن دست به كار شد تا پس از كناره گيري علي عبدالله صالح از قدرت هيچ اتفاقي در يمن نيفتد".
"مارك لينچ" محقق مجله "فارن پالسي" مي گويد: عربستان از ماه مارس پرچمدار مبارزه با انقلابها براي ايجاد نظام منطقهاي جديدِ دلخواه خود شده است، و اين در حالي است كه دهه گذشته شاهد دو جريان "ائتلاف ميانه روهاي غيردمكراتيك طرفدار آمريكا و اسرائيل و ائتلاف محور مقاومت بود.
دلايل زيادي وجود دارد كه بگویيم نظام سعودی خود را در ميان طوفاني منطقه اي مي بيند، زيرا جمعيت جوانان عربستان افزايش يافته، ميانگين بيكاري بالارفته، و مراكز مذهبي محدوديت هاي زيادي را بر جامعه تحميل مي كنند .. مقامات سعودی نيز كهنسال هستند و با يكديگر اختلاف دارند. مخالفان اسلامگرا و ليبرال عربستان قبلاً بارها خواستار ايجاد اصلاحات سياسي شده بودند، و روز 11 مارس 2011 كه زمزمه اعتراضات در عربستان شنيده شد؛ كسي قيام نكرد و ملك عبدالله دو سياست