العالم - یادداشت
افغانستان کشور درگیر بحرانهای مختلف است، در ظاهر قضیه چنین بحرانهایی پای نظامیان خارجی را به این کشور کشانده و یکی از پدیدههای مورد اختلاف در سطح داخلی و خارجی مسئله موادمخدر افغانستان است، چیزی که آمریکا به زعم خود پای دهها کشور غربی را برای مبارزه با آن و همچنین مبارزه با تروریسم به این کشور بازکرد.
براساس اطلاعات اداره مبارزه با جرم و مواد مخدر سازمان ملل متحد افزایش قاچاق مواد مخدر سالانه موجب مرگ حدود 100 هزار نفر می شود. همچنین قاچاق موادمخدر موجب تقویت مالی تروریست ها و توسعه شبکه های افراط گرایی می شود که امنیت و صلح را تهدید می کنند. در چنین شرایطی تحکیم تلاش های جامعه بین المللی تنها راه مقابله با تولید و قاچاق موادمخدر از مبداء افغانستان است.
اکنون که حدود 16 سال از حضور هزاران نظامی غرب به افغانستان میگذرد، آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که میزان تولید و قاچاق موادمخدر بیشتر از 100 برابر نسبت به سال 2001 (سال آغاز مبارزه آمریکا با این مواد افیونی) رسیده است. تولید موادمخدر در سال ۲۰۱۵ حدود ۳۳۰۰ تن بود اما امسال براساس اعلام رسمی، به ۴۸۰۰ تن رسیده و حجم بالای تولید و قاچاق موادمخدر ضمن اینکه مشکلات زیاد اجتماعی و سیاسی در افغانستان را به بار آورده زمینهساز افزایش نگرانی کشورهای منطقه به ویژه کشورهای که بیشتر قربانی آن شده مانند ایران را برانگیخته است.
پس از شکست طالبان کشورهای عضو ناتو و آیساف جهت همکاری در تأمین و تحکیم امنیت افغانستان هرکدام جداگانه به ولایتی خاص گماشته شدند. مسئولیت بیشتر ولایت جنوبی را ایالات متحده گرفت و انگلیس نیز علاقه خاصی به استقرار در هلمند داشت. بعد از مدتی بین آمریکا و انگلیس بر سر مسئولیت در هلمند اختلافاتی بروز کرد که کم کم این اختلاف ها به رسانه ها درز کرد. تحلیل ها در آن زمان از علت و زمینه اختلاف این دو متحد قدیمی، معادن اورانیوم غنی هلمند عنوان شد؛ اما علاوه بر آن، کشتزار وسیع موادمخدر هلمند زمینه دیگری برای این اختلاف بود.
ولایت های جنوبی هلمند، ارزگان، قندهار، فراه و ننگرهار از مراکز مهم کشت و تولید موادمخدر افغانستان هستند. این ولایات، ناامن بوده و این ناامنی یکی از زمینه های آسودگی برای تولید خشخاش است. دولت افغانستان البته سیاست های متعددی را جهت تشویق کشاورزان تا آنان را تشویق به خودداری از کشت خشخاش نماید؛ از تبلیغات دینی مبنی بر حرام بودن کشت و تولید خشخاش تا ارائه تخم زعفران به عنوان کشت بدیل و تا همکاری های مالی و... اما هیچکدام کم ترین تأثیری نگذاشت. جالب است که بدانید دقیقاً در همین ولایات، پایگاه ها و مراکز مهم امریکا نیز قرار دارند.
همان طور که سوابق نشان داده، آمریکا از هر اقدامی حداقل 2 نوع سود را میبرد (یک تیر و دو نشان) که واشنگتن این طرح را با حضور در افغانستان به خوبی اجرا کرده است. افغانستان بزرگ ترین کشتزارهای موادمخدر را دارد، که بیشتر در 2 نوع منطقه قرار دارند. بخش اول کشتزارها در مناطق تحت کنترل طالبان است. طالبان پس از حضور آمریکا مجوز کشت این مواد افیونی را صادر و از آن جهت تأمین نیازهای خود حمایت کرده و حتی به کشاورزان به صورت مستقیم و غیرمستقیم وام داده و میدهد. بخش دیگر کشتزارها در مناطق جنگی و یا مناطق تحت کنترل نظامیان خارجی است، مناطقی که دولت در آن یا تسلط نداشته و یا جرات پردهبرداری از رویدادهای تلخ آن را ندارد.
شرایط کشت در هر 2 نوع منطقه آن چنان فرقی ندارد، زیرا حامیان تولید موادمخدر در تمام مناطق بیشتر گروههای مافیایی خارجی، تروریستها و نظامیان خارجی بوده و راههای خروج و انتقال فرآوردههای آن به خارج از کشور نیز چند راه مشخص است. انتقال موادمخدر از طریق کشورهای حاشیه خلیج فارس به بخشهایی از اروپا، انتقال آرام موادمخدر از طریق پاکستان به کشورهای هند و کشورهای همسایه آن، انتقال هوایی موادمخدر به بخشهایی از اروپا و آمریکا از فرودگاههای نظامی نظامیان خارجی در ولایتهای مختلف افغانستان راههای رسمی و شناختهای اند که با حمایت آمریکا ایجاد و توسط گروههای مافیایی این انتقالات صورت میگیرد. بنابرین این مسئله که کشتزارهای موادمخدر افغانستان در کدام منطقه و تحت کنترل کدام گروه است در ماهیت موضوع هیچ تفاوتی ندارد، حاصل آن تحمیل ضررهای جبران ناپذیر این مواد افیونی به بشریت و ایجاد و ادامه بیثباتی در افغانستان و منطقه است.
آمریکا با سودی بین 50 تا 100 میلیارد دلار در سال حاصل از موادمخدر افغانستان به راحتی بحران کشورهای اسلامی را مدیریت، تروریستها را حمایت و اقدام به براندازی دولتهای اسلامی میکند، ضمن اینکه سازمانهای اطلاعاتی، نظامی و حتی بخشهایی از دولت آمریکا از ناحیه همین سود تغذیه میشود. به نظر می رسد واشنگتن به هیچ وجه حاضر به نابودی این سود کلان نیست، زیرا این سود علاوه بر اینکه امریکا را به هدف حضور در منطقه خطر رسانده، این حضور را تثبیت هم کرده است. بنابراین ناتو و واشنگتن موادمخدر افغانستان را به خوبی مدیریت و حداقل به بهترین وجه از آن استفاده کرده و نیازی به مبارزه با این سود نمیبیند.
این در حالی است که برخی از فرماندهان محلی و مقامات دولتی هم در تجارت موادمخدر این کشور سهیم هستند. این افراد ذینفوذ محلی بیشتر در مناطق ناامن فعالیت کرده و در کنار برخی از افراد مسلح غیرمسئول و گروههای تروریستی به تجارت موادمخدر و کسب سود و درآمد از این طریق میپردازند.
این وضعیت اکنون به جایی رسیده که افغانستان ۹۳ درصد کل موادمخدر جهان را تولید می کند و تقریباً در سراسر این کشور خشخاش کشت می شود. اراضی افغانستان در حالی زیر کشت خشخاش می رود که نظامیان آمریکایی حضور گسترده ای در این کشور دارند، اما هیچ مبارزه موثری علیه کشت این گیاه، تولید و قاچاق موادمخدر انجام نمی دهند. از سوی دیگر موادمخدری که در افغانستان تولید می شود به کشورهای همسایه از جمله روسیه از راه آسیای میانه، ایران و... قاچاق می شود و به همین دلیل آمریکا با آن مبارزه نمی کند تا مقابله ای با حضور این بلای خانمان سوز در این کشورها نکرده باشد.
از همین رو مقام های روس بارها از عملکرد آمریکا و نیروهای غربی در افغانستان از جمله حمایت توام با سکوت از تولید و قاچاق موادمخدر در این کشور انتقاد کرده اند. روسیه به تازگی باتوجه به افزایش قابل توجه تولید، کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان، در بیانیه ای خودداری آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از مبارزه با این پدیده را بسیار مشکوک و حیرت آور خواند.
اما جای تأمل است که افغانستانیها و کشورهای منطقه تا چه زمانی با پیامدهای موادمخدر دست و پنجه نرم خواهند کرد که بدون شک پاسخ آن روشن است، تا زمانی که آمریکا تولید و قاچاق موادمخدر افغانستان را سود خود دانسته و از ناحیه آن تمام نیازهای مالی خود را برآورده کند. به نظر می رسد کشورهای منطقه به ویژه کشورهای که بیش ترین پیامدهای تلخ تولیدات موادمخدر افغانستان را میچشند باید روی چگونگی مبارزه با موادمخدر و قطع منافع کلان آمریکا از ناحیه این مواد افیونی به اجماع برسند، در غیر آن نباید انتظار کاهش تولیدات مواد مخدر افغانستان را داشته باشیم.
منبع : alwaght