العالم _ لیبی
پس از گذشت هفت سال از انقلاب 11 فوریه در لیبی و پایان حکومت معمر قذافی دیکتاتور معدوم این کشور که با دخالت نظامی ناتو محقق شد این کشور همچنان به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است و گروه های مسلح همچنین با امنیت این کشور بازی می کنند. همین امر باعث بروز و گسترش هرج و مرج در این کشور آفریقایی نفت خیز شده است کشوری در قاره سیاه که تنها آب های دریای مدیترانه آن را از قاره سبز ( اروپا ) جدا می کند.
هرج ومرج لیبی را فراگرفت زیرا رژیم دیکتاتور و مستبد معمر قذافی به عنوان تنها قدرت سرکوبگر فروپاشید و منافع کشورهای غربی ، عربی و منطقه ای در تضاد با همدیگر قرار گرفت زیرا همه این کشورها خواستند درلیبی به عنوان یک کشوری که ساحل طولانی و نفت سبک دارد محلی از اعراب داشته باشند. کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای عربی ثروتمند که در عین کوچک بودن از بعد مساحت , درآمد بالایی دارند به لیبی چشم طمع دوختند وعطش نفوذشان و حضورشان در این کشور زیاد بود.
دخالت های عربی و منطقه ای به خصوص کشورهایی مانند امارات و قطر بر اساس اعترافاتی که نخست وزیر سابق قطر داشت باعث شد هر یک از گروه خاصی در لیبی حمایت کنند و حمایت مالی و تسلیحاتی از گروه های لیبیایی اغاز شد و به تبع آن شهرها و بنادر و کوچه و خیابان ها صحنه درگیری های مسلحانه شد. در جریان این درگیری های مسلحانه بود که لیبی از یک نوع خشونت و خونریزی وارد خونریزی و خشونت دیگری شد کشوری که بیش از 40 سال تحت حکومت قذافی وتوهمات و اقدامات مستبدانه وی قرار داشت.
همین دخالت های خارجی ، هرج ومرج ها ، اختلافات و جنگ های داخلی ، لیبی انقلابی را ضعیف و ضعیف تر کرد و باعث شد این کشور در گردونه خشونت قرار بگیرد و به سوی سرنوشت مبهم و نامعلومی حرکت کرد تا این که شخصی به نام ژنرال حفتر مقیم آمریکا ظاهر شد تا خودش را به عنوان ژنرال منجی کشورش از هرج و مرج ، خشونت ، فتنه ها و اختلافات طایفه ای و مناطقی معرفی کند ولی به سرعت وی نیز به طرفی در تنش های لیبی تبدیل شد و تحت حمایت خارجی ها قرار گرفت و بر اساس برنامه های دیکته شده خارجی ها و منافع متعارض آن ها اقدام کرد و خشم و خشونت همچنان بر لیبی جاری و حاکم باقی ماند بدون این که کسی مانع آن شود.
سازمان ملل متحد و کشورهای اروپایی – چه بسا از بیم قایق های حامل کسانی که از لیبی و از مسیر دریا در حال حرکت به سوی اروپا بودند – در صدد برآمدند بحران لیبی را از طریق دستیابی به توافق ملی و راهکار سیاسی حل و فصل کنند نتیجه آن توافق موسوم به الصخیرات بود. خروجی این توافق تشکیل دولتی به ریاست فایز السراج شد. دیگر لیبی دو دولت و دو پارلمان یکی در شرق یعنی در طبرق و دیگری در غرب یعنی طرابلس داشت و اوضاع پیچیده تر شد. حفتر دولت السراج را به رسمیت نمی شناخت و بالعکس السراج حفتر و شورای دولتی وابسته به وی را قبول نداشت.
کشورهای غربی و عربی مدل ها و طرح هایی را برای حل بحران لیبی ارائه کردند و هدف همه این طرح ها متحد کردن حفتر و السراج بود ولی این طرح ها نیز در دستیابی به توافقی که به بحران موجود پایان دهد و کشور را از لحاظ سیاسی زیر سایه یک دولت و حکومت متحد کند ناکام ماند و ره به جایی نبرد.
بعد از همه این ها بود که ابتکار فرانسه تحت نظارت امانوئل مکرون رئیس جمهور این کشور در دستور کار قرار گرفت و بار دیگر السراج و حفتر را یکجا جمع کرد و توافق جدیدی در خصوص برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستی تا پایان امسال ( 2018 ) ایجاد و همه تدابیر قانونی لازم را برای آن اتخاذ کرد. قرار شد بانک مرکزی در دو منطقه شرق و غرب لیبی ادغام شود. هنوز جوهر این توافق خشک نشده است تا این که ملاحظات و تردیدهایی ظهور و بروز کرد و این سوال مطرح شد که ایا توافق پاریس این قدرت را دارد که امنیت و صلح و کشور واحد و یکپارچه ای در لیبی برقرار کند؟
گروه هایی در غرب لیبی هستند که معتقدند در توافق پاریس نادیده گرفته شدند و در امضای آن حضور نداشتند و در همین حال درباره این که این توافق نتایج معکوسی داشته باشد هشدار دادند. این که کشورهای غربی به طور کلی و فرانسه به طور ویژه تمایل بیشتری به ژنرال حفتر داشته باشند و کفه ترازوی آن ها بیشتر به طرف حفتر سنگینی کند و در چنین حالتی همه چیز از جمله توافق به خانه اول بازخواهد گشت همان چیزی که عملا در خصوص توافق الصخیرات رخ داد و دولت جدید عملا به دو دولت تبدیل شد.
به خاطر همین شاید توافق پاریس چنان دستاورد بزرگی نباشد که بتواند زخم عمیق بر پیکر و جسد لیبی را مداوا کند تا زمانی که یک طرف علیه دیگری اقدام کند به خصوص این که تقریبا برای همه محرز شده است که هرگونه راه حل بسته بندی شده از خارج که همه جوانب امور و جزئیات و اندازه ها و سایزها در لیبی را با توجه به تنوعات قبیله ای و قومیتی و جغرافیایی آن مد نظر قرار نمی دهد سرنوشت آن شکست و ناکامی است و چه بسا باعث بدتر شدن امور می شود.
ممکن نیست به ژنرال حفتر که به آخرین مرحله پیری رسیده است و در بحبوحه شایعات درباره وضع سلامتی وی و تلاش برای یافتن جانشینی برای او ، برای برقراری صلح و آرامش و همدلی در لیبی امیدی داشت. مردم لیبی که از نزدیک زجر و درد زیادی کشیده اند به یک حاکم صادق و حامی پاکدست و سالمی که آنان را متحد کند نیاز دارند کسی که اجازه بدهد مردم این کشور گزینه های خود را از طریق صندوق های رای انتخاب کنند و این صندوق ها حرف اول و آخر را بزنند به جای این که نسخه های آماده و دیکته هایی از خارج تحمیل شود
احمد المقدادي