العالم- ایران/ سیاسی
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام صبح امروز در برنامه زنده «حالا خورشید» از شبکه سوم سیما ضمن تایید صحبتهای سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس درباره عملیات کربلای 4، گفت: ایشان در عملیات کربلای 4 نقش موثری داشت و نیز در عملیات کربلای 5 هم از فرماندهان لشکرهای موفق بود.
وی ادامه داد: همانطور که ایشان گفتند ما در هیچ عملیاتی غافلگیری صددرصدی نداریم و همیشه بخشی از عملیاتها لو رفته بود چون عراق نه تنها در حوزه تانک و توپخانه تسلط داشت بلکه همه سیستمهای اطلاعاتی جهان به او کمک میکردند به علاوه منافقین از داخل کشور اطلاعات جمعآوری کرده و به صدام میدادند و هنر ما در جنگ این بود که ما در شرایط لو رفتگی پیروزی را بدست آوردیم.
رضایی گفت: این بحث لو رفتگی اتفاقا از افتخارات جنگ است چرا که ما هیچگاه نمیتوانستیم حالت غافلگیری صددرصد داشته باشیم و جنگ را در محیط لورفتگی به پایان بردیم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه همه واکنشها نسبت به توئیت اخیر خود درباره عملیات کربلای 4 دیده و با صبر و حوصله آنها را خوانده است اظهار داشت: بسیاری از آنها تکراری است و ما هر سال در دی ماه با یک داستان تکراری مواجههایم که یک عده به صحنه میآیند و میگویند عملیات کربلای 4 لو رفته است؛ هزاران نفر شهید شدهاند و فرماندهان هیچ توجهی به جان بچههای مردم نداشتند. این قصه تکراری است من با خود گفتم که چه کنم؟ این قصه هر سال دارد تکرار میشود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: سوم دی ماه این موج دوباره آغاز شد؛ من یک توئیتی زدم و گفتم حال بیایید از یک زاویه دیگر هم به موضوع نگاه کنیم و آن این است که ما عملیاتی را که انجام دادیم تبدیل به عملیات فریب کردیم و 15-10 روز بعد درست در همان منطقه عملیات دیگری را انجام دادیم در حقیقت قصد من این بود که روی این جنبه تبدیل عملیات و عملیات فریب هم بحث شود اما این حرف مرا به گونه دیگری برداشت کردند.
وی در پاسخ به اینکه آیا فریب بودن عملیات کربلای 4 تحلیلی پسینی است یا پیشینی؟ خاطرنشان کرد: این تحلیل پسینی است؛ این مثل روز روشن است و اولین بار نیست که ما این حرف را میزنیم و شاید برای ششمین بار باشد که میگوییم علمیات کربلای 4 را برای این انجام دادیم که از اروند عبور کنیم و اگر راهمان باز بود دیگر از شلمچه ادامه نمیدادیم و از همان جزیره امالرصاص میرفتیم و از جنوب بصره در میآمدیم که اگر نقشه باشد روی آن میتوانم توضیح دهم اما وقتی دیدیم این جزیره بسته است و رفتن از آن مسیر به مصلحت ما نیست تقریبا ساعت 6-5 دستور عقبنشینی دادیم.
رضایی گفت: ما 10:30 عملیات را شروع کردیم و ساعت 6 به قرارگاه نجف فرمان عقبنشینی دادیم؛ ساعت 7 به قرارگاه نوح گفتم عقب بیایید اما قرارگاه کربلای 4 را نگه داشتیم چون عمده جزیره امالرصاص در دست ما بود و بعد به آنها گفتیم که عقب بیایید چرا؟ چون ما میخواستیم تصمیم ادامه عملیات را بگیریم و بعدا بگوییم که آیا میخواهیم عملیات را ادامه دهیم یا نه؟ پس این معلوم است که تا اینجای کار عملیات اصلی بوده است اما عملیات بزرگ ما نبوده است.
وی افزود: عملیاتهای بزرگ ما بعضا 20 و بعضی مثل فاو 75 شبانهروز طول کشیدند و 5-4 مرحله داشتند؛ هیچگاه عملیاتهای بزرگ ما یک مرحلهای نبوده است؛ عملیات کربلای 4 را وقتی صبح مطمئن شدیم که کجاها باز است و کجاها بسته، آن را متوقف کردیم؛ ما 260 گردان پای کار آورده بودیم قرار بود 60 گردان در مرحله اول وارد شوند اما ساعت 3 و 4 که من متوجه شدم دیگر بیش از 40 گردان وارد نکردیم و با اینکه مصمم بودیم همان شب گردانهای دیگر را وارد عمل کنیم اما متوقف کردیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: ما درباره مراحل بعد نشستیم و فکر کردیم که چه کنیم؟ خدای متعال به ذهن ما آورد که حال که از جنوب نمیتوانیم به سمت بصره برویم ولی مسیر شلمچه باز است از این مسیر برویم اما این یک الزامی داشت و آن اینکه باید برای حضور خود دشمن هم یک فکری میکردیم یعنی ما راهکار را پیدا کرده بودیم اما دنبال این بودیم که چه کنیم؟ خدا به ذهن ما انداخت که این تلاشی که ناکام شده است را تبدیل به فریب بکنیم نه اینکه از ابتدا در ذهن ما باشد که کربلای 4 را به عنوان یک عملیات فریب انجام دهیم.
وی ادامه داد: ما کی این عملیات را تبدیل به فریب کردیم؟ 24 ساعت بعد. چرا؟ چون به این نتیجه رسیدم با اینکه راه شلمچه باز است ولی موفقیتمان اندک خواهد بود.
رضایی در پاسخ به این سوال که برخی کاربران فضای مجازی نمیپذیرند که عملیات کربلای 4 با آن حجم از تلفات عملیات فریب نامیده شود، گفت: ما میگوییم پس از انجام عملیات کربلای 4 آن را تبدیل به عملیات فریب کردیم به علاوه کل شهدای ما در عملیات 985 نفر هستند و آمار آنها در بنیاد شهید و سپاه موجود است و چنین چیزی نیست که هزاران نفر شهید شده باشند.
وی تصریح کرد: فرماندهان ما حتی بر روی یک نفر شهید هم حساسیت داشتند؛ رابطه عاطفی ما در جنگ بیش از رابطه عاطفی ما بوده است شما صحبتهای سردار سلیمانی را شنیدید ایشان انسانی حر و آزاده است و اهل باج دادن به هیچکس نیست؛اساسا ما در جنگ افراد را با القاب ژنرال یا سردار صدا نمیکردیم و همه به من برادر محسن میگفتند؛ البته چون امام به من آقا محسن گفته بود یک عده هم آقا محسن صدا میکردند و برخی هم حاج محسن. درجات ما که سرلشکر و سرتیپ نبوده است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آیا در یک چنین فضای ادبیاتی انسان حاضر میشود جنازه حتی یک برادرش را ببیند؟ خدا شاهد است من هنوز چهره مهدی باکری را که میبینم کنترل خود را از دست میدهم. نه تنها من، من که در این جریان چیزی نبودم من کسی بودم که دیدم کشورم اشغال شده است، درس و دانشگاه را رها کردم؛ سلاح به دست گرفتم و امام تشخیص دادند و مرا فرمانده سپاه گذاشتند.
وی ادامه داد: همین سردار سلیمانی یا شهید باکری وقتی یکی از برادران رزمنده به شهادت میرسید روی سر خودشان میزدند؛ ما بارها در دوران دفاع مقدس حالات حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس (ع) را حس کردیم و درک کردیم که چگونه امام حسین (ع) وقتی علیاکبر به شهادت میرسد با زانو به زمین میافتد اما سپس خود مردانه به جنگ میرود و یا دیگران را به صحنه میفرستد. رابطه عاطفی در جهاد با جنگ و شهادت منزوج است.
رضایی گفت: من دست جوانانی را که حتی به من ناسزا هم میدهند میبوسم چون میدانم که ته دلشان چیزی نیست. من نیامدم اینجا که از خودم دفاع کنم. بعضی از کسانی که شما اسمشان را بردید که به توئیت من واکنش نشان دادند امروز خودشان باید بیایند و پاسخگو باشند. خودشان باید خیلی از مسائل را حل کنند. اینها هر چند مدت یکبار ذهن مردم را از مباحث معیشتی و اقتصادی به سمت مسائل حاشیهای میبرند در حالی که امروز روزی است که همه باید دست به دست هم دهند و مساله معیشت مردم را حل کنند.
وی خاطرنشان کرد: من وقتی میبینم که عظمت جنگ مورد خدشه واقع میشود تصمیم گرفتم به برنامه مردمی شما (حالا خورشید) بیایم و الا خیلی جاهای دیگر هم از من دعوت کردند که بروم گفتوگو کنم و گفتند که به تو حمله شده است اما جواب دادم که من دفاعی ندارم و امروز هم فقط برای دفاع از شهدا و فرماندهان شهیدمان پذیرفتم که به برنامه شما بیایم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از تعمیم دادن موضوع عملیات کربلای 4 به عملیات والفجر 8 و سایر عملیاتها در واکنشهای صورت گرفته به توئیت اخیرش، گفت: به نظر میرسد بعضی از آقایان احساساتی میشوند و در این مسیر حرکت میکنند.
وی افزود: وقتی حس کردیم که در کربلای 4 در شرایط خاصی هستیم خدای متعال به ذهن ما انداخت که آن را تبدیل به عملیات فریب کنیم نه اینکه از ابتدا عملیات فریب بوده باشد.
رضایی گفت: ما دیدیم تنها راه تبدیل عملیات این است که ما درگیری را قطع کنیم و همه نیروها را تا اهواز عقبنشینی دهیم و دکلها و دیدهبانهای عراقی میدیدند که نیروهای ما لشکر به لشکر به سمت اهواز میروند از طرف دیگر آمدیم و از شیوه تبلیغات استفاده کردیم. ما شیوهای داشتیم که همیشه آن را بعد از عملیاتهای بزرگ تکرار میکردیم. مارش پیروزی میزدیم و اعلام میکردیم که چه میزان پیروزی کسب کردهایم.
وی ادامه داد: اینجا در عملیات کربلای 4 مشخص بود که ما پیروزی چندانی بدست نیاوردهایم اما ما شروع کردیم و همان مارش پیروزی را نواختیم و این یک تصمیم جمعی بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امام میدانست که ما میخواهیم عملیات کربلای 4 را انجام دهیم اینکه بعضی میگویند این عملیات تصمیم شخصی من بوده است اینگونه نبود چرا که امام، شورای عالی دفاع و آقای هاشمی رفسنجانی که از سمت بوشهر آمدند در جریان بودند و با آقای روحانی به صورت زمینی به امیدیه آمدند. آقای هاشمی رفسنجانی به صورت مفصل در مصاحبه خود در مورد عملیات کربلای 4 به خیلی از سوالات پاسخ داده است.
وی تصریح کرد: از فرماندهان رده بالای جنگ از انجام عملیات کربلای 4 مطلع بودند و فرماندهان رده پایین هم به صورت جمعی تصمیم گرفتند اساسا دوستان مرا میشناسند یکی از شیوههای مدیریت من اقناعپذیری است و ما هیچ وقت سلسله مراتبی در جنگ کار نکردهایم. یکی از دلایلی که جلسات ما به جای یک ساعت، 5 ساعت و یا 10ساعت طول میکشید این بود که افراد باید قانع میشدند و تصمیمات اعتقادی اتخاذ میشد نه التزامی.
رضایی با تاکید بر اینکه تصمیم درباره زمان و مکان عملیات کربلای 4 به صورت جمعی اتخاذ شد گفت: بعد از دو تصمیمی که جهت تبدیل عملیات به فریب گرفتیم به دوستان «شنود» گفتم که ببینید عراقیها درباره اقدام ما در بیسیمهایشان چه میگویند؟ ما بیسیمی را که انگلیسیها به عراقیها داده بودند کشف کردیم و به دانشگاه شریف داده بودیم که آن را آنالیز کنند و ضد آن را درست کردیم. بدین ترتیب در سه سال آخر جنگ سریترین اقدامات عراقیها را رصد میکردیم.
وی اظهار داشت: حال چگونه شد که ما با این تسلط اطلاعاتی که بر عراق داشتیم عملیاتمان لو رفت؟ یا اینکه آیا ما به موقع از لو رفتن آن مطلع شدیم یا نه؟ همه اینها را عرض خواهم کرد... بخش شنود به ما گفتند که عراقیها در بیسیمهایشان میگویند که ایرانیها در حال عقبنشینی هستند، من به دوستان گفتم هر مقدار نیرو که حتی در خطوط ساحلی هم دارید 50 درصد کنید. تقریبا تا سه روز اول عراقیها مشکوک بودند اما از روز چهارم و پنجم در بیسیمهایشان شنود کردیم که ایران دستور مرخصی به نیروهایش داده است و همه در حال رفتن به مرخصی هستند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اینجا دیگر تصمیم من قطعی شد و با اینکه همانطور که سردار سلیمانی گفتند خیلی از فرماندهان جلوی من ایستادند که برای چه می خواهم کربلای 5 را انجام دهم؟ کربلای 5 که همان کربلای 4 است و در همان سرزمین میخواهد صورت بگیرد.
وی ادامه داد: سردار سلیمانی همان شب برای من نامهای نوشت؛ البته بچههای ما همه پای کار رفتند چرا که وقتی اقناع میشدند دیگر احساس تکلیف میکردند... سردار سلیمانی در نامه برای من نوشت برادر محسن اوضاع اینگونه است! و به دوستش هم گفته بود که این را ضبط کن که فردا موجود باشد. همین برادر سلیمانی که 4 ساعت بعد خط را شکست پشت بیسیم خطاب به من فریاد میزد که برادر محسن اینجا فتحالمبین است و تا بصره هیچ نیروی عراقی نیست و همهشان به مرخصی رفتهاند.
رضایی گفت: فردا صبح به من اطلاع دادند که فرمانده یکی از تیپهای عراق دارند با زیرشلواری نزد من میآورند چرا که با همان زیرشلواری او را دستگیر کرده بودند. او ساعت 12 شب در خانه خود بود که به او میگویند تیپت از دست رفت خودت را به مقر برسان که دست کم قرارگاه خودت را حفظ کنی. او اصلا فکر نمیکرد که ما اینقدر پیشروی کرده باشیم و بدین ترتیب در دام نیروهای ما میافتد و وقتی از او میپرسند که لباس نظامی و درجههایت کجاست؟ جواب میدهد من اصلا فرصت نکردم لباس نظامیام را بپوشم چون اگر مقر را از دست میدادم اعدام میشدم.
وی در ادامه عنوان داشت: اگر کربلای 4 نبود ما این پیروزی بزرگ را در کربلای 5 بدست نمیآوردیم از این رو شهدای کربلای 4 و خانوادههای آنها در یک درجه عالی تاریخ دفاع مقدس قرار دارند؛ اگر شهدای کربلای 4 نبودند که اصلا کربلای 5 شکل نمیگرفت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در روز چهارم عملیات کربلای 4 وقتی آمار گرفتیم تعداد 991 نفر شهید را به ما اعلام کردند روز چهاردهم چند نفر کم شدند و شدند 985 نفر چون یک عدهای مفقود بودند و یا یک تعدادی تکراری در آمار اعلام شده بودند و این عدد 985 نفر قطعی است که در مدارک بنیاد شهید هم وجود دارد.